🔻شهیدحاجقاسمسلیمانی: خداوندا، تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز، که جانم فدای جان او باد، قرار دادی.
🔻شهیدسیدمرتضیآوینی: و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.و مگر نه آنکه خانه تن، راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح، آباد شود.و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریدهاند.
🔻شهیدسیدمرتضیآوینی: شمشير شهادت سينه ظلم و كفر را میدرم و با اتكاء به ايمان به تو در مقابل همه عالم میايستم و با اراده آهنين، جبر زمان را به خاک میسايم.
🔻شهیدسیدمرتضیآوینی: زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است، سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند.
🔻شهیدمحمدبروجردی: از كلیه برادران و خواهران كه من را میشناسند درخواست دارم كه برای من از خدا طلب بخشش كنند، شاید به خاطر حرمت دعای مومنین خداوند از تقصیراتم بگذردو احساس میكنم بار گناهان و خطاها بر دوشم سنگینی میكند.
🔻شهیدحاجابراهیمهمت: هر شب ستارهای را به زمین میکشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره است، مادر جان میدانی تو را بسیار دوست دارم و میدانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت.
🔻شهید دکتر مصطفی چمران: تو را شکر می کنم که باران تهمت و دروغ و ناسزا را علیه من سرازیر کردی، تا در میان طوفانهای وحشتناک ظلم و جهل و تهمت غوطه ور شوم و ناله حق طلبانه من در برابر غرش های تند دشمنان و بد خواهان محو و نابود گردد و در دامان عمیق و پر شکوه درد، سر به گریبان فطرت خود فرو برم و درد و رنج علی (ع) را تا اعماق روحم احساس کنم....
🔻شهیدمهدیزینالدین: اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد.
🔻شهیدابراهیمهادی: قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوانپرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
🔻شهیدمصطفیچمران: من اینقدر احساس بی نیازی می کنم که در زیر شدیدترین حملات هم از کسی تقاضای کمک نمی کنم ، حتی فریاد بر نمی آورم حتی آه نمی کشم در دنیای فقر آنقدر پیش می روم که به غنای مطلق برسم و اکنون اگر این کلمات دردآلود را از قلب مجروحم بیرون می ریزم برای آنست که دوران خطر سپری شده است و امتحان به سر آمده و کمر فقر شکسته و همت و اراده پیروز شده است.
🔻شهیداحمدعلینیری: شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت و ما را لایق دانست و هدایت کرد. و رسولان متعددی بلاخص رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) را بر ما ارزانی داشت تا بتوانیم ره گشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین.
🔻شهید حاج ابراهیم همت: مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم؟ کلام او الهامبخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند، تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد.
🔻سپهبدحاجقاسمسلیمانی: مهم ترین جاذبهای که این جوان ها را به سمت خود میکشاند، جاذبهی شهادت است. جاذبهی شهادت یعنی حیات ابدی. یعنی همین که امام فرمودند: ما از درک مقام شهدا عاجزیم همین بس که آنها عند ربهم یرزقون اند، که پای همه میلنگد در تفسیر و تحلیل و فهم این آیه. اشتیاق به شهادت جاذبهی کوچکی نیست. این تیزهوشی میخواهد، این یک عامل بزرگ و جذاب است مثل یک مدار مغناطیسی عظیم است. انسان های مستعد را به سمت خود میکشد این کاری به فرمان حکومتی ندارد. راه را هم ببندند، راه پیدا میکنند.
🔻شهیدابراهیمهادی: خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
🔻شهیدمهدیباکری: خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانی ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو
🔻شهیددکترمطفیچمران: خدایا تو را شکر می کنم که دریا را آفریدی ، کوهها را آفریدی و من می توانم به کمک روح خود در موج دریا بنشینم و تا افق بی نهایت به پیش برانم و بدین وسیله از قید زمان و مکان خارج شوم و فشار زندگی را ناچیز نمایم. خدایا تو را شکر می کنم که به من چشمی دادی که زیباییهای دنیا را ببینم و درک زیبایی را به من رحمت کردی تا آنجا که زیباییهایت را و پرستش زیبایی را جزیی از پرستش ذاتت بدانم."
🔻شهیددکترمصطفیچمران: خدايا چه زيباست مرگ در راه تو و شمع گونه سوختنی. خدايا، میدانم تو کيستی، نه آنقدر که علی(ع) دانست. خدايا، تو را با ديده دل ديدهام، نه آنقدر که محمد (ص) ديد. خدايا، به کتابت و هر آنچه از آن توست يقين دارم، نه آنقدر که رهبر عزيزم، خمينی کبير، دارد. خدايا، لحظاتی در زندگيم در التهاب تو سوختم.