عراقی ها هم زمان با چزابه،
از پل سابله همـ با چهار_پنج تیپ زرهی پاتک کردن.
#حسین وقتی خودش رو به سابله رسوند که
همه ی بچه های مسئول
شهید و مجروح شده بودن
آخرین نفر
#کریم_نصر بود...
.
ميگفت:
وقتی من مجروح شدم
#حسین اومد بالای سرم و گفت:
تو هم مجروح شدی؟
.
حالا
#حسین یکه و تنها
در میان بسیجیان تاخت و تاز می کرد.
.
تازه خودم رو به حاشیه رودخونه رسونده بودم. تانک ها اون طرف، خیلی نزدیک اومده بودن
به آرپی
جی زن گفتم:
چرا شلیک نمیکنی؟
.
گفت:
#نیروی_کمکی من رفته موشک بیاره.
چندقیقه بعد
#حسین از راه رسید.
خسته و کوفته با یک گونی موشک و آرپی
جی شروع کرد به بستن خرج موشک.
فهمیدم
#کمک_آر_پی_جی_زن هم شده!
.
.
شبیه
#شهدا رفتار کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
#شهیدحاج_حسین_خرازیhttps://telegram.me/rahian_nur