راهیان نور

#شهیدهمت
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rahian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
ما در قبال تمام کسانی که راه کج میروند مسئولیم،حق نداریم با آنها برخورد تند کنیم ...

#شهید‌همت
@rahian_nur
سختی ها را تحمل کنید، این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی #امام_زمان_عج اتصال پیدا می کند.

#شهیدهمت
@rahian_nur
ما در قبال تمام کسانی که راه کج میروند مسئولیم حق نداریم با انها تند برخورد کنیم از کجا معلوم که ما در انحراف انها نقش نداشته باشیم...؟!

#شهیدهمت
@rahian_nur
اگر ما #هوای_نفس راکنار نگذاریم کارهایی که انجام میدهیم هیچ فایده‌ای نخواهدداشت،چرا؟
چون کارمان درجهت #رضای_خدا نیست
و ماخودمان را گم میکنیم...

#شهیدهمت
#استوری

@rahian_nur :: راهـیان نور
ساعت یک و نیم شب با #شهیدهمت از خط مقدم به دوڪوهه آمدیم.
آن جا ما با حضور چند نفر از دوستان، جلسه‌ای داشتیم. قبل از شروع جلسه به یکی از بچه‌ها گفتم: ما شام نخورده‌ایم.🙂
او چند دقیقه‌ای از #حاج‌همت اجازه خواست و به مقر رفت☝️ و بعد از مدتی با دو ظرف باقالی پلو و قوطی کنسرو ماهی بازگشت.

#حاج‌همت وقتی خواست شام را بخورد به آن دوستمان گفت: «بچه‌ها شام چی داشتند؟» او گفت: همین غذا را، آنها هم باقالی پلو خوردند.
#حاجی گفت: «تن ماهی هم؟». گفت: کنسرو تن ماهی را فردا ناهار به آنها می‌دهیم.☹️
#حاجی هم قوطی کنسرو را کنار گذاشت و فقط باقالی پلو خورد و گفت: دوست ندارم غذای من با #بسیجی‌ها فرق داشته باشد.

#بسیجےها رو خیــــلےدوستـــ داشت😍

🌷 @rahian_nur
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))


يک روز خيلي ناگهاني به ابراهيم گفتم: «به خاطر اين چشم ها هم که شده بالاخره يک روز شهيد مي شي!»چشم هايش درخشيد و پرسيد: «چرا؟» يک دفعه از حرفي که زده بودم پشيمان شدم. خواستم بگويم «ولش کن!» مي خواستم بحث را عوض کنم اما نمي شد. چيزي قلمبه شده بود و راه گلويم را بسته بود. آهي کشيدم و گفتم: «چون خدا به اين چشم ها هم جمال داده هم کمال! چون اين چشم ها در راه خدا بيداري زياد کشيده و اشک هاي زيادي ريخته!»
📚راوے:همسرشهید

#شهیدهمت_رایادکنید_باذکرصلوات
#ادامه_دارد...


#الـلـه_اڪبـر
‍ سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))


پيشانيش از زور درد چروك افتاده بود. چهره اش در هم مچاله شده بود. انگار هر آن جمع‌تر مي‌شد. بايد عقب نشيني مي‌كرديم و حاجي نگران بود كه فرصت عقب بردن شهدا را نداشته باشيم. بچه‌ها كه شهيد مي‌شدند، چهره‌ي حاجي برافروخته‌تر مي‌شد. ولي اين كه نتوانيم شهدا را عقب ببريم، براش خيلي دردناك بود.
آن شب تا صبح خيلي به حاجي فشار آمد. سعي مي‌كرد با بچه‌ها شهدا را بكشند عقب. ولي لحظه‌ي آخر، عجيب بود. حاجي نمي‌توانست از جبهه جدا شود. همه را فرستاده بود عقب. اما خودش گوشه كنار،‌دنبال بدن يكي از بچه‌ها مي‌گشت.

#شهیدهمت_رایادکنید_باذکرصلوات
#ادامه_دارد....
@rahian_nur
‍ سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))

رفته بود سر كمدش و با وسايلش ور مي‌رفت. هر وقت از دستم ناراحت مي‌شد اين كار را مي‌كرد، يا جانماز پهن مي‌كرد و سر جانمازش مي‌نشست.
رفته بودم سر دفتر يادداشتش و نامه‌هايي را كه بچه‌ها براش نوشته بودند خوانده بودم. به قول خودش اسرارش فاش شده بود. حالا از دستم ناراحت بود.
كنارم نشست و گفت «فكر نكن من اين‌قدر بالياقتم. تو منو همون‌جوري ببين كه توي زندگي مشتركمون هستم.»
توي خودش جمع شد؛ انگار باري روي دوشش باشد. بعد گفت «من يه گناه بزرگي به درگاه خدا كرده‌م كه بايد با محبت اينا عذاب بكشم.»

#شهیدهمت_رایادکنید_باذکرصلوات
#ادامه_دارد....
@rahian_nur
.
.
.
"شهید همت"
می خواهید خدا عاشق شما شود:
قلم می زنید برای خدا باشد
گام برمیدارید برای خدا باشد
سخن میگویید برای خدا باشد
همه و همه چی برای خدا باشد
_________________________________
خدایا ما را ببخش که در کار خیر یا جا زدیم یا جار زدیم... "شهید همت"
_________________________________
#شهیدهمت
مخففت ک کنند میشوی ماه #محمد_ابراهیم_همت
@rahian_nur