راهیان نور

وبعد........
فضّه اومد درِ مسجد...
امیر المؤمنین ، سلمان ،
دیگران نشسته اند...
سلمان میگه دمِ درِ مسجد شلوغ شد!
دیدم صداى گریه میآد...
بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره!
دیدم فضّه داره داد میزنه ،
حَسنِین اومدند...
آقا متوجه شد بلند شد ، اومد جلو ، پرسید چه خبره؟
عرض كردند :
آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید ، نگفتند:
از دنیا رفته كه ، زود بیاید...
تا این جمله رو شنید،یه نگاهـى به حَسنیِن كرد...
روایت داره از پشت افتاد...
دیدن هـى داره صدا میزنه
"وَ من العزا "!
كیه منو آروم كنه تو این غصّه؟

ازمسجد تا خانه راهـى نبوده...
چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاي حضرت ،
رسید و دید .......
فرمود : من علــى ام ، پاشو ،
پاشو من علــى ام...
بدن رجعَت كرد!
صداى فاطمه با علــى خوشه ،
صداى علــى ام با زهرا خوشه...
جون داده ، دوباره برگشت...
سه مرتبه تو عالم
جونْ داد زهرا سلام الله علیها ،
اینجا یه بار بود...
یه بارم بچه ها اومدند دیدند
دست هاى مادر از تو كفن بیرون اومد!
#لیلة_القدر سه شبه ،
#سوره_كوثر چند آیه است؟
امام باقر می فرمایند:
مادر ِما صد جا میاد كمكتون میكنه....
چشماشو باز كرد ،
شروع كرد گریه كردن...
فرمود : از بابام شنیدم ، بالا سرِ مُحتضر هركى قرآن بخونه ،
جون دادن برا مُحتضَر آسون میشه...
علــى جان برام قرآنْ بخون...
همچین كه شروع كرد قرآن خوندن ،
یه وقت دید آرومْ آرومْ این پلك هاى چشم ، رو هم افتاد...
علــى دیگه تنها شد........
این روزها خانه علــى علیه السلام
رو که میزنـى
خودت رو معرفـى کن ، بگو :
اللّهمَ انّى اعتَقِدُ حُرمه صاحِب هذا المشهَدِ الشّریف ...
خدایا من به حرمتِ این خانه و صاحبش اعتقاد دارم ......



#تکلیفِ_یک‌_کبوترِ_پهلو_شکسته_چیست_وقتى_در_آشیانه‌اش_آتش_به_پا_شده‌ست
#یک_جمله_بود_ذکرِ_لبِ_حضرتِ_زهرا
#من_مات_من_على_حبَ_على_ماتَ_شهیدا
#بي_مادريم_حوصله_ي_شرح_قصه_نيست

@rahian_nur