راهیان نور

#دلنوشته_ارسالی_همسنگران
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rahian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
🌹🌹🌹
🌹

#دلنوشته_ارسالی_همسنگران

به نام خداوندگار عشق... زندگی بی تو صحنه تلخیست که مسیرش به کندی میگذرد. تاریخ تویی برادر شهیدم. تویی که قلب تاریخی. سخت است از تاریخ بنویسی، تاریخی که جان مرا با خود برده است. تو زنده هستی، من هم زنده ام، اما از تو جا مانده‌ام، با تو بودن برایم آرزویی است. دوست دارم کنار تو باشم، آمده‌ام تا مثل خودت مرا آسمانی اگر لایق بدانی. دوست دارم شبیه تو باشم، بر کویر دلم ببار تو از جنس بارانی. مرا بپذیر... مرا بپذیر... مرا بپذیر... با کاروان راهیان نور آمده ام لیک میل رفتنم با کاروان راهیان آسمان است. میدانم بدی زیاد داشته ام، مرا دوباره از نو بنویس... پروردگارا کمک کن من هم مانند شهیدان در راهت قیمتی شوم. خاطراتم رنگ عشق دارد، وقتی از تو مینویسم. شهر بی شما هوایی برای تنفس ندارد شما هستید درمان دردهایم. چه زود گذشتی از دنیا، چه زود گذشتی از نفس،تا به عشق برسی! خانه را پس زدی زمین را به خواستارانش واگذاردی. چشم را چه نیاز به دیدن وقتی نور دیده / دل را چه نیاز به غیر که تویی دلبر. زمینم با نام تو، آسمانم با یاد تو لحظه ای از تو دور نیستم. تو آرزوی من، تو همه دنیای من، برای من از خدای عشق شهادت را طلب کن🙏🏻 مرا ببخش که تو همچنان مانند سرو پای اعتقادادت ایستادی، اما تقوای من با یک تق وا میرود. همه روشنایی من، ای معنی زندگی من با تو زیستن قشنگ است. سالها پدرم از تو گفت، از سختی جنگ، از تشنگی، گفت با خون جنگیدند که بی خون جنگیدند. از درد و رنج، از تیر و ترکش گفت. پدرم از تو گفت، از هدفش گفت، از هدفت گفت، فتح قله های عشق. از طریق ظهر عاشورای سرخ گذر کردی و ندبه خوان سبز ولایت حضرت دوست گشتی. اما هم اکنون راوی سخن می گوید: گفت که تو مانند دری گرانبها هستی از دل خاک بر آمدی و نبض عشق با تو شروع شد. رفتید تا جان فشانی کنید برای سکاندار کشتی انقلاب اسلامی در آبهای اروند. قلب طوفان را شکستید و به دریا پیوستید. اما در آخر میخواهم بگویم در طلاییه عشق را باور کردم. در شلمچه عاشق شدم و دلم جا ماند. در موقعیت شهدای هویزه بویی از ولایت حضرت مولی امام علی( ع) به مشامم رسید. و در رملهای فکه گم شده‌ام را پیدا کردم. اما در رزمایش شب آخر بر گذار شد قلبم هوای بارش داشت ولی نبارید و زخمی شد بر قلب بیمارم. در معراج شهدا کل فضا را بوی فرزندان تازه از خاک برگشته بانوی پهلو شکسته حضرت فاطمه زهرا (س) پر کرده بود.
نویسنده:‌میم صادقی

@rahian_nur