راهیان نور

سلام.
امسال بعداز دوسال قرار بود ،بریم جنوب
راهیان عشق...
اما بازم اسیر دنیا شدیم؛راستش عید با همه ؛قشنگیای که برا همه داره بدون شهدا مفتم نمی ارزه..
دلم خیییلی تنگ شده برا غروب شلمچه
برا طلاییه اروند دوکوهه هویزه..
آخه چی شد که اینطوری اسیر شدیم...
خدایا خودت صاحب کار رو برسان..
#ارسالی_کاربران
@rahian_nur

#پیام_ناشناس
📩 پیغام جدید از *:

سالِ بی حاج قاسم رو فقط ساختمونای دوکوهه براش کمی درمون بود ، دل بی قرار ما نماز صبح توی حسینیه حاج همت طلب میکنه! باید میون رفقاش تو سه راهی شهادت براش روضه میگرفتیم...
سال ِ بی حاج قاسم ما باید تو معراج شهدا تحویل بشه که خفگی این روزا مارو دق نده!
کجا بریم این دل وامونده و جامونده رو آروم کنیم؟ آهای شهدا ما هنوز یه دل سیر برای سردارمون اشک نریختیم.
دلتنگی برای حاج قاسم کم بود ، مونده بود راهیانم از دل بیچاره ما دریغ بشه...
مهدی جان ، آقا جان، صاحب و سرور ما، مضطریم💔 ادرکنااااا💚

جامانده ایم حوصله ی شرح قصه نیست....

خانوم کاف
#ارسالی_کاربران

@rahian_nur

امروز ۹۸/۱۲/۲۰ قرار بود آغاز باشد...دیدار باشد...پایان باشد...

پایان باشد برای تمام گمراهی هایم.برای بی دلیلی ام ...پایانی باشد برای....
دیدار باشد دیداری از عشق...از دلدادگی...دیداری باشد از....
وآغازی باشد برای عاشقی...برای لمسِ حسِ ناب...آغازی باشد برای....
اما نشد....نشد که قلبِ منتظرم آرام گیرد...نشد که من هم رسمِ عاشقی یادگیرم....

پتکی محکم از سه کلمه:
《 سفر_کنسل_شد》
و باز جاماندگی...
جامانده ام از سفری که قرار بود برای اولین بار بروم...بروم وحس کنم عشقی راکه بینندگان از آن دم میزنند...بروم ولمس کنم خاکی راکه باعث میشود آدمی از مادر وپدرش...از عشق و ثمره آن...در یک کلمه از ;جانش; میگذرد....
ببینم چقدر شبیه به شنیده ها،دیده ها و خواندنی هایم بود...کم نیست فیلم وعکس و کتابها در این باره....
اما میخواستم ببینم و حس کنم فکه ای را که معجزه میکرد...طلائیه ای را که با دلها بازی کرد...میخواستم کانال کمیلی را ببینم که به مانند صحرایِ کربلا گل در خود جای میداد و حال نشانی نمیدهد....
میخواستم این همه عاشقی،این همه زندگی را ببینم و لمس کنم اما....
نشد....نشد و باز هم من و این دل باید منتظر بمانیم...

منتظر که شاید.....
#دلنوشته
#ارسالی_کاربران
@rahian_nur

بسم الله الرحمن الرحیم
من سِنّم خیلی پایین بود منو راهیان نور نمیبردن ولی من اونجوری که شنیده بودم درمورد راهیان نور خیلی دلم هوایی شده بود که برم ولی نه هیئت منو میبرد نه خانواده اجازه میدادن
هیئت بهم میگفت سنت پایین ما نمیتونیم مسئولیت تورو قبول کنیم و خانواده به من میگفتن سنت پایینه و ما نمیتونیم تورو بفرستیم راه دور خلاصه من خیلی نا امید شده بودم توی این روز ها دیگه اصلا حال خوبی نداشتم
یکی از روز ها نشسته بودم تو خونه با نماهنگ مهدی سلحشور داشتم گریه میکردم که ناگهان مسئول پایه ما بهم زنگ زد و گفت بیا جلوی در منم رفتم جلو در دیدم رضایت نامه راهیان نور دستشه با خوشحالی و گریه رضایت نامه رو گرفتم و اومدم خونه و به مادرم گفتم رضایت میدی من برم گفت من راضیم ولی باید پدرت راضی باشه
رفتم پیش پدرم ، پدرم به هیچ وجه راضی نشد منم رضایت نامه رو گذاشتم روی اپن و با گریه رفتم توی اتاق خوابیدم
صبح که از خواب بلند شدم دیدم رضایت نامه امضاء شده و هزینه اردو روی رضایت نامس با خوشحالی رفتم رضایت نامه و مبلغ رو تحویل دادم و ما صبح اول وقت روز 24 اسفند به اردو رفتیم
توی اون اردو از بچه ها فقط 2تا از دوست هام (دوست چه عرض کنم داداش هام) بودن
بقیه دوستانم نیامده بودن ولی بزرگ تر ها و مسئول ها بیشتر بودن.
آن اردو بسیار اردوی خوبی بود برای من ، من حاظرم تمام زندگیم رو بدم تا یه روز دیگه از اون روزا برگرده ولی...😭

بله من کلاس ششم ابتدایی بودم رفتم به اردوی راهیان نور و سال پیش هم رفتم
ولی امسال قسمت نشد برم و من از دلتنگی دارم میمیرم خیلی دلم تنگ شده دیگه این همه زمان رو طاقت ندارم منی که از چندین ماه پیش دارم لحظه شماری میکنم برای راهیان نور برام خیلی سخته که بخاطر یه ویروس نتونیم بریم.😭😭

شهدا من التماس میکنم با اون دل های پاکتون پیش خدا دعا کنید
#ارسالی _کاربران

@rahian_nur

درد دل
دلم هر وقت بهانه کربلا می کرد...
گفتم صبور باش...
می برمت جایی که فاصله اش تا بین الحرمین به اندازه یک سلام است
می ایستیم پشت سیم خاردارها...
اکنون دلتنگم ...
شبیه تبعیدی دور از وطن ، که ریه هایش ، هوای دیار خویش را
می طلبند
رگ های دل به هوای شلمچه محتاج اند ، تا بار دیگر گرمای عشق و ایثار به خون جوشیده تزریق شود ، شبیه عنصری فراتر از عناصر خون ، اما لازمتر از تمامی آن عناصر!
من دلتنگم ...

دلتنگ بادی که از کربلا می آید و زائران کربلای_ایران را نوازش میدهد!
آی شهدا ...دلتنگم !😭
: کربلا که راهمان نمی دهند ، شما راهی ...

تقدیم کسانی که از سفر معنوی راهیان نور جاموندن😔🌹
#ارسالی_کاربران
@rahian_nur

راهیان نور ازاسمش پیداست
باید رفت دید باید عاشق شد تا حال انجارا فهمید
این بیت ازخودمه
تانباشی عاشق درنیابی عاشق را
تاندانی چیست عشق درنجستی عشق را

#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

هعی... سال گذشته برا اولین بار بود که با سه تا از رفیقام رفتم واقعا فکر نمیکردم انقد فضای معنوی داشته باشه و... خلاصه از پارسال اکثر اوقات عکسایی رو که گرفتیمو نگا میکنم و همش به انتظارم که دوباره برم قرار شد 15 اسفند بریم با دانشگاه که متاسفانه ... /دل من دست خودم نیست "دیگه آروم نمیگیره
#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur
#

قصد رفتن کرده بودم
رفتن به سرزمین عشق ... سرزمینی که بوی شهدا را میدهد ...
اما !!!
جاماندم ....
چقدر تلخ است که بگویم جاماندم ... انقدر تلخ که دلم را میسوزاند ...
میخواستم بروم و برات کربلایم را از شهدا بگیرم اما جاماندم ...💔😔
#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

هعی... سال گذشته برا اولین بار بود که با سه تا از رفیقام رفتم واقعا فکر نمیکردم انقد فضای معنوی داشته باشه و... خلاصه از پارسال اکثر اوقات عکسایی رو که گرفتیمو نگا میکنم و همش به انتظارم که دوباره برم قرار شد 15 اسفند بریم با دانشگاه که متاسفانه ... /دل من دست خودم نیست "دیگه آروم نمیگیره
#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

یکسال میدویم
یکسال انتظار میکشیم
یکسال دلمان را با وعده سفر راهیان ارام میکنیم
یکسال هروقت هوای شهدا زد به سرمان دل پرکشید در ان هوا برای سفری دوباره
یکسال، نه نه چند سال است که ارام و قرارمان شده رفتن و مدد گرفتن و اماده شدن برای سال جدید
چندسال است کارمان شده اختتامیه گرفتن برای سالمان با توبه در درگاه خدا و نور شهدا
حال جامانده;ایم
جا ماندیم تا به یاد اوریم دلمان با یکی دو سفر ارام نمیشود
جاماندیم تا بخاطر اوریم نبود یک گل را
نرگسی که آمدنش ارام همه دلهاست و قرار همه زندگی هاست
گلی که با امدنش بهار سراسر دنیارا در اغوش میکشد...
اما امسال کاش مارا لایق میزبانی ببینند و انان مهمان دل زخمی مان شوند.
#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

سلام راهیان نور رفتن یک حال و هوای خاصی داره هرچه به اهواز نزدیک میشی حال هوات بیشتر میشه من آرزومه همیشه برم راهیان نور

#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی سخته از آخرین روزی که از طلاییه داری برمیگردی و کوله بار بستی و داری تو اتوبوس به سمت شهرتون بر میگردی، داری لحظه شماری می کنی دوباره آخرای اسفند بشه از دل مشغولیا دل بکنی و بری سمت خاک های آسمانی جبهه های جنوب همون جا که بوی کربلا میده. دلت پر میکشه بری کف الحسین خرازی، بری نینوای شلمچه اما یهو بهت بگن لغو شد و تو میمونی با مرور خاطرات شیرینت و حسرت و حسرت....
#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

روزها منتظر بودم تا نزدیک عید شود و آماده رفتن شوم
رفتن به کجا؟؟؟
رفتن به سرزمینی که بوی بهشت میدهد ...
میخواستم از تمام اتفاق های خوب و بد این دنیا فرار کنم و به سرزمین عشق سفر کنم اما نشد ...😭
آری جاماندم 💔
میخواستم سال جدیدم را در کنار شهدا در شلمچه و هویزه و اروند باشم اما نشد ...😭
حالا چه کنم ؟؟؟
شب های جمعه وقتی دلتنگ کربلا میشدم به دلم وعده شلمچه را میدادم و آرامش میکردم
حالا جواب دلم را چه بدهم ؟؟؟💔
دلی که آماده رفتن شده بود ... دلی که کوله بارش را بسته بود ...
💔😭
#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

سلام...
یعنی واقعا باورم نمیشه یک سال منتظر باشی تا دوباره بتونی بری بهشت بعد اینجوری بشه که نشه...
هی با خودم فقط سحر دوکوهه رو تصور میکنم و حسینیه حاج همت و گردان تخریب...
اصلا حالم بد میشه...
هی میگم یعنی ممکنه بشه امسالم برم😔😔


#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

خاستم برم راهیان نور . پول نداشتم . ۱۰۰ تومن میبردن اما نداشتم نمیدونم چطوری شد گفتن باشه ۳۰ تومن بدید . تو فیلم اخراجی ها اخر اوتوبوس نشسته بودن میزدن میخوندن ;فکر میکردم منم با دوستام برم اونجوری میگیم میزنیم میخندیم .میرقصیم. توی راه برا غذاهای بد راهیان نور اعتراض میکردیم . رفتیم دیدیم گشتیم و رسیدیم به شلمچه . اسم شلمچه که میاد گریم;میگیره . اونجا غریب بود. خاص بود . ادم دلش نمیومد با کفش قدم برداره روی زمینش . اونجا حالو هواش با بقیه جاهایی ک بردنمون فرق میکرد. اونجا نماز جماعتش یه حس دلچسبی داشت . غروبش ی جی دیگه بود. خلوتت با شهدا ی چی دیگه بود . اونجا همه بچه ها اشک میریختن و دلشون نمیخاست ازونجا برن . اونجا همه ی جور خاصی شده بودن . من تا لحظه برگشت به اقامتگاع تو اوتوبوس گریه میکردم . دلم انگار داشت کنده میشد قلبم از جاش کنده میشد انگار . انگار یه عاشق داشت از معشوقش جدا میشد . قلبم توی گلوم بود و داشت تالاپ و تلوپ میکرد. وقتی برگشتیم اقامتگاه . دیگه غر نزدیم واسه غذاهای بی کیفیتشون . بیشتر مشتاق هم بودیم بخوریم و شکر کنیم . شهدا ک غذای گرم نمیخوردن مام نخوریم چی میشه مگه . موقع برگشت از جنوب دلم گرفت . دلم گرفت واسه جدا شدن از شهرغریب شهدا . دلم گرفت واسه همه خون هایی که ریخته شده و دیگه کسی ارزشش رو نمیدونه . دلم گرف که چقد حیف که جوونامون واسه کیا رفتنو شهید شدن. دلم گرف از بخور بخورهای دوران جنگ که تیر میخوردند و ترکش . فک کنم یبار شهدا خودشون طلبیدن مارو . دیگ دوساله ک هنوز نمیشه برم با راهیان نور. من دلمو توی شلمچه جا گزاشتم❤️

#ارسالی_کاربران
#دلنوشته
#راهیان_نور
#جاماندگی
@rahian_nur

در۲دل:
#پیام_ناشناس
📩 پیغام جدید از *:

✨عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است..
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است..✨
قول میدم جلوی هوای نفسم بایستم قول بدین کمکم کنین پای ارثیه مامان زهرا(س) اون جوری که شایسته هست بمونم...

#عهد_باشهدا_در_طلائیه
#ارسالی_کاربران

#پیام_ناشناس
📩 پیغام جدید از *:

السلام علیک یااولیاء الله ...

این شب هابدون توسخت مےگذردحضرت پدر عج...

چن وقته ناجوردلم براتون تنگ شده ...بخصوص طلاییه
همین چن شب پیش بهتون گفتم دلتنگتونم
وای که الان بادیدن این عکسادلم هوای اونجاروکرد....😔

حال دلم اصلاروبه راه نیست
دلتنگتونم وبرای دیدنتون لحظه شماری میکنم
قول ؟
خب حرف زیاددارم اماکوتاه میکنم
قول میدم پای این عهدی ک ازسفرراهیان عیدباهاتون بستم ومونده دوباره تجدیدش کنم
دوباره تمدیدش کنم
دعام کنید.....دعام کنید😔❤️
یاعلی
#ارسالی_کاربران
#عهد_باشهدا_در_طلائیه

#پیام_ناشناس
📩 پیغام جدید از *:

قول میدم تا پای جانم محافظ چادرم باشم و با حجابم دلشان را شاد کنم و ازشون قول شهادت بگیرم

#ارسالی_کاربران
#عهد_باشهدا_در_طلائیه

#پیام_ناشناس
📩 پیغام جدید از *:

قول میدهم تا پای جانم مدافع انقلاب و کشور باشم
بقیه شهدا را نا امید نکنم
#ارسالی_کاربران