خدای مهرب️ان

#گزیده_کتاب
Канал
Логотип телеграм канала خدای مهرب️ان
@rahe_asemanПродвигать
11,82 тыс.
подписчиков
28,5 тыс.
фото
13,6 тыс.
видео
6,77 тыс.
ссылок
دوست خوبم به خدا که وصل شوی؛ آرامش وجودت را فرا میگيرد‌‌، نه به راحتی می‌رنجی و نه به ‌آسانی می رنجانی.آرامش سهم دل‌هايی که سمت خداست لینک کانال در پیام رسان ایتا: eitaa.com/rahe_aseman ثبت شده فرهنگ وارشاداسلامی http://t.center/itdmcbot?start=rahe_aseman
🌿🌾🌿


. چرایی «أمّی» بودن پیامبر(ص)

پرسش اینجاست که چرا می‌بایست پیامبر(ص)در دوران پیش از بعثت، چیزی نخواند و ننویسد؟
پیامبر(ص)، فیلسوف یا متفکر بشری نیست که مانند سایر حکیمان و اندیشمندان، در یک مکتب فکری رشد کند و برای طرح آرای فلسفی خود، از دستاوردهای مکاتبِ متناظر و متشابه مدد گیرد. رسول اکرم(ص) به هیچ‌یک از نحله‌های فکری وابسته نیست؛ او پیامبر خداست، نه نمایندۀ فکری نحله‌های فلسفی یا مکتب‌های علمی و ادبی و هنری و خطاب‌های قرآنی «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ» و «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ» که وی را منادا قرار می‌دهد بر این امر دلالت دارد. این نکته با وضعیت مرسوم و شناخته‌شدۀ دیگر نخبگان فرهنگی بشر در طول تاریخ در تقابل است. تجربه نشان می‌دهد که هر ادیب، محقق، فیلسوف، دانشمند یا هنرمندی که در برهه‌ای خاص از تاریخ بشری، به توفیق و شکوفایی بارزی دست یافته، وام‌دار فرهیختگان متقدم و پیش‌کسوت خود در سال‌ها یا قرون پیشین بوده است.
برای مثال، حکیم ابوالقاسم فردوسی برای خلق شاهنامه، راه «دقیقی طوسی» را در پیش گرفته و به تکمیل آنچه او از انجام آن بازمانده همت گمارده است. «اسدی طوسی» نیز یک قرن پس از فردوسی، با سرودن «گرشاسب‌نامه» راه حکیم سخن‌سنج طوس را ادامه داده و در ادب این آب و خاک، صاحب اسم و رسم و شهرت گردیده است. «مولوی» نیز که از او با عنوان خداوندگارِ تصوف و عرفان یاد می‌شود، دنباله‌رو «سنایی غزنوی» و «عطار نیشابوری» است. او اقرار می‌کند که کلامش ناپخته است و مخاطبان را به شنیدن سخن سنایی فرا می‌خواند:

ترک‌جوشش شرح کردم نیم‌خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام

نیز خود را گم‌کرده‌ای می‌داند که به گَرد عطار و سنایی نرسیده است:

اگر عطار عاشق بود، سنایی شاه و فائق بود
نه اینم من نه آنم من که گم کرده سر و پا را

و «حافظ شیرازی» نیز که سرایندۀ ناب‌ترین غزلیات فارسی است طرز سخنش متأثر از «خواجوی کرمانی» است.
گذشته از این، باید توجه داشت که آموزش دادن به کسی که درس نگرفته بسیار آسان‌تر از تعلیم علوم و معارف به شاگردی است که اطلاعات پراکنده و ناقص دارد. کسانی که در موضوعی علمی خُرده‌معلوماتی دارند، اطلاعات ناقصشان نمی‌گذارد به‌راحتی مطالب جدید را بیاموزند و گاه به جای پذیرش آموزه‌های معلم، درصدد تقابل با گفته‌های او برمی‌آیند و به دلیل داشتن آگاهی‌های التقاطی، از درک و هضم تعالیم معلم عاجز می‌مانند.
اگر پیامبر اسلام (ص) پیش از نزول وحی با آرای فلاسفۀ یونان باستان و افکار و باورهای حکمای قدیم آشنایی حاصل می‌کرد، سخنان و آموزه‌های وحیانی‌اش به التقاطی بودن متهم می‌شد.
این بزرگ‌ترین عنایت خدا به بشر بوده است که وحی ناب، یک‌دست و ناآمیختۀ خود را از طریق پیامبری که با علوم بشری آشنا نبوده به آدمیان عرضه فرموده است. پیامبر اکرم(ص) وام‌دار هیچ‌یک از مکاتب فکریِ شرق و غرب نیست و همین امر، به حُسن کار رسول خدا(ص) می‌افزاید و رونق کار او را دوچندان می‌کند و وجه اعجاز قرآن را برجسته می‌سازد؛ زیرا خدایی که به «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ» (ن، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند) سوگند می‌خورد، رسولی را به نبوت مبعوث کرده که هیچ‌گونه سابقۀ قلم به دست گرفتن و نگارش نداشته است.

#متن_مکتوب
#سراج_منیر
#گزیده_کتاب
#فهرست
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



آیین توحیدی پیامبر (ص) پیش از بعثت

خداوند تبارک و تعالی در سورۀ مبارکۀ شوری به یکی دیگر از ویژگی‌های پیامبر (ص)در دوران پیش از بعثت اشاره کرده و می‌فرماید: ای پیامبر، تو دربارۀ کتاب خداوند و وحی الهی، چیزی نمی‌دانستی:

«ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإیمان.»
تو پیش از این نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست [و از محتوای قرآن آگاه نبودی].
این سخن دلالتی بر اُمّی بودن رسول گرامی اسلام(ص) دارد که در بخش‌ بعدی بدان خواهیم پرداخت. خداوند متعال در ادامه می‌فرماید:

«وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدی إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» .
ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیلۀ آن هرکس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می‌کنیم و به‌یقین، تو به سوی راه راست هدایت می‌کنی.
عبارت شریفۀ «ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإیمانُ» این پرسش را در ذهن مخاطبان کلام خدا ایجاد می‌کند که رسول خدا (ص) تا پیش از چهل‌سالگی از چه آیینی پیروی می‌کرده است؟ البته می‌دانیم که پیامبر اکرم (ص)، پیش از بعثت، دین‌دار بوده است؛ زیرا اگر استعداد دینی در وجود ایشان نمی‌بود، هرگز شایستۀ دستیابی به مقام رفیع نبوت نمی‌شد.
برخی بر این باورند که پیامبر اسلام (ص) پیش از بعثت به آیین مسیحیت اعتقاد داشت و بر طبق آموزه‌های شریعت عیسوی عمل می‌کرد؛ اما این گمانه‌زنی، نادرست است؛ زیرا مسیحیت، آیینی قبیله‌ای است که برای قوم بنی‌اسرائیل آمده است؛ همان گونه که شریعت موسی نیز برای هدایت بنی‌اسرائیل ظهور یافته بود.
برخی نیز معتقدند که پیامبر اکرم (ص) پیش از بعثت به آیین حنیف، یعنی دین یکتاپرستیِ حضرت ابراهیم (ص) باور داشته است. دلیل آنان نیز این آیۀ قرآنی است که ابراهیم (ص) را مخاطب قرار داده و می‌گوید:

«إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً» (من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم). گستردگی این آیه، این احتمال را به وجود آورده که رسول گرامی اسلام (ص) نیز همچون عموی خود ابوطالب و جدشان عبدالمطب، پیرو دین حنیف ابراهیم بوده است. وقتی پیامبر اسلام (ص)سه ساله بود، از حلیمۀ سعدیه خواست به ایشان اجازه دهد تا همراه فرزندان برای چراندن احشام به صحرا رود. حلیمه موافقت کرد و حرزی یمانی به گردن پیامبر اکرم (ص)انداخت تا از گزند و آسیب مصون باشد. پیامبر(ص) آن را از گردن مبارک خود گشود و فرمود: «مَهْلاً یَا أُمَّاهْ فَإِنَّ مَعِی‏ مَنْ‏ یَحْفَظُنِی» (مادر جان، آرام! همانا با من کسی است که مرا حفظ می‌کند). در دوازده‌سالگی نیز وقتی به همراه ابوطالب با بُحیرای یهودی مواجه شد، در پاسخ به بحیرا که ایشان را به لات و عزّی سوگند داد فرمود: این نام‌ها که بر زبان آوردی، نزد من منفورترین اسامی است.
هیچ دوست و دشمنی ننوشته است که رسول خدا(ص) پیش از بعثت، در مقابل بت، نماد، تمثال یا توتمی سر خم کرده باشد. ایشان از همان طفولیت، روحیه‌ای توحیدی داشته و این اعتقاد را تا زمان برگزیده شدن به پیامبری و نیز تا پایان عمر شریف خویش حفظ فرموده است. امام علی(ع) در خطبۀ قاصعه در توصیف پیامبر اکرم (ص)پیش از بعثت می‌فرماید:
«وَ لَقَدْ کَانَ یُجَاوِرُ فِی کُلِّ سَنَۀٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا یَرَاهُ غَیْرِی» .
هر سال، زمانی چند در غار حرا خلوت می‌گزید. من او را می‌دیدم و جز من کسی او را نمی‌دید.

#متن_مکتوب
#سراج_منیر
#گزیده_کتاب
#فهرست

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



تفاوت زهد با رهبانیت؛ چرا اسلام با رهبانیت مخالفت ولی به زهد دعوت کرده است؟

🔸اسلام به زهد دعوت و رهبانیت را محکوم کرده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت‌گرایى دورى مى‌جویند ولى راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیت‌هاى اجتماعى مى‌گریزد و آنها را جزء امور پست و مادى دنیایى مى‌شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه مى‌برد، اما زاهد به جامعه و ملاک‌هاى آن و ایده‌هاى آن و مسئولیت‌ها و تعهدهاى آن رو مى‌آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت‌گرایند، اما زاهد آخرت‌گراى جامعه‌گراست و راهب آخرت‌گراى جامعه‌گریز.

🔹از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت دو جهان کاملا از یکدیگر جدا و بى‌ارتباط به یکدیگرند؛ حساب سعادت جهان دنیا نیز از حساب سعادت آخرت کاملا جداست بلکه کاملا متضاد با یکدیگرند و غیرقابل جمع؛ طبعاً کار مؤثر در سعادت دنیا نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزاست.

🔸ولى در جهان‌بینى زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته‌اند، دنیا مزرعه آخرت است. از نظر زاهد آنچه به زندگى این جهان سامان مى‌بخشد و موجب رونق و صفا و امنیت و آسایش آن مى‌گردد این است که ملاک‌هاى اخروى و آن‌جهانى وارد زندگى این‌جهانى شود، و آنچه مایه و پایه سعادت آن‌جهانى است این است که تعهدات و مسئولیت‌هاى این‌جهانى خوب انجام شود و با ایمان و پاکى و طهارت و تقوا توأم باشد.

📝 استاد مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ص218

#گزیده_کتاب
@rahe_aseman
🌿🌾🌿