🌿🌾🌿امام علی علیهالسلام میفرماید:
«وَ اعْمَلُوا فِی غَیْرِ رِیَاءٍ وَ لَا سُمْعَۀٍ»
واژۀ «رِیَا» از «رُؤیَۀ» و واژۀ «سُمْعَۀ» از «سَمْع» میآید. بنابراین اولی به معنای نشان دادن و نمایاندن عمل به دیگران و دومی به معنای شنواندن کار است. فردی که به این دو آفت مبتلاست دوست میدارد کارش را دیگران
ببینند و سخنش را بشنوند و او را تأیید و تشویق کنند. این انسان عمل میکند و در پی عمل خود منتظر مواهب و مزایایی است که از قبول و تأیید دیگران حاصل میشود.
نتیجۀ طبیعی چنین نگرشی آن است که بگوییم دیگران در عمل فرد نقش دارند؛ به گونهای که اگر نگاه دیگران نباشد، شاید اشتیاق اولیه برای عمل پیش نیاید و کیفیت لازم در کار او دیده نشود.
انسان موحد هر عمل خود را بر مبنای شناختی که از حضرت حق دارد و مهابت و خشیتی که از ذات ازلی در جانش موج میزند انجام میدهد و این عمل فقط برای خداست و بس. او هیچ تردیدی در این ندارد که اگر اجری برای این عمل او وجود دارد، فقط از ناحیۀ خداست. ناظر افعال را نیز خدا میبیند و تأییدکننده و تشویقکننده را هم حضرت او میداند.
به تعبیر دیگر، در عمل انسان موحد چهار خصیصۀ تأثیرگذار وجود دارد؛ اول آنکه انگیزۀ حرکت او رضایت حق و ادای فرمان اوست. دوم آنکه یقین دارد این عمل را در محضر خدا انجام میدهد و ناظر افعال، ذات مقدّس حق است. در مرتبۀ سوم رد و قبول عمل را نیز فقط به دست خدا میداند و در مرحلۀ چهارم پایان و نتیجۀ کار را نیز به خدا میسپارد. این چهار اصل، مؤلفههای عمل توحیدی است و چارچوب کار انسان موحد را مشخص میکند.
فردی که در حقیقت توحید غوطهور است جز این نمیپندارد و جز در این چارچوب عمل نمیکند. او میداند که اگر غیر از این باشد، در باور توحیدی او خدشه وارد شده است و لذا هیچ انگیزهای جز رضای حق در دل راه نمیدهد.
هر عمل، مادامی که رنگ غیر خدا بر خود دارد فانی است و زمانی به سلک ابدیت پای میگذارد که مهر خدا بر پیشانی داشته باشد. پس موحد بر اساس شناختی که از مراحل قبلی سلوک خود به دست آورده، به این باور میرسد که برای یکی عمل کند و برای یکی سختیهای مسیر را تحمل کند. کار خود را نیز به همان یک واگذارد و مزد خود را نیز از هماو بطلبد.
▫️کتاب فروغ حکمت؛ شرح نهجالبلاغه، جلد۲، صص ۴۷۸-۴۷۶.
#بوستان_معرفت#متن_مکتوب#کتاب_فروغ_حکمت_جلد2#گزیده@rahe_aseman 🌿🌾🌿