♦️ کارل مارکس و مجازات اعدام
✍️ رابرت ام. بوم
ترجمۀ س. س. و م. ح.
🔻فرماندۀ جوخۀ اعدام گفت: «داری جلوی جوخۀ اعدام هم بلبلزبونی میکنی؟»... و دوباره برگشت طرف جوخه، و موقعی که خودش را آماده کرد تا بگوید: «جوخه! آتش!» محبی دیوانه فریاد زد: «جوخه! بیلاخ!»
-کوتاهترین قصۀ تخیلی عالم، رضا براهنی
🔻موافقانِ اعدام استدلال میکنند این مجازات با ایجاد ترس میتواند افراد را از ارتکاب جرم بازدارد، اما مخالفانش آن را خشونتآمیز، سبعانه و غیرانسانی تلقی میکنند. مخالفت با اعدام بعد از جنگ جهانی دوم شدت بیشتری گرفت و بسیاری از دولتها آن را در یک یا دو مرحله الغا کردند. در دهههای بعد نیز کوشش مردم، حقوقدانان و فعالان حقوق بشر در اقناع دولتها برای الغای اعدام با موفقیت نسبی مواجه شد؛ اما باز هم دوام عمومی نیافت. مجازات اعدام، اکنون و شاید تا آیندهای دور، همچنان ابزاری انحصاری نزد دولتها است برای سرکوب مخالفان سیاسی و مجازات بزهکاران.
🔻مارکس اولین کسی نبود که به اثر ضدبازدارندگیِ اعدام پی برد، اما یکی از نخستین افرادی بود که دربارۀ آن نوشت. برای مثال، پیش از آن، دکتر بنیامین راش، بنیانگذار جنبش لغو مجازات اعدام در آمریکا، اواخر قرن هجدهم میلادی متذکر شده بود مجازات اعدام میتواند ارتکاب جرم را افزایش دهد.
🔻کوتله برای نخستین بار «فقر نسبی» را عامل اساسی در بروز جنایات خشونتآمیز دانست -«فقر نسبی» در مناطقی که شکاف زیادی میان فقر و ثروت وجود دارد. او باور داشت فقر نسبیْ مردم را، از طریق حسادت به یکدیگر، به ارتکاب جنایات خشونتبار سوق میدهد.
صورتبندی کوتله با تحلیل مارکسیستی همسو است. «فقر نسبی» یا «محرومیت نسبی» از نظر جرمشناسان مارکسیستِ معاصر و جرمشناسانی که رویکرد انتقادی دارند بهعنوان یک عامل جرم شناخته میشود.
🔻مارکس باور داشت که سرمایهداری مسبب همان جنایاتی است که برایشان مجازات میتراشد. از جمله مسئولیتهای دولت تعیین و اجرای مجازات است. مجازات اعدام حد نهاییِ مجازات و قوۀ قهریۀ دولتی است که عموماً برای فجیعترین جنایات –البته «فجیع» از دیدِ دولتها- اجرا میشود. اگرچه این مجازات درواقع برای مقابله با آسیبهای اساسی طراحی نشدهاند. به نظر میآید مارکس پیشبینی میکرد جرایم بسیار فجیعی در جوامع سرمایهداری رخ خواهد داد که دولت سرمایهداری برای مقابله با آنها به مجازات اعدام متوسل میشود.
🔻جرمشناسان مارکسیست استدلال کردهاند که جنایاتِ قساوتبار، شنیع و خشونتآمیز (نوعی از جنایات که بهاحتمال زیاد مجازات مرگ را در پی دارند)، برآمده از شرایط وحشتناک و تضعیفکنندهای است که افراد بسیاری ناچار به زیستن در آن -تحت لوای جامعۀ سرمایهداری- هستند. همانطور که جرمشناسانی مانند تیلور، والتون و یانگ میگویند: «اینگونه نیست که انسان، بهسبب طبیعت و ذات خود، [تحت لوای سرمایهداری] همچون حیوان زندگی کند، بلکه این مناسبات اجتماعی تولید است که راه دیگری برای او باقی نمیگذارد.»
🔻مارکس در «دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی» در باب کارِ بیگانهشده در جوامع سرمایهداری نوشته بود. او میگوید کار بیگانهشده انسانها را از طبیعتشان، از یکدیگر، از عملکرد فعالانه و فعالیتهای زیستیشان بیگانه میسازد.
🔻جمعبندی مارکس این است که انسانها (کارگران) در جوامع سرمایهداری صرفاً در فعالیتهای حیوانی -شامل خوردن و نوشیدن و زاد و ولد، یا نهایتاً در خانه و مسائل خصوصی- آزادانه عمل میکنند؛ چرا که در فعالیتهای انسانی خود به سطح حیوانات فروکاسته شدهاند. در چنین شرایطی، وقوع جرایم خشونتبار جای تعجب ندارد.
🔻در حال حاضر امیدبخشترین اهرم برای تغییر و مؤثرترین ابزار برای کاهش چشمگیر در جرایم قساوتبار، «اشتغال ثابت با دستمزد مناسب و ساعت کاری معقول در شغلی که از لحاظ [تولید] اجتماعی معنادار باشد» است. چنین سیاستی مستلزم «توسعۀ قابلملاحظۀ اشتغال در بخشهای عمومی و خصوصی اقتصاد و توسعۀ سیاستهایی برای کار اشتراکی و کاهش ساعت کار» است.
🔻الغای مجازات اعدام نیازی به توجیه مارکسیستی ندارد، اما چنین توجیهی میتواند بر غنا و فراوانی استدلالهای ضد اعدام بیفزاید. یکی از محافظهکارترین نهادهای اجتماعی، یعنی کلیسای کاتولیک رم، با ایدئولوژی رادیکال مارکسیسم در باب مخالفت با مجازات اعدام توافق نظر دارد. اگر مارکسیستها و پاپ میتوانند بر سر موضوع اعدام به نقطهنظر مشترکی برسند؛ ناگزیر افرادی که در میان این دو قطب افراطی سیاسی جای میگیرند هم روزی حکمت الغای مجازات اعدام را درخواهند یافت.
متن کامل را اینجا بخوانید
👈 https://radicald.net/d5yn ➖➖➖➖➖➖#رابرت_ام_بوم #اعدام #کارل_مارکس #جرمشناسی #خشونت #سرمایهداری