♦️نظری بر پرچم ملی، از رهگذر نقدی بر دو اثر تجسمی
✍️خسرو آقایی
🔻{در کار گلریز} پرچم ملی، که خالی بودنش ملموس بوده است، چاره را در این میبیند که خود را در مجموعه عکسهایش تکرار کند، چرا که این مجموعه از عکسها چیزی جز نمایش وحدت جامعه مدنی نیست. پرچم ملی، که در اجتناب از انقطاع سیاسی، نشان پرچم حکومتی را از خود حذف کرده است، و در هیئتی غیرنمادین، وحدت جامعه را بهعوض آن نقش میکند، بیآنکه خود معترف باشد امکان وجود میراث را از بین میبرد، چون وحدتش بیاساس مانده و با ملاط زیورآلات حفظ میشود.
🔻دو نگاه به پرچم ملی گلریز میتوان داشت. میتوان آن را اینگونه دید که به یک تکثر صرف اکتفاء کرده است، اعتبار نشان مرکزی را به پرچم حکومتی واگذار کرده است و به این ترتیب نشان داده تنها میراثی که دارد همان خود بینشانش است، تودۀ جماعت ایرانیاش است، و نتیجتا افسونزدودهتر از آن است که ادعایی بر میراثدهی داشته باشد. و یا میتوان حول این جماعت ایرانی هالهای دید؛ و دید که با برکشیدن تصویر به جایگاه نماد، ایرانی بودن را، که پیش از این در پرچم خالی سهرنگ جنبهای در خود داشت، به مدد پرترهها و سنگهای زینتی به چیزی برای خود، چیزی بیانگر، تبدیل کرده است.
🔻عنصری در این پرچم {هدایتزاده} هست که هیبت کل پرچم مانع از آن میشود که در برخورد اول آنچنان که باید توجه را برانگیزد. این عنصر پارچهای است که مثل یک زائده به پارچه مرکزی پرچم گره خورده و از آن آویزان است. چیزی در هیئت یک دُم، کراوات، یا کاکل. این زائده که در نگاه اول بهعنوان جزیی از بدن این موجود پرندهگون به چشم میخورد و بهنوعی در کلیت کار گم میشود، در حافظه باقی مانده و ما به ازای خود را در تصویر پرچم میجوید. این ما به ازا نمیتواند چیزی جز نشان مرکزی پرچم باشد. هدایتزاده پرهیز کرده است از اینکه جای این نشان مرکزی را خالی بگذارد. در عوض، با این آویز گرهخورده، تلاش شده است تا هستی خاص این نشان مرکزی مورد توجه قرار گیرد.
متن کامل را اینجا بخوانید
👈 https://radicald.net/u49b
➖➖➖➖➖➖
#پرچم_ملی #پرچم_حکومتی #نشان_پرچم #امیرعلی_گلریز #فرزین_هدایت_زاده #خسرو_آقایی