در خانه اش بود. آپارتمان خالی بود اما خانه بود. پول هایش تقریبا ته کشیده بود اما به اندازه چند شاخه گل پول داشت، امید زیستن بدون شنیدن مزخرفات دیگران و آهنگی که از هدفونش پخش می شد به او انگیزه حرکت داد. مو هایش را گوجه ای جمع کرد، گل ها را در گلدان گذاشت و تلاش کرد.
#چند_لحظه