راهیان نور

#قسمت_سی_و_هفتم
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rAhian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
راهیان نور
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿 🌿 🌼 #من_زنده ام🌷 #قسمت_سی_و_ششم سهراب گفت: آقا ما همان خری هستیم که از بس کتک خوردیم شبیه آدمیزاد شدیم.سید همچنان به حرف های خودش ادامه داد:شما می دانید که الان در کشور رژیم شاهنشاهی سرنگون شده و همه ی ما زیر سایه ی رهبری امام خمینی مسیر زندگی خودمان…
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
🌿
🌼
#من_زنده_ام🌷
#قسمت_سی_و_هفتم

از استاد جلوتر باشم.مدتی گذشت .آقای مطهر که متوجه این عزلت و گوشه گیری شده بود ما را نصیحت کرد و گفت:زندگی در اعتدال شکل می گیرد نه افراط و نه تفریط . مهم تر از همه این است که یدالله مع الجماعه. باید با مردم باشید و معصیت نکنید . سنگ به قطار در حال حرکت می خورد . اگر پرهیزگاریدباید در کارزار دنیا حضور داشته باشید تا تقوا و شجاعت و جرأت خود را بیازمایید.شاخص میزان تقوا و ایمان و حیا تنها با نماز و روزه و ذکر و ثنا در پستوی خانه ها محقق نمی شود.عاقبت به خیری در تارک دنیا شدن و رهبانیت در صومعه نیست.طریق اعتدال و میانه روی نیاز به عقلانیت وظرفیت سازی دارد . باید به خود و محیط خود بیندیشد. برای بالا بردن میزان تقوا باید تحمل و بردباری داشت. مگر می شود در آب بیفتید و خیس نشوید؟ چرا ساحل نشین شده اید؟ چرا از امواج ترسیده اید؟ فکر میکنید می توانید در کارزار نفس وارد شوید و تیری به شما اصابت نکند ؟ وقتی انسان متولد می شود یعنی خداوند رسما او را به دنیا دعوت کرده است. پس ترک دنیا شدن معصیت عظمی است. انسان گاه به جایی می رسد که ایمان و عبادت هم او را فریب می دهد. راه مسالمت و مسالمه با دنیا و بندگان در طریق انبیا و کتاب حق است. مراقب باشید چون این راه بسیار باریک و پر دست انداز است. در پایان تابستان دو برنامه طراحی شده بود.یکی برنامه ی تفریحی سفر به اصفهان همراه بچه های یتیم خانه و دیگری اردوی خرم آباد و منظریه ی تهران که جنبه ی سیاسی و فرهنگی و خود سازی داشت. اسم من در هر دو سفر بود اما عمو سید با حسین آتشکده ، مهدی رفیعی ، علی جیرانی، محمد اسلامی نسب و میمنت کریمی راهی اصفهان شدند و من با علی اصغر زارعی ،حمید اکبری ،آذرنوش و زهرا الماسیان راهی اردوی منظریه شدیم. چون می دانستم اردوی منظریه ی تهران جنبه ی خودسازی و تزکیه ی نفس دارد با گروه همراه شدم . مادرم خیلی خوشحال بود از اینکه برای مدتی از آبادان خارج می شوم اما نمی دانست این اردو در امتداد همان کلاس ها و برنامه های خودسازی است . زمان برگشت از اردوی منظریه ی تهران مصادف شد با زایمان زن برادرم کریم که ساکن تهران بودند . روز سی و یکم شهریور همزمان با حمله ی عراق به ایران میثم به دنیا آمد.مادرم هنوز دوست نداشت که به آبادان برگردم و مرتبا ًمی گفت: چند روزی برای مراقبت از زن برادرم و میثم کوچولو تهران بمانم.چون صدام حمله کرده و آبادان جنگ است.
فصل چهارم
جنگ و اسارت
موسم مهر و مدرسه در سال 1359با صدای میگ های بمب افکن عراق آغاز شد و با به پرواز درآمدن هواپیماهای میگ بمب افکن عراقی صدایی که شنیدنش خارج از توان بود در شهر پیچید . زنگ مدرسه با خمپاره هایی که پشت پای هر دانش آموز زمین را می شکافت به صدا در آمد. کسبه وحشت زده کرکره های مغازه ها را پایین می کشیدند و سراسیمه به سوی خانه ها و خانواده های خود میدویدند اما کسی نمی دانست این صدای مهیب و وحشت آور از کجاست. بعضی ها می گفتند انفجار رخ داده اما بعضی که بیشتر می دانستند می گفتند دیوار صوتی شکسته است. رادیو به جای آهنگ مهر و مدرسه مارش آماده باش و آژیر قرمز و هشدار حمله هوایی را پخش می کرد. در فاصله ی کوتاهی بوی مرگ در تمام کوچه و خیابان ها پیچید.و صدای ضجه ی مادران داغ دیده و کودکان وحشت زده همراه با صدای پی در پی خمپاره ها گوش شهر را پر کرد.تن مردم بی دفاع سپر گلوله ها شده بود تا شهر نمیرد وآرام بماند . پیام افتتاح مدرسه کلاس و درس که همیشه از زبان رییس آموزش و پرورش شنیده می شد این بار با خبر شهادت رییس آموزش و پرورش همراه بود .

ادامه دارد...✒️

@rahian_nur
راهیان نور
🌺🍃🍃🍃 🍃 🍃 #سید_علیرضا_مصطفوی #قسمت_سی_و_ششم #همسفر_شهدا دل نوشته ها«2» «بسم رب الشهداء والصدیقین» با خود گفتم بمانم بهتر است. دو روز مانده به حساس ترین امتحانات زندگیم. آن هم با حجم زیاد و مطالب سنگین! اما انگار از درون به جایی کشیده می شوم. در هیاهوی…
🌸🌸🌸
🌸


#سید_علیرضا_مصطفوی
#قسمت_سی_و_هفتم
#همسفر_شهدا



دلنوشته ها«3»
«بسم رب الشهداء و الصدیقین»
می نویسم به یاد آنانکه نوشتند از عشق، می نویسم به یاد آنانکه نوشتند از خون، آن هم با قلمی که جوهرش از خون بود. می نویسم به یاد آنانکه نوشتند از حقیقت.
همان حقیقتی که در بازی روزمره ما گم شد! و از آن فقط یک نوشته ماند.
می نویسم از آنانکه با چهره های نورانی و زیبایشان اسلام را زنده کردند.
اما ما آن را به بازی گرفتیم و فراموشمان شد!
می نویسم، از آن هدفی که به خاطرش خون ها روی زمین ریخته شد. اما ما هدف اصلی که ادامه راه شهداء و اهل بیت و انبیاء می باشد را بازی زندگی خودمان می بینیم!
می نویسم به یاد آنانکه مرگ را به بازی گرفتند. و چه زیبا گفت آوینی که: «هنر آن است که بمیری قبل از آن که بمیرانندت.»
چه زیبا گفت سید شهیدان اهل قلم:
حقیقت این عالم فناست، انسان را نه برای فنا که برای بقا آفریدند.
چه جسم ما در حرکت باشد و چه نباشد هدف بقاست. از حالا هم می توان به بقا رسید.
پس از همین حالا خودمان را می میرانیم و شهید می شویم!
مگر حتما باید جسم از بین برود. وتی دنیا را خواسته های نفسانی و بی ارزش ببینیم آن وقت می فهمیم که برای هیچ و پوچ خودمان را به سختی می اندازیم.
و به این نتیجه می رسیم که ما را برای بقا آفریدند، بقا یعنی زنده شدن، بقا یعنی هدف.
بقا همان است که شهدا برای رسیدن به آن کربلایی شدند. خیلی ها به یاد اربابشان از تشنگی به شهادت رسیدند. خیلی ها سر از بدنشان جدا شد. خیلی حتی جسمشان نیز بر نگشت. چرا که گمنامی و مخفی بودن یکی از راه های رسیدن به بقا است.
بقا همانست که حسین ابن علی (ع) برای اثبات آن راهی کربلا شد. و به خاطر آن سرش بر روی نیزه ها رفت. آری بقا یعنی اینکه سر بریده قرآن بخواند.
خواست بگوید: ای مردم اگر دین ندارید آزاده باشید. آن زمان هم مردم در بازی دنیا راه خود را گم کرده بودند. همانند این دوران که از بعضی وقتی سوال می کنیم هدف چیست؟ می مانند.
مگر حسین بن علی (ع) به شهادت رسید که ما گریه کنیم و بر سینه بزنیم!؟
آری گریه کردن و بر سینه زدن خوب است اما نمی دانیم چه سود!
نوکری واقعی یعنی ادادمه راه امام حسین(ع) و چه زیبا گفت: آوینی:
چه جنگ باش ونباشد را من و تو از کربلا می گذرد.
یعنی اینکه: کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا واین سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند.
پس ما برای رسید به هدفمان زمان و مکان نمی شناسیم. هر جا که باشیم کربلایی می شویم و عاشورا به پا می کنیم.

سیدعلیرضا مصطفوی
@rahian_nur