راهیان نور

#سبک_زندگی_شهدا
#همسرشهید_دقایقی:

⁦...یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم؛ هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم؛ او عصبانی شد؛ اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند...»

#نیمه_پنهان_ماه
جلد چهارم
صفحه ٣٧
@rahian_nur

🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
🍃
در مکتب شهادت
#سبک_زندگی_شهدا
برگی از دفتر خاطرات دفاع مقدس
#سردار_شهید_مهدی_باکری


اخوی ، بیا یه دستی به چراغهای ماشین بزن.
ـ شرمنده ، کار دارم . دستم بنده . برو فردا بیا.
ـ باید همین امشب برم خط بی چراغ نمی شه که.
ـمی بینی که دارم لباس می شورم .الانم که دیگه هوا داره تاریک میشه.
برو فردا بیا ، مخلصتم هستم خودم درستش می کنم.
ـ اصلا لباس ها رو می شورم ، تو هم چراغ ماشین من رو درست کن...
هرچه قدر بهش گفتم :« آقا مهدی !! بخدا شرمنده ام . ببخشید . نمیخواد بشوری...»
گفت :« ما باهم قرار بستیم ، برو سر کارت ، بزار منم کارم رو بکنم

کجایند مردان بی ادعا

اللهم الرزقنی شهادة فی سبیلک


‍ ای فراموشی کُجایی
تا به فریادم رَسی؟

باز احوالِ دلِ غَم پَرورم
آمد به یاد...

@bakeri_channel
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹

#سبک_زندگی_شهدا
آن مقدار پولی که برای کربلا کنار گذاشته بود،
یک روز قبل از شهادت آن را به کسی که نیازمند بود انفاق نمود...
و کربلا رفتنش را #حضرت_زهرا (س)برایش امضا کرد
#شهید_محمد_سلیمانی
@rahian_nur