کانون قرآن و عترت دانشگاه صنعتی شاهرود

#کودکی
Канал
Логотип телеграм канала کانون قرآن و عترت دانشگاه صنعتی شاهرود
@quran_sutПродвигать
147
подписчиков
2,53 тыс.
фото
461
видео
2,24 тыс.
ссылок
💠 قالَ رَسُولَ الله: «...إِنِّی تَارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی..» 🔰 پیج اینستاگرام کانون : 🔹 instagram.com/quran_sut
🌒🌓🌔🌕
🌷💐🌸
🌹
🌺


شاهرخ،حرّ انقلاب اسلامی

1⃣ #قسمت_اول
⬅️ #کودکی
🗣 خانم مینا عبداللّهی(مادر شهید)

📝خورشید اولین روز زمستان سال ۱۳۲۸ شمسی طلوع کرده.این صبح خبر از تولد نوزادی می داد که او را شاهرخ نامیدند.مینا خانم،مادر مومن و با تقوای او بود و صدرالدّین پدر آرام و مهربانش.دومین فرزندشان به دنیا آمده.این پدر و مادر بسیار خوشحال اند‌.آنها بخاطر پسر خوب و سالمی که دارند شکر گزار خدایند.

📝صدرالدّین شاغل در فعالیت های ساختمانی و پیمانکاری است.همیشه هم می گوید: اگر بتوانیم روزی حلال و پاک برای خانواده فراهم کنیم.مقدمات هدایت آنها را فراهم کرده ایم.

📝این بچه در بدو تولد بیش از چهار کیلو وزن دارد.اما مادر،جثه ای دارد ریز و لاغر.کسی باور نمی کرد که این بچه،فرزند این مادر باشد.چهل روزش بود که گردنش را بالا می گرفت.روز به روز درشت تر می شد.سه یا چهار سالگی با مادر رفته بود حمام؛مسئول گرمابه بچه را راه نداده بود.می گفت: این بچه حداقل ده سال دارد؛ نمی توانی آن را داخل بیاوری!!

📝وقتی به مدرسه می رفت،کمتر کسی باور می کرد که او کلاس اول باشد.توی کوچه با بچه هایی بازی می کرد که از خودش چند سال بزرگ تر بودند.درسش خوب بود.در دوران شش ساله ی دبستان مشکلی نداشت.پدرش به وضع درسی و اخلاقی او رسیدگی می کرد.صدرالدّین تنها پسرش را خیلی دوست داشت.سال اول دبیرستان بود.شاهرخ در یک غروب غم انگیز سایه سنگین یتیمی را بر سرش احساس کرد.پدر مهربان او از یک بیماری سخت،آسوده شد.اما مادر و این پسر نوجوان را تنها گذاشت.

🆔 @quran_sut