کانون قرآن و عترت دانشگاه صنعتی شاهرود

#قسمت_چهارم
Канал
Логотип телеграм канала کانون قرآن و عترت دانشگاه صنعتی شاهرود
@quran_sutПродвигать
147
подписчиков
2,53 тыс.
фото
461
видео
2,24 тыс.
ссылок
💠 قالَ رَسُولَ الله: «...إِنِّی تَارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی..» 🔰 پیج اینستاگرام کانون : 🔹 instagram.com/quran_sut
کانون قرآن و عترت دانشگاه صنعتی شاهرود
🌒🌓🌔🌕 🌷💐🌸 🌹 🌺 شاهرخ، حرّ انقلاب اسلامی 1⃣ #ادامه_قسمت_سوم ⬅️ #با_بچه_های_محل 🗣 برادر شاهرخ 📝از دیگر رفتار های شاهرخ که بقیه دوستان هم شاهد بودند،احترام بیش از حد به مادر بود.شاهرخ در حالی که دوستانش او را می دیدند مثل یک بچه کوچک با مادرش برخورد می کرد.همه…
🌒🌓🌔🌕
🌷💐🌸
🌹
🌺


شاهرخ، حرّ انقلاب اسلامی

1⃣ #قسمت_چهارم
⬅️ #سند
🗣 خانم مینا عبداللّهی(مادر شهید)

📝عصرِ یکی از روزهای تابستان بود.زنگِ خانه به صدا در آمد.آن زمان،ما در حوالیِ چهارراه کوکاکولا در خیابان پرستار می نشستیم.پسرِ همسایه بود،گفت: از کلانتری زنگ زدند.مثل اینکه شاهرخ دوباره بازداشت شده! سند خانه ما همیشه سرِ تاقچه آماده بود.تقریبا ماهی یک بار برای سند گذاشتن به کلانتری محل می رفتم! مسئول کلانتری هم از دستِ او به ستوه آمده بود.

📝سند را برداشتم.چادرم را سر کردم و با پسرِ همسایه به راه افتادم.در راه،پسر همسایه می گفت: خیلی از گنده لات های محل،از آقا شاهرخ حساب می برن ،روی خیلی از اونا رو کم کرده .حتی یک دفعه توی دعوا چهار نفر رو با هم زده!بعد ادامه داد: شاهرخ برای خودش کلّی نوچه داره. حتی خیلی از مامورای کلانتری ازش حساب می برن.

📝دیگر خسته شده بودم .با خودم گفتم: شاهرخ دیگه الان هفده سالشه.اما این طور اذیت می کنه.وای به حال وقتی که بزرگ تر بشه.چند بار می خواستم بعد از نماز نفرینش کنم.اما دلم برایش سوخت.یاد یتیمی و سختی هایی که کشیده بود افتادم.بعد هم به جای نفرین دعایش کردم.

📝وارد کلانتری شدم.با کارهای پسرم همه مرا می شناختند.مامور جلوی در گفت: برو اتاق افسر نگهبان.درب اتاق باز بود.افسر نگهبان پشت میز بود.شاهرخ هم با یقه ی باز و موهای به هم ریخته مقابل او روی صندلی نشسته بود.پاهایش را هم روی میز انداخته بود.تا وارد شدم داد زدم و گفتم: مادر خجالت بکش،پاهات رو جمع کن! بعد رفتم جلوی میز افسر نگهبان ،سند را گذاشتم و گفتم: من شرمنده ام،بفرمایید.برگشتم و با عصبانیت به شاهرخ نگاه کردم.بعد از چند لحظه گفتم: دوباره چیکار کردی؟!

📝شاهرخ گفت: با رفیقا سرِ چهارراه کوکا وایساده بودیم.چند تا پیرمرد با گاری هاشون داشتند میوه می فروختند،یک دفعه یه پاسبون اومد و بار میوه ی پیرمرد ها رو ریخت توی جوب،اما من هیچی نگفتم.بعد هم اون پاسبون به پیرمرد ها فحش ناموس داد.من هم نتونستم تحمّل کنم و رفتم جلو!

📝همین طور تو چشماش نگاه می کردم.ساکت شد.فهمیده بود چقدر ناراحتم.سرش را پایین انداخت.افسر نگهبان گفت: این دفعه احتیاجی به سند نیست.ما تحقیق کردیم و فهمیدیم مامورِ ما مقصّر بوده.بعد مکثی کرد و ادامه داد: به خدا دیگه از دست پسرِ شما خسته شدم.دارم توصیه می کنم،مواظب این بچه باشید.این طور ادامه بده سرش میره بالای دار! شب، بعد از نماز سرم را گذاشتم روی مُهر و بلند بلند گریه می کردم.بعد هم گفتم: خدایا از دست من کاری بر نمیاد،خودت راهِ درست رو نشونش بده.خدایا پسرم رو به تو سپردم.عاقبت به خیرش کن.


🆔 @quran_sut
🌸🍀🌺🌹🌷
📝
📖
📚
📔
#راه_زندگی

1⃣#قسمت_چهارم
⬅️ #کم‌گویی_و_گزیده‌گویی

💠 آیا حرف زدن هم «عمل» است که «حساب» و مؤاخذه و پاداش و کیفر داشته باشد؟ #آری


🔵 از آفت‌های زندگی روزمرۀ ما #حرافی است.
اگر سخنان لغو و بیهوده را کنار بگذاریم و از آیندهٔ سخنانی هم که آمیخته به غیبت ، هتک مؤمن ، تهمت ، دروغ ، استهزاء است هراسان باشیم، کلام ما خیلی کمتر و کوتاه تر از اینها خواهد شد.مگر حرف حسابی چقدر داریم؟

🔶مهم آن است که #حرف را هم #عمل به شمار آوریم و اینکه باید روزی در محکمهٔ حسابرسی خدایی جوابی قانع کننده برای هرچه گفته ایم داشته باشیم.
آیا مجازیم که که هرچه شنیدیم ، بازگو کنیم؟

چه بهتر که جز حق نگوییم و برای هر گفتهٔ خویش مستند و انگیزهٔ محکمه پسند داشته باشیم.

⚪️ هرکس بداند که نسبت سخن گفتنش هم بازخواست می شود ، پس سخن را کوتاه می کند.
🔰 #امیرالمؤمنین‌(ع)
📚 غررالحکم،جلد۵،صفحه۲۳۲

🌸 @quran_sut
📕 آیا احساس میکنی مشکلاتت خیلی زیاد و طاقت فرسا شده؟!

⭕️خدایا مگر من چکار کرده‌ام که این‌قدر باید بدبختی بکشم؟!

#قسمت_چهارم

#اولین_اقدام برای رفع #نقص_مادی_و_معنوی

💠 هر موقع در زندگی‌ات نقصی دیدی، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام، نمازت را بررسی کن؛ شاید در نماز کم می‌گذاری. البته مؤمن در دنیا مشکل و سختی هم دارد؛ گاهی مریض می‌شود، گرفتار می‌شود، تصادف می‌کند. بالاخره انسان مؤمن با مشکلات درگیر می‌شود، اما اگر احساس کردی این مشکلات خیلی زیاد و طاقت‌فرسا شده است یا این مشکلات نباید این‌قدر تو را اذیت کند، احتمالاً از نمازت کم گذاشته‌ای. نمازت را درست کن؛ ان‌شاءالله مشکلات تو برطرف می‌شود.

💠 در امور معنوی هم همین‌طور است. مؤمن گاهی دچار هوس گناه می‌شود، دچار وسوسه‌های شیطان می‌شود، مؤمن گاهی دچار خطا می‌شود. اما اگر دیدی خطاکاری‌هایت دارد تو را از گردونه خارج می‌کند، وضع معنویت دارد بد می‌شود، به حدی که دیگر با خدا ارتباط نداری، اولین کاری که باید بکنی این است که نمازت را درست کنی. به خودت بگو: «معلوم است که من دارم بد نماز می‌خوانم.»

💠 حتماً دیده‌اید بعضی‌ها وقتی گرفتار می‌شوند، می‌گویند: «خدایا مگر من چکار کرده‌ام که این‌قدر باید بدبختی بکشم؟!» اگر کسی بخواهد این حرف را درست بگوید، باید بگوید: «خدایا مگر من بد نماز می‌خوانم که این‌قدر گرفتار می‌شوم؟!»

📌 #ادامه_دارد...


📗 #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم؟
✍🏻 #استاد_پناهیان ، ص34و35
📚 #کتاب_بازی ...


منبع: کانال رسمی #استاد_پناهیان


🔰 @k_e_quran_etrat
رمان دا قسمت 4
@iranhejab
📕🎼 #رمان_صوتی ، #داستان ، #دا
#قسمت_چهارم

⭕️هر روز یک قسمت از این رمان صوتی را در این کانال بشنوید.


🔰 @k_e_quran_etrat
📕🎼 #رمان_صوتی ، #داستان ، #دا
#قسمت_چهارم

⭕️هر روز یک قسمت از این رمان صوتی را در این کانال بشنوید.


🔰 @k_e_quran_etrat
💠#داستان ...

#نوجوان_وهابی
#کله_پاچه_عمر


#قسمت_چهارم : ( #کله_پاچه_عمر )
.
.
از بدو امر و پذیرش در ایران ... سعی کردم با مردم ارتباط برقرار کنم ... با اونها دوست می شدم و گرم می گرفتم و تمام نکات ریز و درشت رو یادداشت می کردم
.
کم کم داشت تفکرم در مورد ایرانی ها کمی نرم تر می شد ... تا اینکه ... یکی از شیعه هایی که باهاش ارتباط داشتم منو برای خوردن کله پاچه به مهمانی دعوت کرد ... .
وقتی رفتم با یک جشن تقریبا خصوصی و کوچک، مواجه شدم ... عمر کشان بود و می خواستند کله پاچه عمر را بخورند ... .
.
با دیدن آن، صحنه ها و شعرهایی که می خواندند، حالم بد شد ... به بهانه های مختلف می خواستم از آنجا خارج بشم اما فایده ای نداشت ... .
آخر مجلس، آبگوشت رو آوردن و شروع کردند به خوردن ... من هم از روی ترس که مبادا به هویتم پی ببرند، دست به غذا بردم ... هر لقمه مانند تیغ هزارخار از گلویم پایین می رفت ... .
.
تک تک دندان هایی را که روی آن لقمه ها می زدم را می شمردم ... 346 بار هر دو فک من برای خوردن آن لقمه ها حرکت کرد ... وقتی از مجلس خارج شدم، قسم خوردم ... سر 346 شیعه را از بدن شان جدا خواهم کرد .
.
.
.
🔴⚠️نکته:بعضی افراد برای توجیه چنین مجالسی میگویند، ما فقط در برابر شیعیان چنین مراسمی برپا می کنیم!
این هم از تاثیر آن...
لطفا بحث شیعه و سنی نکنید! ...
.
.
◀️ #ادامه_دارد ...
⭕️آخر هفته ها هر روز دو قسمت....

✒️ @k_e_quran_etrat