ترجمه فارسی: از ابوهریره رضیاللهعنه روایت شده است که پیامبر خدا ﷺ فرمودند: “وقتی یکی از شما برای نماز میایستد، نباید مقابل خود تف کند؛ زیرا او با خداوند عزوجل مناجات میکند. و نه به سمت راست خود، زیرا در سمت راست او فرشتهای است. بلکه باید به سمت چپ خود یا زیر پای خود تف کند.”
توضیح حدیث:
1. ادب در حضور خداوند: این حدیث نشاندهنده اهمیت ادب در هنگام نماز است؛ چراکه نماز حالتی از ارتباط مستقیم با خداوند است و نیاز به پاکی و توجه دارد. 2. احترام به فرشتگان: در سمت راست هر فرد، فرشتهای برای ثبت اعمال نیک قرار دارد. بنابراین، پیامبر ﷺ مؤمنان را از بیاحترامی به این فرشته بازداشتهاند. 3. رعایت پاکیزگی: اگر تف کردن اجتنابناپذیر باشد، باید به شیوهای انجام شود که محیط نماز آلوده نشود، مانند تف کردن به زیر پا.
پیام کلی: این حدیث ما را به رعایت ادب، پاکیزگی و توجه به حضور الهی در نماز تشویق میکند و اهمیت احترام به فرشتگان را یادآوری مینماید. ❛ ━━━━━━・❪ ❁ ❫ ・━━━━━ ❜ 𝕁𝕠𝕚ℕ: ℍ𝕒𝔻𝕚𝕋𝕙 𝕔ℍ𝕒ℕ𝕟𝕖𝕝 . . . •.↬ ℍ𝕒𝔻𝕚𝕋𝕙 ℕ𝕒𝔹𝕚
••• بُرد واقعی را کسی کرده که در زیر خاک و در آن خانهی تنگِ تنهایی و فراموششدگی، زندهشدنی نورانی و رستگار داشته باشد!! اعمالش کنارش بدرخشند و تنگنای قبر را برایش بشکافند و چالهی بد منظره را باغِ گل
و ریحانِ بهشت کنند. 🌴✨ «وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ ۚ وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ»
توشه (تقوا برای راه آخرت) برگیرید که بهترین توشه این راه تقواست و از من پروا کنید ای صاحبان عقل. تا فرصت هست، تا فرصت هست و تا فرصت هست‼️🤍 #استوری . . . •
🌼 اهْدِنَا ≈ اهْدِ، نَا: هدایت کن ما را، راهنمای کن ما را. [ فعل دعایی است. علما گفته اند: خداوند متعال برای انسان پنج محور هدایت عنایت فرموده که او می تواند با توسل به این محورها، به قله سعادت جاودانی نایل آید: 💫 یکم؛ هدایت الهام فطری : که انسان از ابتدای تولد از آن برخوردار می باشد، چون احساس نیاز به غذا و نوشیدنی. 💫دوم ؛ هدایت حواس: که متمم و مکمل هدایت اول است. گفتنی است که انسان و حیوان هر دو در این نوع هدایت مشترکند. 💫سوم؛ هدایت عقل: که برتر از دو هدایت قبلی است. 💫چهارم؛ هدایت دین: که هدایتی خطا ناپذیر است. 💫پنجم؛ هدایت یاری و توفیق الهی: که مخصوص تر از هدایت دینی است.]. 🌼 صِّرَاطَ: راه ، راه واضح و آشکار. [این واژه به صورت مفرد به کار می رود و جمع ندارد. و به معنای راه است و در اصل آنرا با سین «سِراط» تلفظ کرده اند. و از «اِستِرَاط» به معنای «اِبتِلاع» (بلعیدن) می باشد. از جهت نزدیکی مخارج راء و طاء با صاد و تطابق آنها، سین با صدای صاد در آمده و قلب به آن شده است و در استعمالات و در جاده باز و عمومی گفته می شود، و وجه تسمیه اش این است که گویی راه، راهرو و عابر را می بلعد. و راهروان را جلو می برد و مانند دستگاه هضم در خود می کشد. و معنای لغویش بلعیدن است. انگار که راه، راهرو را فرو می بلعد. شاعر گوید: شحنَّا اَرٰضَهم بالخَیل حتی ... ترکناهم اَذلَ من الصراط «سر زمین آنان را با اسب اشغال کردیم تا جایی که آنها را خوارتر از راه ترک نمودیم».]. 🌼 مُسْتَقِيم: راست، صحیح و درست. یعنی راست و بدونه کژی و انحراف و پیچ و خم.
#ابوھریره (رض) گوید: #پیامبر (عليه الصلاة والسلام) فرمود: نماز کسی که سوره ی #فاتحه را در آن نخواند، #ناقص است، ناقص است، و کامل نیست
✅ خداوند در حدیث قدسی میفرماید; «نماز را میان خود و بنده ام به #دو_نیم تقسیم نموده ام و بنده ام آنچه را که از من خواھد به او میدھم.
🌻 وقتی بنده میگوید: #الحمدلله#رب_العالمین خداوند میفرماید; بنده ام مرا ستایش و تحمید کرد
💞 و وقتی گوید; #الرحمن_الرحیم خداوند میفرماید; بنده ام مرا ثنا گفت
🌼 و وقتیکه گوید; #ملک_یوم_الدین خداوند میفرماید; بنده ام مرا تعظیم و تمجید کرد
💐 و وقتیکه گوید; #ایاک_نعبد#و_ایاک_نستعین خداوند میفرماید; این میان من و بنده ام میباشد و بنده ام آنچه را که از من بخواھد به او میدھم
🌿 و وقتیکه بنده گوید; #اهدنا_الصراط المستقیم #صراط_الذین_انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم #و_لا_الضالین خداوند میفرماید; این از آنِ بنده ام میباشد و آنچه را که ازمن بخواهد به او میدهم [38 مسلم_ 821 ابوداود_ 909 نسایی _ 2953 ترمذی]
امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هرکسی باید برگهی خودش را تصحیح می کرد، آن هم نه در کلاس، در خانه، دور از چشم همه.
اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم. نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم.
فردای آن روز در کلاس وقتی همهی بچهها برگههایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شدهاند به جز من، به جز من که از خودم غلط گرفته بودم.
من نمیخواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم. بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمرهی بهتری بگیرم.
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت.
چهرهی همکلاسیهایم دیدنی بود. آنها فکر میکردند این امتحان را هم مثل همهی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند. اما این بار فرق داشت، این بار قرار بود حقیقت مشخص شود.
فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم، چون برخلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم؛ از اشتباهاتم چشمپوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم.
زندگی پر از امتحان است، خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده میگیریم تا خودمان را فریب بدهیم، تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم، اما یک روز برگهی امتحانمان دست معلم میافتد، آن روز چهرهمان دیدنی است. آن روز حقیقت مشخص میشود و نمره واقعی را میگیریم. راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟