✨﷽
✨
🔴 ملامت جاهلانه
محمد پسر منكدر، يكى از دانشمندان اهل سنت مى گويد: روزى در وقت شدت گرماى هوا به بيرون از مدينه رفته بودم. ديدم امام باقر عليه السلام با اندام توانمند و فربه خود به دو تن از غلامانش تكيه كرده و مشغول كشاورزى است.با خود گفتم: پيرمردى از بزرگان قريش در اين وقت در هواى گرم در طلب مال دنياست ! تصميم گرفتم او را موعظه كنم.
نزديك رفته، سلام كردم و گفتم:
آيا سزاوار است مرد شريفى مثل شما در اين هواى گرم با اندام سنگين در پى دنيا طلبى باشد؟ اگر در اين موقع و در چنين حال مرگت فرا رسيد، چه خواهى كرد؟ حضرت دستهايش را از دوش غلامها برداشت و روى پا ايستاد و فرمود: - به خدا سوگند! اگر در اين حال بميرم، در حال فرمانبردارى و طاعت خداوند جان سپرده ام.
تو خيال مى كنى عبادت فقط نماز و ذكر و دعا است؟ تأمين مخارج زندگى از راه حلال خود نوعى عبادت است. زيرا من مى خواهم با كار و كوشش، خود را از تو و ديگران بى نياز سازم .آري! فقط آن گاه از فرا رسيدن مرگ بترسم كه در حال انجام دادن گناه باشم و در حالت نافرمانى خدا از دنيا بروم. خداوند ما را موظف كرده بار دوش ديگران نباشم و اگر كار نكنيم، دست نياز بسوى تو و امثال تو دراز خواهيم كرد.
محمد بن مكندر عرض كرد:
خدايت رحمت كند ! من مى خواستم شما را موعظه كنم، شما مرا موعظه كرديد.
📚 بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۲۸۷
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀
💠❀┅┅┅┅┄
https://t.center/joinchat/AAAAAE7XYciaiM_s4AlFoQ