Смотреть в Telegram
مأمور بود از ورود اشخاص و ملاقات‌ها جلوگيري نمايد و بجز از چهار نفر همسفر، كسي حقّ ملاقات را نداشت، آنها نيز با حضور صاحب منصب می‌بايست ملاقات كنند وحدت و انفراد امر نظامی‌بموقع اجرا گذاشته شد و ديگر كسي حقّ ملاقات نداشت! محمّد حسن ميرزا از اجراي‌این‌امر مستحضر گرديد. از درب سالن خارج شد و از پشت سر اظهار نمود: مگر از ملاقات اشخاص ممنوع هستم؟ – چون قبلاً با سايرين توديع نموده‌اید، ديگر با كسي ملاقات نخواهيد كرد، مگر با چهار نفر همراهان خود، آنهم با حضور مأمور. قانع شد و ساكت گرديد و سر به زير‌انداخت. این‌جانب و رفقا از اتاق‌هاي سلطنتي خارج و براي تسريع حركت مسافرين و عرض راپورت به خاك پاي والاحضرت] رضا خان[ تشرّف حاصل نموديم. مراتب را معروض داشتم،‌امر فرمودند مبلغ پنج هزار تومان نقد پرداخته و به قدركفايت اتومبيل و كاميون براي حمل اسباب و مسافرين داده شود. فوراً‌امر عالي اجرا و ساعت نه بعد از ظهر همان روز وسايل نقليه حاضر و نه و نيم بعد از ظهر‌اینجانب و سرتيپ مرتضي خان به دربار رفته، وسايل حركت آماده، اعلام شد كه ساعت ده حركت نمايند. در ساعت شش بعد از ظهر اعتضاد السلطنه، نصرة السلطنه و يمين الدوله كه از صبح براي توديع‌ آمده بودند، ساعت ورود ما، در گوشۀ اتاق انتظار، آنها را ديدم كه مجسمه وار با رنگ پريده‌ایستاده‌اند. به مجرّد‌اینكه چشمشان به ما افتاد، بي‌اندازه پريشان شدند و بی‌اختيار لرزيدند! چه يقين كردند كه توقيف خواهند شد، ولي كم كم ‌این اضطراب ازآنها رفع شد، براي آنكه اعتماد به عاطفۀ والاحضرت پهلوي ‌انديشه‌هاي مشوّش آنها را رفع و مرعوبيت آنها را تسكين داد و در برابر جرايم غيرقابل عفو سلسلۀ خود شخص كريم و با عاطفه‌ای را ديدند كه چشم از سيّئات آنها پوشيده و به نام عظمت اخلاقي ملّت‌ایران (؟) از گناهان آنها صرف نظر نموده، بلكه هم خود را متوجّه تأمين موجوديت آنها كرده و در بهبوحۀ (كذا) طغيان عصبانيت ملّي (؟)‌اینك دست آنها را گرفته و از گرداب هلاكت به ساحل می‌برد.‌این بود در مقابل يك چنين عطوفت و مهرباني (ظاهراً‌ اینهمه عطوفت‌ها و مهرباني‌ها و تفاهمات دور و دراز كه مؤلّف شارلاتان به آنها اشاره می‌كند، به علم اشراق يا “تلپاتي” كه قطعا” شاهزاده‌ها در هيچكدام‌امر نبودند به آنان مفهوم گرديده است!) هول و هراس را تسكين داد! و بالجمله ساعت هشت و نيم بعد از ظهر است كه شاهزادگان هنوز در‌اینجا هستند و منتظر آخرين توديع می‌باشند، در همين ساعت محمّد حسن ميرزا براي توديع با خانوادۀ خود به‌اندرون رفت. آخرين توديع در ساعت نه و پنج دقيقه بعد از ظهر، محمد حسن ميرزا در درب‌اندرون با اجزاء و مستخدمين و خواجه‌ها آخرين مراسم توديع را بعمل آورده و در تحت محافظت صاحب منصبان مخصوص به طرف خارج دربار حركت نمود. نقشه حركت يك اتومبيل حامل نظاميان از جلو، اتومبيل محمّد حسن ميرزا از عقب و مابقي اسكورت به فاصلۀ ده قدم از يكديگر، سلسله وار، راه بغداد را از خط قزوين پيش گرفتند! پس از صدو پنجاه سال تقريبي، آخرين شخص منتظر كه روزي بر اريكۀ سلطنت جلوس نمايد و يكدفعۀ ديگر تخت و تاج با افتخار‌ایران ملعبۀ هوا و هوس گردد، از‌ایران رفت و در عالم سياست به درياي نيستي غرق، و‌امواج از سرش گذشت. كان لم يكن بين الجحون الي الصفا انيس و لم يسر بمكه سامر. هيچ اثري باقي نماند، چه آنكه اثري نداشت تا از خود باقي بماند، رفت و به درياي عدم ملحق شد. انتهي. از تاريخ طهماسبی‌2 @qajariranhistory
Telegram Center
Telegram Center
Канал