پیام بشریت‌

#نرگس_صرافیان_طوفان
Канал
Логотип телеграм канала پیام بشریت‌
@pyambashryatПродвигать
520
подписчиков
21,6 тыс.
фото
23,3 тыс.
видео
1,15 тыс.
ссылок
پیام بشریت اینست که: سه چيز بمدت طولانی پنهان نمي ماند: خورشید،ماه،حقیقت @pyambashryat
ملتِ بی‌سواد ، زاده نمی‌شود ، ساخته می‌شود ...!
بی سوادی ربطی به معلومات و تحصیلات ندارد !
بی سوادی یعنی : شبکه‌ی محبوبِ اجتماعی را که باز می‌کنی، تمامِ صفحات پر باشد از روزمرگیِ آدم معروف‌ها ، مسخره بازیِ معروف نماها ، قضاوت‌هایِ بی سر و ته ، و توهین‌هایِ شرم‌آور ...!
نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ، نه از چهار کلام حرفِ حساب !
بی سوادی یعنی : تویِ صفحه و روی پروفایلت بنویسی "به بهشت نمی‌روم اگر مادرم آنجا نباشد " و کمی آن طرف‌تر ، مادرت از بی توجهی‌ات بغض کرده باشد !
بی سوادی یعنی : مسیرِ تمامِ لباس فروشی و
آرایشگاه‌هایِ شهر را از حفظ باشی ، اما حتی یک‌بار هم گذرت به کتابفروشی نیفتاده باشد ...
این بی سوادیِ مدرن دارد فرهنگمان را از ریشه می‌خشکانَد ، حواستان هست ؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان

.
میان جماعتی که فقط عقیده‌ی خود را محترم و آن‌را بی‌نیاز از تحول و منطق می‌دانند، دنبال #انسانیت و #شعور نگرد.
شعور و احترام، در جمجمه‌هایی‌ست که تعقل و تفکر به آن‌ها راه داشته‌باشد. نه آنی که سال‌هاست عقیده‌ای را بدون تغییر و ارتقا، در خود حبس کرده و نه راهی برای ورود و نه راهی برای خروج از آن باقی گذاشته.
راکد
مهر و موم
بسته.

#نرگس_صرافیان_طوفان
خسته می‌شوی از مدام مسئولیت داشتن و مدام درگیر مسائلی بودن و مدام فرصت نداشتنِ برای هیچ‌چیز...
خسته می‌شوی از مشغولیت‌های مدام و برنامه‌ریزی‌های مدام و دویدن‌های مدام و دلت فراغتی بی کم و کاست می‌خواهد و دقایقی پر از شور و اشتیاق که بدون التهاب و اضطراب و اندوه باشد تا تو آزادانه و بدون نگرانیِ روزهای نیامده بتوانی از اکنونت لذت ببری و کنج دنجی بیابی و بیارامی و به هیچ‌چیز و هیچ‌کس فکر نکنی...
گاهی خسته و کلافه می‌شوی و دلت بی‌دغدغگی و رهایی می‌خواهد. دلت می‌خواهد چشم باز کنی و هیچ‌چیز و هیچ‌کس در جهان از تو توقعی نداشته‌ باشد و هیچ موضوع مبهمی برای حل شدن باقی نمانده‌باشد و خیالت تخت باشد.
دلت می‌خواهد بخشی از زیستنت را فارغ و آسوده طی کنی و بابت این رهایی و آسایشی که حق مسلم توست، احساس گناه نکنی.‌
گاهی دلت می‌خواهد رهایت کنند و از تو چیزی نخواهند و روی تو حساب نکنند و در نقطه‌ی رهاییِ محض بایستی و به هیچ دغدغه‌ و اندوه و دلهره‌‌ای ارتباط نداشته باشی...

#نرگس_صرافیان_طوفان
آغوشِ یک "مــرد" ؛ دنیای امنی ست ؛ که هر زنی دوست دارد یکی برایِ خودش داشته باشد و هر بار که دلش گرفت ، خودش را به آنجا تبعید کند ...
بازوانِ یک "مـرد" ؛ تنها حصارِ دلچسبی ست ؛ که یک زن ، هرگز آن را نخواهد شکست ...
گرمای آغوشِ مردانه ؛ شبیه کرسیِ خانه ی مادر بزرگ ، آرام ترین نقطه برای خوابیدن است ...
اصلا آدم ، غم هایش را فراموش می کند ، وقتی به امنیت و استحکامِ یک "مــرد" پناه می برد ... !
چه تناقضِ شیرینی !
این که زمختیِ دستان و چهره ی "مــردان" احساسِ لطافت و زیباییِ "زنان" را دوچندان میکند ،
و صدای بم و خش دارِ مـردانه ؛ تنها خشونتِ مجاز و دوست داشتنیِ دنیاست ...
اصلاً خدا مردها را آفرید ؛
تا زن ها ؛
با خیالِ راحت ، دلبرانه باشند و شیطنت کنند ... !

#نرگس_صرافیان_طوفان
🔸



قسم به شکوه پروازِ پروانه‌ای که از پیله‌ی تاریکی بیرون خزیده، هنوز هم امید هست.
قسم به صلابتِ چشمه‌ی جوشانی که از دل کوه‌ها سرازیر شده، هنوز هم امید هست.
قسم به جسارت گیاه گستاخ و نحیفی که در دل سنگ‌ها ریشه دوانده و به سمت نور جوانه زده، هنوز هم امید هست.
ما درون تاریکیِ پیله‌ها و کوه‌ها و سنگ‌هاییم و باور نداریم که می‌شود. چون درخشش نور را ندیده‌ایم هنوز و به رهاییِ بی‌مرزِ آسمان آشنا نیستیم.
برای مایی که چشم‌هامان به تاریکی و سکوت عادت کرده، پرواز و طلوع و سبز شدن، باور پذیر نیست!
وگرنه می‌شود، وگرنه امید هست.

بگذار این پیله که کنار رفت، قلبِ این سنگ که شکافته شد، تازه در خواهیم‌یافت که چه بال‌های توانمندی داشته‌ایم برای پرواز و خورشید و آسمان و آزادی را عمیقا در آغوش خواهیم‌کشید...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
همیشه نزدیک چیزهایی بمان که باعث می‌ شوند احساس زنده بودن بکنی | #نرگس_صرافیان_


تاریکی ب کامتان 🌺🍃
ما سخت‌جان‌های این نقطه‌ی غریب جغرافیا!
ما که آرزوهامان زیر چرخ‌دنده‌های تورم و محدودیت‌های پی‌ در پی، هزار تکه شد و کماکان زنده‌ایم و با مرگ هر آرزو، آرزویی دیگر در سر می‌پرورانیم و با سوختن هر خیال، خیالی دیگر می‌بافیم و هرچقدر شرایط سخت‌تر می‌شود، سرسخت‌تر می‌شویم و از رو نمی‌رویم!

ما گرگ‌های باران دیده و مردمان رنج دوران کشیده!
ما را که از خورشید محروم کردند و خورشیدهای خیالی ساختیم و از شادی بی‌نصیب کردند و بر صورت‌هامان، لبخندهای دائمی کاشتیم.

اگرچه زودتر از سن‌ و سالمان پیر می‌شویم، ولی دلخوشیم به اینکه سخت‌جانیم و تسلیم‌ناپذیریم و تا پای جان، ادامه دهنده...
و افسوس که آنقدر مشغول دست و پا زدن برای دوام آوردن و غرق نشدنیم که فرصت نمی‌کنیم برگردیم و ببینیم کدام از خدا بی‌خبرانی دریچه‌ی سد مصیبت و اندوه را به روزگار ما گشوده‌اند که ما اینچنین ویرانیم؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان
کاش یا با آدم‌ها صمیمی نشوید، یا اگر شدید، مسئولیت پذیر باشید!

مسئولیت پذیر یعنی: اگر حالم خوب بود، هستم و اگر حالم خوب نبود هم هستم و به رابطه به شکل یه تفریح یا سرگرمی موقتی و قابل تعویض نگاه نمی‌کنم که این من باشم که انتحاب کنم چه زمانی حوصله‌ی صمیمیت هست و چه زمانی نیست. که رابطه یعنی اشتراک در خوب و بد، شادی و غم، و خوشی و ناخوشی...
مسئولیت پذیر یعنی: اگر ناگهان و بعد از مدتی ارتباط و ایجاد وابستگی عاطفی، فاصله گرفتی، احساسات و عواطف فرد مقابل را در نظر بگیری و فقط به خودت و جریان زیستی و احساسی خودت فکر نکنی! یعنی موظفی قبل از رفتن و فاصله گرفتنت، علت این تغییر احساس و رفتار ناگهانی را توضیح بدهی و فرد مقابل را در برزخِ " شایدها و نبایدها و کافی نیستم‌ها" رها نکنی!
مسئولیت پذیر یعنی: "دوستت دارم" و "عاشقت هستم" ها فقط ترکیب چند واژه برای معاشرت‌های معمولی نیستند و رابطه‌، شبیه به سریالی مهیج، برای فراموش کردن اندوه و گذران ساعات نیست که شروع به تماشا‌ کردنش کنی و بعد از چند قسمت حس کنی حوصله‌اش را نداری و باب میلت نیست، یا سریال بهتری پیدا کنی و قبلی را نیمه تمام رها کنی و خیلی راحت سرت را پایین بیندازی و بروی دنبال کارت و نگران هیچ چیز نباشی. رابطه، می‌طلبد که قبل از انتخاب فرد مقابلت، خوب فکر کنی، تمام جوانب را در نظر بگیری و بعد که وارد گود شدی، یا مسئولیت پذیرانه پای انتخابت بایستی و خودت را وفق بدهی، یا لااقل خودخواهانه و بدون توضیح، میدان را ترک نکنی.
آدم‌ها بازیچه نیستند!

#نرگس_صرافیان_طوفان
من هرگز دخترم را از هراس قضاوت‌ها،
تغییر نخواهم داد،
هرگز دخترم را قربانی حرف‌های
بی‌ پایه و اساس مردم نخواهم کرد،
هرگز نخواهم گفت اینگونه نباش
تا دنیا و آدم‌ها از تو راضی باشند!
نخواهم گفت رنگ‌های دلبرانه نپوش،
عطرهای دلبرانه نزن، کارهای دلبرانه نکن.

من دخترم را آن‌قدر قوی
تربیت خواهم‌کرد که
هیچ‌کس جسارت دست درازی به
حریمش را نداشته‌باشد،

من دخترم را آن‌قدر جسور بار خواهم آورد
که برای آرزوهایش در انتظار شاهزاده ای با
اسب سفید نباشد،

خواهم گفت اشکالی ندارد گاهی هم مغرور
باشد و مهربانی‌اش را از آدم‌ها دریغ کند،
که مهربان بودن‌ خوب است، اما تا جایی
که به هویت و ارزشمندی‌اش آسیب نزند.

من نسخه‌ی عمومیِ هیچ جامعه‌ای را
برای دخترکم نخواهم پیچید،
اجازه خواهم داد خودش باشد،
خودش تصمیم بگیرد و
خودش رفتارهای خودش را
قضاوت یا اصلاح کند.

#نرگس_صرافیان_طوفان
قسم به شکوه پروازِ پروانه‌ای که
از پیله‌ی تاریکی بیرون خزیده،
هنوز هم امید هست.
قسم به صلابتِ چشمه‌ی جوشانی که از دل کوه‌ها سرازیر شده، هنوز هم امید هست.
قسم به جسارت گیاه گستاخ و نحیفی که در دل سنگ‌ها ریشه دوانده و به سمت نور جوانه زده،
هنوز هم امید هست.
ما درون تاریکیِ پیله‌ها و کوه‌ها و سنگ‌هاییم و باور نداریم که می‌شود. چون درخشش نور را ندیده‌ایم هنوز و به رهاییِ بی‌مرزِ آسمان آشنا نیستیم.
برای مایی که چشم‌هامان به تاریکی و سکوت عادت کرده، پرواز و طلوع و سبز شدن،
باور پذیر نیست!
وگرنه می‌شود، وگرنه امید هست.
بگذار این پیله که کنار رفت، قلبِ این سنگ
که شڪافته شد، تازه در خواهیم‌یافت که
چه بال‌های توانمندی داشته‌ایم
برای پرواز و خورشید و آسمان و آزادی را
عمیقا در آغوش خواهیم‌کشید...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

با امید به روزهای رنگی وزیبا❤️❤️
ما برای نجاتِ هم، طنابی داشتیم، به استحکام مهربانی، به ضخامت همدلی و به طول شعور.
ما گاه‌ به گاه و بی‌آنکه آگاه باشیم به اینکه داریم چه می‌کنیم؛ همدیگر را نجات می‌دادیم. ما نمی‌دانستیم یک مهربانی کوچک، چه تاثیر عمیقی دارد بر روزگار آدم‌ها، ما نمی‌دانستیم گاهی یک لبخند ساده، آدمی را نجات می‌دهد، ما نمی‌دانستیم گاهی یک ستایش، یک قدردانی، یک آغوش و یک همدردی، چه رنگی می‌پاشد به جهان سیاه و سفید آدم‌ها و لبخند زدیم و مهربانی کردیم و ستودیم و قدردان بودیم و به آغوش کشیدیم و غریق‌نجاتانی شدیم که نجات دادند، بی‌آنکه تن به آب زده‌باشند...
آدم‌ها هر کدام در گوشه‌ای از جهانشان، در محاصره‌ی مشکلات و دردهایی ناگزیر، دست و پا می‌زدند. کافی‌ بود کمی بیشتر مهربان باشیم تا آن‌ها را از عمیق‌ترین اقیانوس‌های اندوه بیرون بکشیم.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
ملتِ بی‌سواد، زاده نمی‌شود، ساخته می‌شود..!
بی سوادی ربطی به معلومات و تحصیلات ندارد.

بی سوادی یعنی : شبکه‌ی محبوبِ اجتماعی را که باز می‌کنی، تمامِ صفحات پر باشد از روزمرگیِ آدم معروف‌ها ، مسخره بازیِ معروف نماها ، قضاوت‌هایِ بی سر و ته ، و توهین‌هایِ شرم‌آور...!
نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ، نه از چهار کلام حرفِ حساب.

بی سوادی یعنی: تویِ صفحه و روی پروفایلت بنویسی "به بهشت نمی‌روم اگر مادرم آنجا نباشد " و کمی آن طرف‌تر ، مادرت از بی توجهی‌ات بغض کرده باشد!

بی سوادی یعنی: مسیرِ تمامِ لباس فروشی و
آرایشگاه‌هایِ شهر را از حفظ باشی ، اما حتی یک‌بار هم گذرت به کتابفروشی نیفتاده باشد...

این بی سوادیِ مدرن دارد فرهنگمان را از ریشه می‌خشکانَد، حواستان هست؟!


#نرگس_صرافیان_طوفان
🔹 به پاسداشت مهربانی‌های #مادر.

مادرها که میمیرند جهان چیزِ دیگری برای گفتن ندارد و تا همیشه لال میمانَد.
مادرها که می‌میرند،سرنوشت، تهیدست میشود و هیچ شگفتیِ برای رونمایی ندارد، که آرامشی نمیماند، آرامشی نمیماند و دلخوشی‌ها یَخ‌آبه می‌بندند.
مادرها که میمیرند، خورشید میمیرد و شب‌ها دنباله دار میشوند.....
تابستان سردمیشود، پاییز سرد میشود، بهار سرد میشود و زمین تهی میشود از آدم‌ها.
مادر که نیست، هیچکس نیست،جهان تهی ست،کهکشان ‌تهی‌ست...
که بی مادر، همه برنامه‌های آفرینش نیمه‌کاره می‌ماند.
کاش مادرها هرگز نمی‌رفتند،
کاش چشمه‌ی جاودانگی راست و درست بود.
کاش هر آدمی جزیره‌ی کوچکی داشت که تاهمیشه با مادرش درآن سرخوشانه زندگی میکرد وهیچ پریشانی برای از دست دادن نداشت.
کاش هیچ آدمی، هیچ آدم دیگری را از دست نمیداد
کاش هیچ آدمی مادرش را از دست نمیداد
#نرگس_صرافیان_طوفان