پیام بشریت
#مظفرالدین_میرزا
Канал
522
подписчика
21,7 тыс.
фото
23,4 тыс.
видео
1,15 тыс.
ссылок
پیام بشریت اینست که:
سه چيز بمدت طولانی پنهان نمي ماند:
خورشید،ماه،حقیقت
@pyambashryat
#ستارخان_سردارملی
( زاده۲۸مهر۱۲۴۵سردارکندی ورزقان -- درگذشته۲۵آبان۱۲۹۳ تهران )
#سردار_جنبش_مشروطیت
#ستارخان قره‌داغی ازسرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردارملی است. وی باایستادگی دربرابرنیروهای دولتی ضدمشروطه درتبریز جان‌فشانیهای بسیاری کرد.
ستارخان فرزندحاج حسن قراچه داغی درمنطقه (ارسباران)سومین پسر خانواده بود. سوابق زندگی او دردوران کودکی ونوجوانی تادرگیریهای جنبش مشروطه چندان معلوم نیست.
او و دو برادربزرگترش اسماعیل وغفار ازکودکی علاقه وافری به تیراندازی و اسب‌سواری داشتندودراین میان اسماعیل فرزند ارشدخانواده شب وروزش به اسب‌تازی،تیراندازی ونشست وبرخاست باخوانین وبزرگان سپری میشد.
همین سرکشی‌ها سبب شدتاسرانجام و درپی اعتراض بحاکم وقت دستگیر و محکوم به اعدام شود.گفته شداسماعیل به ارتباط وپناه دادن بفردی بنام قاچاق فرهاد که از مخالفان و ناراضیان بود، متهم میشود و بهمین جرم کشته شد.
این امر کینه‌ای دردل #ستارخان ایجاد کرد که بعدهابتقویت روحیه مقاومتش دربرابرقاجار کمک کرد.وقتی اسماعیل به دست نیروهای دولتی کشته شد، ستارخان بهمراه خانواده خودبه تبریز مهاجرت کردودرمحله امیرخیز اقامت گزیدو درزمره لوطیان تبریز قرارگرفت.
وی مدتی جزءسواران حاکم خراسان بود،سپس به توصیه رضاقلیخان
سرتیپ وارد خدمت قراسوران (ژاندارمری)شدوحفاظت راه مرندوخوی به اومحول گردید.چندی بعدمورد توجه #مظفرالدین_میرزا (ولیعهد)قرارگرفت ضمن دریافت لقب خانی،از تفنگداران ولیعهددرتبریزمحسوب گردید #ستارخان بنابر عادت لوطی‌گری دریکی ازدرگیریهای خودبامأمورین محمدعلی میرزا(ولیعهد)درتبریز،مورد تعقیب قرارگرفت.
درسال۱۳۲۵ق انجمن ایالتی آذربایجان بواسطه رشادتهای #ستارخان و #باقرخان به آنان لقب #سردارملی و #سالارملی اعطاءکرد.
باشروع انقلاب مشروطه درتهران و گسترش آن درسراسرکشور،مجاهدین و آزادیخواهان آذربایجانی وقفقازی به فرماندهی ستارخان وباقرخان بحمایت از #مشروطیت قیام کردندودرمقابل قوای۳۵تا۴۰هزار نفری اعزامی ازمرکز وخوانین محلی بفرماندهی عبدالمجید میرزا عین‌الدوله که برای سرکوبی قیام #تبریز اعزام شده بودندبشدت مقاومت کردندوازتسلط آنهابه شهرممانعت کردند.
تبریزبمدت۱۱ماه توسط قشون دولتی محاصره شدوازورود آذوقه به شهر جلوگیری بعمل آمد.زندگی برمردم بسیار سخت وطاقت فرسا شد.
نهایتاًباوساطت قنسولهای روس و انگلیس وموافقت دولتهای طرفین عده‌ای ازقوای روسیه به تبریز واردشدندو راه جلفا را برای ورود آذوقه باز کردند در نتیجه محاصره شهر به پایان رسید وسربازان دولتی وخوانین محلی مخالف مشروطیت ازاطراف تبریزدور شدند.بدین ترتیب نقشی که #ستارخان و #باقرخان دردفاع ازمشروطه وتبریز داشتند به پایان رسید.
باحضور سربازان روسی درتبریز موقعیت برای ستارخان وباقرخان سخت وخطرناک شد.آنها باتفاق جمعی دیگر ازسران آزادی خواه به قنسولگری عثمانی پناهنده شدند.سپس تحت فشارروسهاو بنابر دعوت آیت‌اله محمدکاظم خراسانی بهمراه جمعی ازمجاهدین درروزهشتم ربیع‌الاول۱۳۲۸ق به تهران مهاجرت کردند.درتهران استقبال شایانی ازآنان بعمل آمدوازطرف مجلس شورای ملی موردتجلیل قرارگرفتندو دو لوح نقره‌ای طلاکوب به ستارخان وباقرخان اهداشدوبرای هرکدام ماهیانه مبلغ هزارتومان مقرری ازطرف مجلس تعیین شدودرباغ اتابک(محل فعلی سفارت روسیه)اسکان یافتند.
درجریان ترور آیت‌اله عبداله بهبهانی دولت مشروطه تصمیم به خلع سلاح گروههای مسلح گرفت،ستارخان بااین امرمخالفت کردو باقوای دولتی بجنگ پرداخت دراین جنگ پای او تیرخوردو اسیرشدو۳۰تن ازنیروهای وی کشته و۳۰۰ تن هم اسیرشدند.
وی چهارسال پس ازاین واقعه درتاریخ ۲۸ذی الحجه۱۳۳۲درگذشت ودرباغ طوطی درجوارعبدالعظیم بخاک سپرده شد.
( زاده۲۸مهر۱۲۴۵سردارکندی ورزقان -- درگذشته۲۵آبان۱۲۹۳ تهران )
#سردار_جنبش_مشروطیت
#ستارخان قره‌داغی ازسرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردارملی است. وی باایستادگی دربرابرنیروهای دولتی ضدمشروطه درتبریز جان‌فشانیهای بسیاری کرد.
ستارخان فرزندحاج حسن قراچه داغی درمنطقه (ارسباران)سومین پسر خانواده بود. سوابق زندگی او دردوران کودکی ونوجوانی تادرگیریهای جنبش مشروطه چندان معلوم نیست.
او و دو برادربزرگترش اسماعیل وغفار ازکودکی علاقه وافری به تیراندازی و اسب‌سواری داشتندودراین میان اسماعیل فرزند ارشدخانواده شب وروزش به اسب‌تازی،تیراندازی ونشست وبرخاست باخوانین وبزرگان سپری میشد.
همین سرکشی‌ها سبب شدتاسرانجام و درپی اعتراض بحاکم وقت دستگیر و محکوم به اعدام شود.گفته شداسماعیل به ارتباط وپناه دادن بفردی بنام قاچاق فرهاد که از مخالفان و ناراضیان بود، متهم میشود و بهمین جرم کشته شد.
این امر کینه‌ای دردل #ستارخان ایجاد کرد که بعدهابتقویت روحیه مقاومتش دربرابرقاجار کمک کرد.وقتی اسماعیل به دست نیروهای دولتی کشته شد، ستارخان بهمراه خانواده خودبه تبریز مهاجرت کردودرمحله امیرخیز اقامت گزیدو درزمره لوطیان تبریز قرارگرفت.
وی مدتی جزءسواران حاکم خراسان بود،سپس به توصیه رضاقلیخان
سرتیپ وارد خدمت قراسوران (ژاندارمری)شدوحفاظت راه مرندوخوی به اومحول گردید.چندی بعدمورد توجه #مظفرالدین_میرزا (ولیعهد)قرارگرفت ضمن دریافت لقب خانی،از تفنگداران ولیعهددرتبریزمحسوب گردید #ستارخان بنابر عادت لوطی‌گری دریکی ازدرگیریهای خودبامأمورین محمدعلی میرزا(ولیعهد)درتبریز،مورد تعقیب قرارگرفت.
درسال۱۳۲۵ق انجمن ایالتی آذربایجان بواسطه رشادتهای #ستارخان و #باقرخان به آنان لقب #سردارملی و #سالارملی اعطاءکرد.
باشروع انقلاب مشروطه درتهران و گسترش آن درسراسرکشور،مجاهدین و آزادیخواهان آذربایجانی وقفقازی به فرماندهی ستارخان وباقرخان بحمایت از #مشروطیت قیام کردندودرمقابل قوای۳۵تا۴۰هزار نفری اعزامی ازمرکز وخوانین محلی بفرماندهی عبدالمجید میرزا عین‌الدوله که برای سرکوبی قیام #تبریز اعزام شده بودندبشدت مقاومت کردندوازتسلط آنهابه شهرممانعت کردند.
تبریزبمدت۱۱ماه توسط قشون دولتی محاصره شدوازورود آذوقه به شهر جلوگیری بعمل آمد.زندگی برمردم بسیار سخت وطاقت فرسا شد.
نهایتاًباوساطت قنسولهای روس و انگلیس وموافقت دولتهای طرفین عده‌ای ازقوای روسیه به تبریز واردشدندو راه جلفا را برای ورود آذوقه باز کردند در نتیجه محاصره شهر به پایان رسید وسربازان دولتی وخوانین محلی مخالف مشروطیت ازاطراف تبریزدور شدند.بدین ترتیب نقشی که #ستارخان و #باقرخان دردفاع ازمشروطه وتبریز داشتند به پایان رسید.
باحضور سربازان روسی درتبریز موقعیت برای ستارخان وباقرخان سخت وخطرناک شد.آنها باتفاق جمعی دیگر ازسران آزادی خواه به قنسولگری عثمانی پناهنده شدند.سپس تحت فشارروسهاو بنابر دعوت آیت‌اله محمدکاظم خراسانی بهمراه جمعی ازمجاهدین درروزهشتم ربیع‌الاول۱۳۲۸ق به تهران مهاجرت کردند.درتهران استقبال شایانی ازآنان بعمل آمدوازطرف مجلس شورای ملی موردتجلیل قرارگرفتندو دو لوح نقره‌ای طلاکوب به ستارخان وباقرخان اهداشدوبرای هرکدام ماهیانه مبلغ هزارتومان مقرری ازطرف مجلس تعیین شدودرباغ اتابک(محل فعلی سفارت روسیه)اسکان یافتند.
درجریان ترور آیت‌اله عبداله بهبهانی دولت مشروطه تصمیم به خلع سلاح گروههای مسلح گرفت،ستارخان بااین امرمخالفت کردو باقوای دولتی بجنگ پرداخت دراین جنگ پای او تیرخوردو اسیرشدو۳۰تن ازنیروهای وی کشته و۳۰۰ تن هم اسیرشدند.
وی چهارسال پس ازاین واقعه درتاریخ ۲۸ذی الحجه۱۳۳۲درگذشت ودرباغ طوطی درجوارعبدالعظیم بخاک سپرده شد.