پیام بشریت‌

کوتاه سخن

#مبارز_کیست?
ساده ترین اصل  و ویژگی
برای یک  مبارز
#تعهد و #وفای_به_تعهد
و  وفای  به #رزم و #همرزم است

آنگاه که #از_اعتماد شخص یا گروهی به هر نحوی  و طریقی و با هر بهانه ای #سوءاستفاده کنی و به نفع خویش! و به ضررِ طرف یا طرفین اعتماد کننده ,  کاری انجام دهی
#مرتکب_خیانت_گردیدی

در #کلاس_درس_مولانا بخوانیم
که
راستی و درستی ارزشمند است
و
#حتی_اگر_دزد_باشیم
#دزد_شریف ... باشیم
اگر به ما اعتمادی کنند و امانت را امانتدار بوده و به.اعتماد خیانت نکنیم 👇

مولانا در مثنوی داستان مردی را می‌گوید

که در تاریکی بامداد  لگام خرش را روبروی در گرمابه به مردی که چهره‌اش نمایان نبود سپرد و اندر حمام  رفت،
هنگامی که برگشت دید
که لگام خرش  در دست دزد پرآوازه دِه است و آغاز به داد و بیداد کرد.

دزد گفت, چرا داد و بیداد می‌کنی.؟
مرد گفت
ای دزد نابکار, لگام خر من در دست تو چه می‌کند.؟
دزد گفت,  تو خود در تاریکی خرت را به من سپردی.
تازه مرا از کارم باز داشتی
و اکنون داد و بیداد هم می‌کنی.!
مرد  پرسید:
پس چرا خر را ندزدیدی!؟
دزد گفت:
تو خرت را به من سپردی من دزدم نه نیرگ‌کار  !!! و چیزی را که به من سپرده‌اند به آن نیرنگ و ناروا نمی‌کنم.!

مولانا در این.مفهوم می‌گوید که:
به اندازه این دزد شرافت داشته باشید و به کسانی که دارایی و و هر امانت و گاهی حتی اگر سرنوشت خودشان را به شما سپرده‌اند ناروا نکنید.

#نکته

حداقل
به اندازه یک دزد شرافتمند
باید , شرافت داشت  و به امانت و اعتماد خیانت نکرد....
نیرنگ کار و خائن به اعتماد..
  وضعیتی هست که حتی دزد شریف قصه مولانا آن را گردن نمیگیرد....

#شیاد_نباشیم
  #شهیار_باشیم

🎈روز دوم مهرماه ۱۴۰۱ در شیراز
ویدئویی منتشر شد
که ماموران سرکوب‌گر
سر دختری معترض را به جدول خیابان کوبیدند
و به او تعرض جنسی هم کردند.
از سرنوشت این معترض دیگر خبری نشد
تا اینکه او در گفت‌وگو با دادبان
تصمیم گرفت مهر سکوت را بشکند
و از ماجرای آن روز بگوید.

🎈نامش #زهرا_حقیقتیان است
دختری که آن روز با خواهرش به خیابان‌ها
در #شیراز به #اعتراضات پیوسته بود.
ماموران سرکوب‌گر او را
به دلیل نداشتن روسری مورد ضرب و شتم
و #تعرض_جنسی قرار دادند
و در میانه درگیری او را به طرف
جدول خیابان پرت می‌کنند.

🎈این معترض می‌گوید:
مهره گردنم آسیب دید و تا ۱ ماه
نتوانستم سرکار بروم.
مداوم به محل کارم می‌رفتند
و درباره من سوال می‌پرسیدند
و من تمام مدت تحت فشار شدید
و استرس بودم که باعث روان تنی شد
و دردهای شدیدی رو تحمل می‌کردم.
در آن زمان تنها شانسی که آوردم این بود
که توی کوله پشتی برای شناسایی نشدن
چند عدد لباس اضافه داشتم
پیام که جلوی ضربه رو تا حد زیادی
به سرم گرفت.

🎈او از شروع تهدیدها
پس از آن حادثه می‌گوید:
به من گفتند حق ندارم حرفی بزنم
که این فیلم من هست،
وگرنه اذیتم می‌کنند و خانواده‌ام را
تهدید کردند.

🎈#زهرا_حقیقتیان تصریح می‌کند:
بعد از حدود یک هفته با پدرم تماس گرفتن
و گفتند دختران شما کجا هستند،
باید به فرمانداری بیایند تا باهاشون
صحبت کنیم.
من و خواهرم رفتیم و انگار ترسیده بودن
از انتشار فیلم
به ما گفتند شما دخترهای خوبی هستید
اجازه ندهید کسی شما را فریب دهد
و گفتند #تعهد بدید که دیگه
این کار رو نمی‌کنید
وگرنه حکم جلب شما حاضر است.
🎈او ادامه میدهد:
من میخواستم ازماموری که
چنین خشونتی به من واردکرده
وتعرض جنسی هم انجام داده است
شکایت کنم ولی بهم اجازه ندادند.
حتی مدارک پزشکی را  بمن ندادند
مرامتهم کردندبه ارتباط باشبکه‌های خارجی درحالیکه من باهیچکس در
ارتباط نبودم
وی افزود:
امروز دیگر میخواهم سکوت را بشکنم
و ترس‌هایم را کناربگذارم.

۱۸ اسفند