۰
از پسِ سالها عسرت، نام و ترانههایِ خنیاگر جنوب، بههمتِ بازخوانیهای سهیل نفیسی از نو شنیده شد و سپس صدای گرم و صمیمی او را بسیاری برای اولینبار شنیدند و دانستند ابراهیم منصفی (رامی) که بوده و چه کرده. اما این آشنایی محدود بود به منصفی و موسیقی. کمتر کسی میداند و یا میدانست که منصفی از دههی چهل شاعر و قصهنویس بود، آثارش در نشریاتِ جدّی منتشر میشدند و با او، درمقام شاعر به گفتوگو مینشستند.
مهمترین تریبونِ رامی برای عرضهی شعر و قصه، هفتهنامهی خوشه در دورهی سردبیری احمد شاملو بود. البته بخشی از شعرهای او، دو سال پس از مرگش (۱۳۷۸) بههمت دوستِ دیرین و شاعرش، حسن کرمی در مجموعهای با نام رنجترانهها منتشر شدند، اما متاسفانه نه آن کتاب تا امروز تجدیدچاپ شده و نه دیگر آثار رامی رنگ چاپ به خود دیدهاند. در پوشهی امروز، یک شعر (شمارهی ۳۹، آذر ۱۳۴۷) و یک قصه (شمارهی ۳، اسفند ۱۳۳۷) از رامی، هر دو منتشر شده در مجلهی خوشه را میخوانیم: 👇