یکی از نقدهایی که به سرمایه داری وارد است بحث تبعیض است. تبعیض بین اقشار و طبقات اجتماعی_اقتصادی و تبعیض بین مکان ها و فضاها.
در نظام ماقبل سرمایه داری مسئله بیشتر حول محورفقر بوده است. فضا ها بصورت یکپارچه تری فقیر بوده اند. جامعه همگون تر فقیر بوده اند.
برای مثال دهه ۶۰ جامعه فقیر تر بود اما تبعیض در آن کمتر بود.
از انجا که انسان و فضا مفاهیمی اجتماعی هستند در قبال تبعیض به شدیدترین وجه اعتراض میکنند. فضاها از طریق حاشیه نشینی و افراد از طریق اعتیاد و ناهنجاری. به همین دلیل دهه ۶۰ نسبت حاشیه نشینی و اعتیاد و ناهنجاری کمتر بوده.
مثال نقض وجود ندارد که سرمایه داری جایی رفته باشد و انجا را بواسطه تبعیض از نظر فضایی و اجتماعی نابود نکرده باشد. هند امریکا ایران و ...
انسان و فضا با فقر ممکن است بسازد اما با تبعیض هرگز.
نکته جالب انجاست که تبعیض در ظاهر شاید بدین معنا باشد که طبقات مرفه در مقابل طبقات فرودست پیروز شده اند یا تهران در مقابل بشاگرد پیروز شده باشد اما در حقیقت این کل فضا و کل جامعه است که همانند کشتی ای که فقط یک نقطه آن درز پیدا کرده است سقوط میکند و فرو میپاشد. امروز بر کسی پوشیده نیست که سرمایه داری فروپاشیده است. جنگ ها حاشیه نشینی فاصله بیش از اندازه طبقاتی فرد گرایی حاد افزایش خودکشی ها افزایش مصرف داروها افزایش افسردگی ها استرس ها عدم امنیت ذهنی و ...
ای اقتصاد دانان نئیولیبرال ؛ تمامی بانک ها و سهام بورس و شرکت های بیمه و سلبریتی ها و صنایع مد و فشن و موبایل ها و خودروهای لوکس را از ما بگیرید اما "خانه" " مکان و فضا" " روستا و شهر" دوستان خانواده و خویشاوندان به ما بازگردانید.