به مناسبت ۲۱ مهرماه سالروز درگذشت بانو مرضیه، خوانندۀ توانا و بلندآوازه، سخنان سایه دربارۀ ایشان در پیر پرنیاناندیش (ص ۵۶۳):
[عاطفه]: با مرضیه هم آشنا بودید؟
[سایه]: بله، مرضیه رو از سالهای ۲۵ میشناختم. تو یک خونهای، خونۀ خانم نجات، خدمت میکرد. اسمش هم مرضیه نبود. اشرفالسادات بود. وقتی مهمان میاومد خونۀ خانم نجات، قلیان میآورد و پذیرایی میکرد. خیلی زبر و زرنگ بود. بعد فهمیدن صدا داره و پاش به رادیو وا شد. گویا آقای خالقی یا مرحوم پیرنیا اسمشو گذاشتن مرضیه. چون مرضیه اسم معشوق شیدا، آهنگساز معروف بود. اوایل هم مرضیه آهنگهای شیدا رو خونده بود. بعد هم روزنامهها جنگ مرضیه و دلکش راه انداختند. ملت دو قسمت شدن، یه عده طرفدار دلکش شدن و یه عده طرفدار مرضیه... مرضیه از همون موقع هم تو خونۀ بزرگان و شخصیتهای مملکتی میرفت و میخوند.
[عاطفه]: این اواخر هم که رو تانک میخوند! (سایه پوزخند بلیغی میزند و سرش را تکان میدهد)
کارش چطور بود؟
[سایه]: صدای بدی نداشت.
[عاطفه]: تصنیفهاش چی؟
[سایه] (لبش را ورمیچیند و با بیمیلی میگوید): ای بد نبود!...
@pireparnianandish