PiranshahrRudaw

#قرآن_سوزی
Канал
Логотип телеграм канала PiranshahrRudaw
@piranshahrrudawПродвигать
56,6 тыс.
подписчиков
130 тыс.
фото
37,6 тыс.
видео
82,9 тыс.
ссылок
🌐سایت: www.piranshahrrudaw.ir 📞 ارسال خبر 👉 @piranshahradmin 🗣تبلیغات 👉 @piranshahr_ad اینستاگرام: http://Instagram.com/PiransharRudaw ورزشی: @sportrudaw مدیر مسئول: یاسر محمدزاده اقدم تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
PiranshahrRudaw
#یادداشت #قرآن_سوزی 🔴آزادی بیان و باور؛ از شعار تا واقعیت به قلم؛ محمدجمال‌الدین واژی در هیچ سرزمینی یا حتی بخشی از یک جغرافیای سیاسی با وجود یک قدرت مستقر، چیزی به نام آزادی رها نمی‌تواند وجود داشته باشد و این گزاره در دموکراتیک‌ترین کشورهای جهان هم صادق…
#یادداشت
#قرآن_سوزی

🔴نمی‌شود قرآنسوزی را هم مانند کتاب‌سوزی بنگریم؟

✍️به قلم؛ محمدجمال‌الدین واژی

یادداشت #قرآن_سوزی مانند هر نوشته دیگری مناقشاتی برانگیخت؛ نقد نشانه پویایی جامعه است و پاسخ نقد نشان از احترام گذاشتن به منتقد و افکار عمومی

به طور قطع بخشی از نارسایی‌های یاددداشت به کم‌دانشی نگارنده برمی‌گردد و این هم امری طبیعی است، چون همه چیز را همگان دانند. لیکن انتظاری که از یک یادداشت کوتاه تلگرامی می‌رود هم حدودی دارد و نگارنده چاره‌ای ندارد که برای فرار از تطویل نوشتار، درک مفاهیم و ارتباط‌دهی بین گزاره‌ها و تصویرسازی کلی آن را به دانش خوانندگان واگذارد
هدف یادداشت مذکور صرفاً بولدکردن استانداردهای دوگانه جهان توسعه‌یافته در قبال جهان‌سومی‌ها بوده و نگاهی فلسفی به آزادی و اقسام و انواع آن ندارد

نگارنده باور دارد که هیچ تعریف دقیق و فراگیر فلسفی و حتی سیاسی برای آزادی وجود ندارد و تحدید آن هم متأثر از کانتکست، ارزش‌ها و تاریخ جامعه مبدأ است و لذا پایانی بر مناقشات حول آن متصور نیست و ورود به آن در شبکه‌های اجتماعی هم امری عبث است و تنها انتخاب موجود، احترام به تفاوتها است

موضوعی که نیازمند نگاهی جدی‌تر است این‌که جوامع آزاد و نظام‌های سیاسی برآمده از آن باید با جوامع و نظام‌های تمامیت‌خواه مقایسه شوند یا با معیارها و دستاوردهای خودشان سنجیده شوند؟ در مواقعی نظیر واقعه قرآنسوزی، آزادی‌های نداشته جهان‌سومی‌ها مستمسک خوبی برای توجیه چنین وقایعی در جهان آزاد محسوب می‌شود؟ می‌توان گفت چون در کشورهای اسلامی شرایط چنان است پس در آنجا هم باید بهمان باشد؟ اصلاً آن موقع تفاوت‌شان چیست و چرا آن سرزمین‌ها باید کعبه آمال مدافعان‌شان باشند؟

نگارنده هرگز برای غرب نسخه نمی‌پیچد که هولوکاست را انکار کند یا نمادهای LGBT را بسوزاند، لیکن اینکه انتظار داشته باشد با مسلمانان هم مانند سایر اقلیت‌ها برخورد شده و به تفاوت‌ها و ارزش‌هایشان احترام گذاشته شود، زیاده‌خواهی نیست و استثناء کردن مسلمانان از ارزش‌ها و دستاوردهای مغرب‌زمین چیزی جز دامن‌زدن به اسلام‌هراسی و نفرت‌پراکنی نیست.

نگارنده در نوشتار مذکور کوچکترین اشاره‌ای به فرد قرآن‌سوز نکرده و معتقد است نظریه "عقده‌حقارت آلفرد آدلر" برای توجیه عمل او کافیست و لذا صرفاً در پی دریافت پاسخی برای چرایی این استانداردهای دوگانه در جوامع دموکراتیک است که نشان‌دهنده نوعی آشفتگی درونی است

اکنون بحث در مورد دولت سوئد و سلوان مومیکا را کنار می‌گذاریم؛ آیا کسی در منطقه موکریان سال گذشته از سوزانده‌شدن پیکر ماموستا هەژار در مهاباد خوشحال شد؟ اگر آن کار با مجوز رسمی دولتی انجام می‌گرفت، از سوی جامعه تحمل می‌شد؟ اگر نه، چرا؟

کسی که قرآنسوزی را توجیه می‌کند، اگر خودش زرتشتی باشد، موافق اوستاسوزی و یا نمادهای میترائیسم و ایران باستان هم خواهد بود؟ آیا این افراد انفجار مجسمه بودا در بامیان توسط طالبان و ویرانی پالمیرای سوریه توسط داعش را هم عملی نیک یا حداقل طبیعی می‌دانستند؟ حتماً نه!
در پایان من هم ایمانم را به کناری می‌نهم و به قرآنسوزی از دریچه کتاب‌سوزی می‌نگرم

من معتقدم کتاب باید نقد شود نه اینکه سوزانده شود؛ حتی اگر آن کتاب، "آیات شیطانی" باشد، چون کتاب‌سوزی صرفاً پاک کردن صورت مسئله است. چطور است که این دوستان منتقد کتاب‌سوزی در صدر اسلام هستند -که اسناد آن هم شدیداً مغشوش و بلکه مردود است- ولی قرآنسوزی را توجیه می‌کنند؟ مقدسات صدها میلیون انسان به‌کنار؛ چطور است که قرآن را از کتاب بودن استثناء کرده‌اید؟ از نظر شما حتی سوزاندن کتاب "طب داخلی هاریسون" توسط عباس تبریزیان موجه بود که برای مقدسات انسان‌ها هم خط‌قرمزی قائل نیستید؟ فکر نمی‌کنید حب و بغض‌های سیاسی فرایند قضاوت عادلانه و منصفانه را در شما عزیزان با اختلال مواجه کرده است؟ نقد ما به جهان توسعه‌یافته این معیارهای دوگانه است که استانداردها و ارزش‌های ادعایی خودشان را نقض می‌کند، این انتقاد را نباید دفاع از تمامیت‌خواهی جریانات بنیادگرای اسلامی و خشونت‌طلبی تفسیر کرد. اتفاقاً جمله پایانی یادداشت قبلی، مشعر به جلوگیری از فرصت‌طلبی خشونت‌گرایان بود که خوب دریافت نشد.

چشم‌ها را باید شست؛ جور دیگر باید دید و راهی به سوی همزیستی باید جست ...

🆔: @piranshahrrudaw
پیرانشهر رووداو
https://telegram.me/joinchat/CRH1TDvO_pgtEpS31yhRpw
#یادداشت
#قرآن_سوزی
🔴آزادی بیان و باور؛ از شعار تا واقعیت

به قلم؛ محمدجمال‌الدین واژی

در هیچ سرزمینی یا حتی بخشی از یک جغرافیای سیاسی با وجود یک قدرت مستقر، چیزی به نام آزادی رها نمی‌تواند وجود داشته باشد و این گزاره در دموکراتیک‌ترین کشورهای جهان هم صادق است. وجود قانون مترادف است با وجود محدودیت‌ها، لیکن در جزئیات و مصادیق همیشه تفاوت وجود دارد. در ورای هر قانون و مانیفستی، دریایی از گزاره‌ها، استانداردها، قاعده‌ها و ارزش‌های اخلاقی، دینی، سیاسی و امثالهم وجود دارند و گرچه برخی از این گزاره‌ها زمانشمول و جهانشمول‌اند، ولی حداقل بخشی از آن‌ها در زمینه و زمانه‌های متفاوت می‌توانند متغیر باشند و لذا تدوین و به‌خصوص تفسیر قوانین و منشورهای سیاسی و حقوقی، بسیار متاثر از خرد جمعی جوامع و سلیقه تدوینگران آن است

با این اوصاف تمام ملل آزاد یا آزادی‌خواه و نظام‌های دمکراتیک در مقابل برخی سوالات قرار می‌گیرند. برای جلوگیری از آنارشیسم و بی‌نظمی، آزادی‌های فردی در هر جامعه‌ای محدود می‌شوند و این امری پذیرفته شده است. ولی سوال اینجاست که آیا این محدودیت‌گذاری‌ها تابع قاعده و پرنسیب خاصی است یا سلیقه‌ای است؟

آیا یک شهروند در جغرافیای سیاسی مغرب‌زمین می‌تواند بدون ترس از عواقب قانونی، نمادهای هولوکاست یا پرچم رنگین کمان (LGBT) را آتش بزند؟ مشخص است که نمی‌تواند چنان کند. پس چطور است که می‌تواند "قرآن" را با اهانت تمام آتش بزند در حالی که جمعیت پیروان و دوستداران قرآن دهها برابر بیشتر از تمام جمعیت یهودیان و همجنس‌گرایان در پهنه گیتی است؟ آیا شهروندان شما می‌توانند بدون دغدغه برای نازیسم (SS) یا داعش (ISIS) تبلیغ کنند؟ البته که نمی‌توانند. پس چطور است که می‌توانند ذیل عنوان زیبای آزادی‌بیان علیه مسلمانان نفرت‌پراکنی کنند؟ چرا کشیدن کاریکاتور موهن به امانوئل ماکرون بیشتر از کشیدن کاریکاتور پیامبران شما را تکان می‌دهد؟ چطور است که فقط گذاشتن سدی قانونی علیه اهانت به مقدسات ادیان، زیرپاگذاشتن آزادی بیان تفسیر می‌شود ولی سایر محدودیت‌ها عقلانی و مشروع تلقی می‌شود

اگر کمی از مسائل ایدئولوژیک فاصله بگیریم، تفاوتها آسان‌تر به چشم می‌آید. برخورد کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی با مهاجران اوکراین هیچ شباهتی با مهاجران خاورمیانه و آفریقا دارد؟ حتماً نه. چطور است که مرگ ۵ مسافر زیردریایی تایتان وجدان ایشان را بیشتر از مرگ روزانه دهها و گاهی صدها قایق‌نشین رانده از اینجا و مانده از آنجا تکان می‌دهد؟ آیا مغرب‌زمینیان گاهی به این نمی‌اندیشند که نژادپرستی چنان در اعماق وجودشان رخنه کرده است که گاهی اساساً متوجه این برخوردهای سلیقه‌ای و نگاه یک‌بام و دوهوای خود نمی‌شوند؟ آیا نزد ایشان مفاهیمی تحت عنوان حقوق بشر یا آزادی بیان فارغ از نگاه‌های سیاسی، نژادی و ایدئولوژیک وجود دارد؟ احتمالاً نه!

همین قرآن که گاهی چنین آماج اهانت برخی از شهروندان ایشان قرار می‌گیرد، به ما می‌آموزد که وقتی جماعتی گاوپرست یا بت‌پرست هستند، به گاو یا بت آنان بی‌احترامی نکنیم (انعام - ۱۰۸)، آیا تمام قواعد و پرنسیب‌ها و یافته‌های فلسفی و اخلاقی مغرب‌زمین به ایشان نمی‌آموزد که جریحه‌دار کردن احساسات دو میلیارد انسان را نمی‌توان آزادی نامید؟ البته نیک می‌دانیم که تمام غربی‌ها چنان بی‌ادب و غیرمنصف‌ نیستند، لیکن سکوت مراکز علمی و اندیشکده‌ها و شخصیت‌ها و مراجع فکری و سیاسی ایشان در قبال نژادپرستی، نفرت‌پراکنی و اهانت‌های شهروندان موهن مغرب‌زمین هیچ توجیه فکری و اخلاقی ندارد و انگشت‌گذاشتن روی این مسائل و محکوم کردن آن، گامی به سوی همزیستی است و سکوت در قبال آن صرفاً شکافها را بیشتر و نفرت متقابل را عمیق‌تر می‌کند که نشانه خوبی به شمار نمی‌رود و به خشونت جریانات تندرو طرفین، مشروعیت می‌بخشد که هرگز چنان مباد ...

🆔: @piranshahrrudaw
پیرانشهر رووداو
https://telegram.me/joinchat/CRH1TDvO_pgtEpS31yhRpw