PiranshahrRudaw

#یادداشت
Канал
Логотип телеграм канала PiranshahrRudaw
@piranshahrrudawПродвигать
56,6 тыс.
подписчиков
130 тыс.
фото
37,5 тыс.
видео
82,9 тыс.
ссылок
🌐سایت: www.piranshahrrudaw.ir 📞 ارسال خبر 👉 @piranshahradmin 🗣تبلیغات 👉 @piranshahr_ad اینستاگرام: http://Instagram.com/PiransharRudaw ورزشی: @sportrudaw مدیر مسئول: یاسر محمدزاده اقدم تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
К первому сообщению
PiranshahrRudaw
#فوری // 🔴قتل دختر 17 ساله در روستای زیوه پیرانشهر بر اساس گزارشات دریافتی متاسفانه صبح امروز در روستای زیوه پیرانشهر دختری 17 ساله با ضرب گلوله به قتل رسید هنوز از دلیل و جزییات این قتل اطلاعی در دسترس نیست 🆔: @piranshahrrudaw پیرانشهر رووداو htt…
#یادداشت

🔴دختر و پسر، شوهر و زن، برادر و خواهر،  پدر و مادر همه به یک اندازه انسان هستند

سلام و عرض ادب حضور تمامی همشهریان بزرگوار
عرض تسلیت به خانواده داغدار

در رابطه با قتل دختر پیرانشهری به دست پدرش خواستم دو نکته ای را که به ذهنم رسید بیان کنم
اول: یادم هست چند وقت پیش که مردی دختر کوچکش را خفه کرده بود و خبر آن در همین کانال پخش شد، بخش زیادی از کامنت ها دربردارنده‌ی کامنت های نژادپرستانه ای علیه عرب‌ها بود و مطمئنا در رسانه‌های غیر کورد، همین بیانات نژادپرستانه الان برعلیه کوردها، پخش می‌شود.
در حالی که عقل سلیم حکم می‌کند که درست نیست، اقدامات ناشایست هیچ فردی را به حساب حتی همه اعضای خانواده نوشت چه برسد به کل افراد یک نژاد و به همین استدلال ساده هست که اظهارات نژادپرستانه نامعقول هستند و می بایست از آن به شدت بپرهیزیم

دوم: در رابطه با اصل موضوع که قتل دختر توسط پدرش هست، البته امیدواریم که نه این مورد خشونت، بلکه تمامی اقسام ان در محاکم قضایی و عادلانه رسیدگی و حکمی عادلانه صادر گردد اما در مورد ریشه‎ی این قبیل اقدامات، به نظرم می رسد که یکی از ریشه‌های اصلی این قبیل خشونت‎ها عدم اعتقاد به برابری دو جنس در اذهان اغلب ماست، اغلب ما فکر می‎کنیم که دختران و زنان و مادران ما و دیگران نقطه ضعف هستند و این ریشه از عدم اعتقاد به برابری دو جنس در بُعدی وسیع‌تر است به همین دلیل است که ناخودآگاه، اغلب ما موقع فحاشی سعی در اهانت به دختر و مادر و زنان دیگران داریم در حالی که نباید اینطور باشد

در بخش کامنت‌های خبر اعلام قتل، کامنتی دیدم که پسری نوشته بود که حاضر نیست با دختری که با او به قرار رفته، ازدواج کند، این اعتقاد البته منحصر به نویسنده کامنت نیست بلکه اغلب همینگونه‌ایم، اگر پسرمان با دختری رابطه دارد، اگر به آن افتخار نکنیم لااقل برایمان مهم نیست، اما اگر دخترمان همان کار را انجام دهد، اگر او را نکُشیم، لااقل مفصل کتکش می زنیم و از تحصیل محرومش می کنیم

یا به عنوان یک شوهر برایمان خوشایند نیست که همسرمان حتی در گروهی کامنت بنویسد اما خودمان روابط نامشروع را برای دوستان به عنوان افتخار تعریف می کنیم اگر خودمان در گذشته با دختران ارتباط داشته ایم را طبیعی می انگاریم اما اگر متوجه شویم همسرمان قبل از ازدواج با کسی ارتباط داشته رگ غیرتمان بلند می‌شود در حالی که اگر ما حق لذت داشته ایم بقیه هم حق داشته اند و اگر بقیه حق نداشته اند، ما هم حق نداشته ایم و اگر من اشتباه کرده ام انتظار معصومیت از بقیه معقول به نظر نمی رسد

قضاوت و محاکمه‌ی پدر قاتل را محکمه بسپاریم چه اینکه هر حکمی هم باشد دوایی بر درد نیست، بیایید فکر کنیم و تمرین کنیم که از تبعیض و استانداردهای دوگانه بپرهیزیم، دختر و پسر، شوهر و زن، برادر و خواهر، پدر و مادر همه به یک اندازه انسان هستند، اگر ارتباط، مشروع است برای هر دو مشروع است و اگر نامشروع است برای هر دو نامشروع، باشد که دیگر شاهد داغ تلخ اینچنینی نباشیم

با احترام کمال مصطفی پور

🆔: @piranshahrrudaw
پیرانشهر رووداو
https://telegram.me/joinchat/CRH1TDvO_pgtEpS31yhRpw
PiranshahrRudaw
#یادداشت #قرآن_سوزی 🔴آزادی بیان و باور؛ از شعار تا واقعیت به قلم؛ محمدجمال‌الدین واژی در هیچ سرزمینی یا حتی بخشی از یک جغرافیای سیاسی با وجود یک قدرت مستقر، چیزی به نام آزادی رها نمی‌تواند وجود داشته باشد و این گزاره در دموکراتیک‌ترین کشورهای جهان هم صادق…
#یادداشت
#قرآن_سوزی

🔴نمی‌شود قرآن‌سوزی را هم مانند کتاب‌سوزی بنگریم؟

✍️به قلم؛ محمدجمال‌الدین واژی

یادداشت #قرآن_سوزی مانند هر نوشته دیگری مناقشاتی برانگیخت؛ نقد نشانه پویایی جامعه است و پاسخ نقد نشان از احترام گذاشتن به منتقد و افکار عمومی

به طور قطع بخشی از نارسایی‌های یاددداشت به کم‌دانشی نگارنده برمی‌گردد و این هم امری طبیعی است، چون همه چیز را همگان دانند. لیکن انتظاری که از یک یادداشت کوتاه تلگرامی می‌رود هم حدودی دارد و نگارنده چاره‌ای ندارد که برای فرار از تطویل نوشتار، درک مفاهیم و ارتباط‌دهی بین گزاره‌ها و تصویرسازی کلی آن را به دانش خوانندگان واگذارد
هدف یادداشت مذکور صرفاً بولدکردن استانداردهای دوگانه جهان توسعه‌یافته در قبال جهان‌سومی‌ها بوده و نگاهی فلسفی به آزادی و اقسام و انواع آن ندارد

نگارنده باور دارد که هیچ تعریف دقیق و فراگیر فلسفی و حتی سیاسی برای آزادی وجود ندارد و تحدید آن هم متأثر از کانتکست، ارزش‌ها و تاریخ جامعه مبدأ است و لذا پایانی بر مناقشات حول آن متصور نیست و ورود به آن در شبکه‌های اجتماعی هم امری عبث است و تنها انتخاب موجود، احترام به تفاوتها است

موضوعی که نیازمند نگاهی جدی‌تر است این‌که جوامع آزاد و نظام‌های سیاسی برآمده از آن باید با جوامع و نظام‌های تمامیت‌خواه مقایسه شوند یا با معیارها و دستاوردهای خودشان سنجیده شوند؟ در مواقعی نظیر واقعه قرآن‌سوزی، آزادی‌های نداشته جهان‌سومی‌ها مستمسک خوبی برای توجیه چنین وقایعی در جهان آزاد محسوب می‌شود؟ می‌توان گفت چون در کشورهای اسلامی شرایط چنان است پس در آنجا هم باید بهمان باشد؟ اصلاً آن موقع تفاوت‌شان چیست و چرا آن سرزمین‌ها باید کعبه آمال مدافعان‌شان باشند؟

نگارنده هرگز برای غرب نسخه نمی‌پیچد که هولوکاست را انکار کند یا نمادهای LGBT را بسوزاند، لیکن اینکه انتظار داشته باشد با مسلمانان هم مانند سایر اقلیت‌ها برخورد شده و به تفاوت‌ها و ارزش‌هایشان احترام گذاشته شود، زیاده‌خواهی نیست و استثناء کردن مسلمانان از ارزش‌ها و دستاوردهای مغرب‌زمین چیزی جز دامن‌زدن به اسلام‌هراسی و نفرت‌پراکنی نیست.

نگارنده در نوشتار مذکور کوچکترین اشاره‌ای به فرد قرآن‌سوز نکرده و معتقد است نظریه "عقده‌حقارت آلفرد آدلر" برای توجیه عمل او کافیست و لذا صرفاً در پی دریافت پاسخی برای چرایی این استانداردهای دوگانه در جوامع دموکراتیک است که نشان‌دهنده نوعی آشفتگی درونی است

اکنون بحث در مورد دولت سوئد و سلوان مومیکا را کنار می‌گذاریم؛ آیا کسی در منطقه موکریان سال گذشته از سوزانده‌شدن پیکر ماموستا هەژار در مهاباد خوشحال شد؟ اگر آن کار با مجوز رسمی دولتی انجام می‌گرفت، از سوی جامعه تحمل می‌شد؟ اگر نه، چرا؟

کسی که قرآن‌سوزی را توجیه می‌کند، اگر خودش زرتشتی باشد، موافق اوستاسوزی و یا نمادهای میترائیسم و ایران باستان هم خواهد بود؟ آیا این افراد انفجار مجسمه بودا در بامیان توسط طالبان و ویرانی پالمیرای سوریه توسط داعش را هم عملی نیک یا حداقل طبیعی می‌دانستند؟ حتماً نه!
در پایان من هم ایمانم را به کناری می‌نهم و به قرآن‌سوزی از دریچه کتاب‌سوزی می‌نگرم

من معتقدم کتاب باید نقد شود نه اینکه سوزانده شود؛ حتی اگر آن کتاب، "آیات شیطانی" باشد، چون کتاب‌سوزی صرفاً پاک کردن صورت مسئله است. چطور است که این دوستان منتقد کتاب‌سوزی در صدر اسلام هستند -که اسناد آن هم شدیداً مغشوش و بلکه مردود است- ولی قرآن‌سوزی را توجیه می‌کنند؟ مقدسات صدها میلیون انسان به‌کنار؛ چطور است که قرآن را از کتاب بودن استثناء کرده‌اید؟ از نظر شما حتی سوزاندن کتاب "طب داخلی هاریسون" توسط عباس تبریزیان موجه بود که برای مقدسات انسان‌ها هم خط‌قرمزی قائل نیستید؟ فکر نمی‌کنید حب و بغض‌های سیاسی فرایند قضاوت عادلانه و منصفانه را در شما عزیزان با اختلال مواجه کرده است؟ نقد ما به جهان توسعه‌یافته این معیارهای دوگانه است که استانداردها و ارزش‌های ادعایی خودشان را نقض می‌کند، این انتقاد را نباید دفاع از تمامیت‌خواهی جریانات بنیادگرای اسلامی و خشونت‌طلبی تفسیر کرد. اتفاقاً جمله پایانی یادداشت قبلی، مشعر به جلوگیری از فرصت‌طلبی خشونت‌گرایان بود که خوب دریافت نشد.

چشم‌ها را باید شست؛ جور دیگر باید دید و راهی به سوی همزیستی باید جست ...

🆔: @piranshahrrudaw
پیرانشهر رووداو
https://telegram.me/joinchat/CRH1TDvO_pgtEpS31yhRpw