🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
🔸زخم
🔹داستانی از
#روناک_سیفی یک دو سالی میشه که به این درد لذت بخش مزمن مبتلا شدم. زخم روی مچ چپم رو میگم. راستی اگه روی دست راستم بود باید چه خاکی به سرم میریختم؟ من که راست دستم، چطور میتونم با دست چپ تمرکز بگیرم و زخم رو بکنم و یک دو میل پایین برم ؟ محال بود سوراخی به این ظریفی دربیارم .
یک ربعی می شه خونش بند نمییاد. باید برش می داشتم، چند روزی دست نزده بودم و وقتی لمسش کردم زبر و خشک شده و برجسته تر از پوستم بود. مثل زخمی که آب آورده باشه. نه که ماسیده بود وسوسهام میکرد اما از صبح بیرون بودم و نمی تونستم کاریش کنم .
امروز باید خلاص می شدم. اول پوست جمع شده و خشک رو کندم بعد نوبت به گوشتش شد. تا این بی قراری جگرسوز رو که از صبح به جونم افتاده بود رو فروکش کنم. باید برش میداشتم چون توی این مواقع جاش میخاره، بی تابم و باهاش ور میرم، نیشگونش می گیرم، اگه یه چیز تیز و سخت دم دستم باشه توی گوشت فرو میکنم بلکه دردش بیاد و آروم شم. اما همینم واس چند لحظهست که راضیم میکنه. دوباره میخاره و تاب و توانمو میگیره. همیشه احساس میکنم هسته ای زیر گوشتمه که مسبب بی قراری و لذت بعد از کندنها میشه. خون که بیرون میزنه با خودم فکر میکنم لابد سر هسته خراش برداشته ...
http://uupload.ir/files/y4lh_4.jpg🔴لطفا ادامه ی داستان را در سایت بخوانید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2699🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید
👆👆👆▪️بخش : داستان
زیر نظر احمد درخشان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید :
👇👇👇👇👇https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw🆔 @piaderonews👈🆔 @piaderonews👈