705. تندیس دهقان فداکار اَزبرعلی حاجوی (ریزعلی خواجوی)
▫️۵ اسفند ۱۳۰۹ _ ۱۱ آذر ۱۳۹۶
▫️شهرستان میانه استان آذربایجان شرقی
▫️کرج/ عکاسی با موبایل
کوه ریزش کرده بود، باید جان مردم را نجات میدادم، فانوسم را حرکت دادم و شروع به دادوفریاد کردم اما مأموران قطار متوجه نشدند و فانوسم خاموش شد. نمیدانستم چهکار کنم. یکدفعه کتم را درآوردم و نفت فانوس را روی آن ریختم و با کبریتی که داشتم آتش زدم اما بازهم قطار نایستاد. با تفنگ شکاریم چند تا شلیک کردم و بالاخره قطار ایستاد. وقتی مردم و مأموران از قطار پیاده شدند شروع به کتک زدن من کردند، چون فکر میکردند بیدلیل قطار را نگه داشتم. رئیس قطار آمد و من جریان را برایش گفتم. باهم بهطرف جایی که کوه ریزش کرده بود، رفتیم، هنگامیکه دیدند من راست گفتم شروع به عذرخواهی و بوسیدن من کردند. آن زمان که این کار را کردم، فقط به خاطر نجات مردم بود. انتظار تشکر نداشتم و حالا خوشحالم. هرروز به خاطر اینکه آن روز این فکرها به ذهنم آمد، از خدا تشکر میکنم.
▫️کانال عکس:
@PhotoAzmoude▫️پیج اینستاگرام:
instagram.com/azmoude44#دهقان_فداکار#ریزعلی_خواجوی#قطار#کوه#کرج