🦉چرا فیلسوفان «خواب» را دوست ندارند؟
🌠
ترس از «خواب» یکی از موضوعات برجسته در اندیشه اگزیستانسیالیستی بود. نیچه به طعنه گفت: خوشا به حال خواب آلودان که به زودی به خواب خواهند رفت.
جیمز هیل در مقاله «فلسفۀ خواب: دکارت، لاک و لایبنیتس» به آن اشاره کرده است؛ او میگوید نظریۀ دکارت درباره ذهن اندیشنده به عنوان یک موجود قائم به ذات، اجازه نمیداد وقفهای در تداوم فکر وجود داشته باشد.خوابیدن برای فیلسوفان چیز ترسناک یا نامطلوبی بوده، «رویاها» در فلسفه نقش مهمتری ایفا کردهاند. یکی از مهمترین پرسشهایی که «رویا» برای فیلسوفان ایجاد میکند این است که اگر ما در عالم رویا نمیدانیم که داریم رویا میبینیم، پس از کجا معلوم که همین جهان به ظاهر واقعی ما هم یک جور رویای غیرواقعی نباشد؟ به عبارت دیگر «رویا» برای فیلسوفان عاملی برای شک کردن دربارۀ جهان بیداری بود.
دکارت در کتاب «تأملات» خود اشاره کرد که «هیچ نشانهی قطعی وجود ندارد که بتوانم به وضوح بیداری را از خواب تشخیص دهم». بنابراین ما با این پرسش وارد یک سفر بیپایان و جذاب در جستجوی نوعی قطعیت میشویم.
@philooart 🔸️فیلوآرت👁🗨