🔴 دکتر مسعود داوودی، در آن دنیا به همسرش افتخار میکند
📝 علی احسان باقری
✅ آری، دکتر مسعود داوودی، در جهانی دیگر، به همسر خود میبالد؛ زیرا او در میان مردمی که روزگاری همسرش را دوست داشتند، ایستاد و از مهر و وفاداری بیمارانش سخن گفت. از عشقی گفت که مردم به دکتر داوودی داشتند و از همدلی بیپایانی که او در دلهایشان کاشته بود. چنین سرافرازی و احترامی، نشانی از همان ارزشها و فرهنگ یک خانواده اصیل ایرانی است؛ خانوادهای که اگرچه میتوانست امروز در یکی از بهترین کشورهای جهان باشد، با تمام وجود در این خاک ماند و عمر خود را وقف مردمش کرد.
✅ این افتخار بزرگ، نهتنها میراثی برای دکتر داوودی، بلکه تجلی آن روح بزرگ ایرانی است که در روزهای سخت، کنار هم ایستاده و با عشق و محبت راه را برای یکدیگر هموار کردهایم. همسر دکتر داوودی با صدایی از جنس وفاداری و عشقی که در عمق وجودشان ریشه دارد، به ما یادآور شد که این پزشک، این قلب تپندهی جامعه، جز خدمت و عشق به مردم، رویای دیگری نداشت.
✅ چه بر سر ما آمده است که جامعهای با چنین پیشینهای از مهر و همدلی، به جایی رسیده که دستی بیرحم، قلب پزشکی عاشق را از تپش بازمیدارد؟ آیا فراموش کردهایم که همین پزشکان، در روزهای دشوار و شبهای تار، کنار ما ایستادهاند، دردهایمان را شنیدهاند و با تمام وجود، بیهیچ چشمداشتی، از خدمت به مردمشان بازنایستادهاند؟
✅ قتل دکتر مسعود داوودی، متخصص قلب، نهتنها از دست رفتن یک پزشک، بلکه زخمی عمیق بر پیکر جامعه ماست؛ زخمی که یادآور بیمهریها و سوءتفاهمهایی است که ریشههای اعتماد دیرینه را سست کرده است. دکتر داوودی و هزاران پزشک دیگر، تنها خواستار خدمت و عشق به مردم ایران هستند و عمر خود را وقف کاهش رنج و درد این ملت کردهاند. آیا آنها سزاوار چنین سرنوشتی بودند؟ پزشکانی که جز پیمودن راه مقدسی که به آن سوگند خوردهاند، هیچ جرم دیگری ندارند؛ سوگند به حفظ جان و سلامت مردم، به عشق بیپایان به این سرزمین، و به روشن نگهداشتن چراغ امید در دلهای هموطنانشان.
✅ بیایید از خود بپرسیم چه شد که خشمی چنین تلخ و بیرحم، جای اعتماد عمیق و وفاداری دیرینه ما را گرفت؟ مگر نه اینکه پزشکان همین سرزمین، در روزهای بحران و تنگنا، در کنار ما بودند؟ از سختترین لحظات جنگ تا نبرد با بیماریهای همهگیر، پزشکان ایرانی بیدرنگ، با عشق و ایثار، همراه مردمشان بودهاند و همچون چراغی در دل تاریکیها، امید را روشن نگاه داشتهاند.
✅ این فاجعه، هشداری است که درنگ نکنیم و پیش از آنکه فاصلهها عمیقتر شوند، دست در دست هم دهیم. بیایید باور کنیم که پزشکان ما اعضای خانواده بزرگ ما هستند؛ همان خانوادهای که به سلامت و همدلیاش نیاز داریم. ما باید به جای دوری و کینه، به هم نزدیکتر شویم؛ جامعهمان را از تلخی، خشم و بیاعتمادی بزداییم و دوباره احترام و مهرورزی را جایگزین کنیم، تا هرگز شاهد چنین داغهای سنگین و مصیبتهای تلخی نباشیم.
✅ نباید از نقش رسانهها و خصوصاً رسانههای ملی و صدا و سیما در ایجاد و گسترش این شکاف و بیاعتمادی چشم بپوشیم. رسانههایی که به جای حمایت از جامعه پزشکی و بازتاب چهره واقعی پزشکان دلسوز این سرزمین، گاه با نمایشهای اغراقآمیز و انتقادهای بیپایه، بذر بیاعتمادی را در دلهای مردم کاشتهاند. چنین تبلیغاتی، که نه بر واقعیتها بلکه بر کلیشههای منفی و بعضاً نادرست استوارند، باعث شده که مردم ناآگاهانه و تحت تأثیر، گاه در برابر پزشکانی قرار بگیرند که جز خدمت و تعهد به مردمشان هدفی ندارند.
✅ در شرایطی که باید از جامعه پزشکی به عنوان یکی از ستونهای حیاتی کشور حمایت شود، صدا و سیما و دیگر رسانهها میتوانستند با پوشش درست و آگاهیبخشی، زمینهساز اعتماد و احترام متقابل باشند. اما متأسفانه، این ابزار پرقدرت گاه به جای پلی برای همدلی، به ابزاری برای دامنزدن به پزشکستیزی تبدیل شده است. نتیجه این روند تلخ، اتفاقات دلخراشی مانند قتل دکتر مسعود داوودی است که در نتیجه ناآگاهی و خشمی بیجا رخ میدهد.
✅ بیایید فراموش نکنیم که جامعه پزشکی ما، همچون مردمی که به آنها خدمت میکنند، شایسته حمایت و احترام هستند. بیایید از این تلنگر دردناک درس بگیریم و از رسانهها نیز بخواهیم که به جای تفرقهافکنی، مسیری از همدلی و همبستگی را پی بگیرند.
پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)
@pezeshkanghanon