جهان؛ موسیقی رود است و جریانش شجریان است
زمان؛ آغاز آوازی ڪه پایانش شجریان است
غزل؛ یڪ شاعرِ شوریدهحالِ شهرهیِ شیداست
ڪه شعر و دفتر و مڪتوب و دیوانش شجریان است
هنر ڪاخیست بر بالای ڪوهستان رویاها
وزیر و شاه و سرباز و نگهبانش شجریان است
زمین شهریست در استان ساز و ڪشور تصنیف
ڪه ڪوی و برزن و باغ و خیابانش شجریان است
دلش خوشبخت و "خرم" باد و چشمش روشن و بینا
همایونش شجریان است و مژگانش شجریان است
ڪلیدِ خندههای آسمان در سینهی ابریست
ڪه بارانش، ڪه بارانش، ڪه بارانش شجریان است
از او انگور موزون و انار شعر میریزد
خدا مینوشد از آن مِی، ڪه میزانش شجریان است
بهار و "پادشاه فصلها، پاییز" و تابستان...
"مسیحای جوانمرد" و "زمستانش" شجریان است
جهان شرحی حماسی از نفوذ عشق در جان است
یل و گودرز و گیو و پور و دستانش شجریان است
ازین تڪرار سرمستم، ازین تڪرار سرمستم
شجریانش، شجریانش، شجریانش شجریان است
#مرتضا_خدایگان@payamedelfan