Смотреть в Telegram
🍀 نقل است که گفت: در سفری بودم، صحرا پربرف بود، و گبری را دیدم دامن در سرافکنده و از صحرای برف می‌رفت و ارزن می‌پاشید. ذالنون گفت: ای دهقان! چه دانه می‌پاشی؟ گفت: مرغکان چینه نیابند. دانه می‌پاشم تا این تخم به برآید و خدای بر من رحمت کند. گفتم: دانه ای که بیگانه پاشد، از گبری، نپذیرد. گفت: اگر نپذیرد، بیند آنچه می‌کنم؟ گفتم: بیند. گفت: مرا این بس باشد. پس ذوالنون گفت چون به حج رفتم آن گبر را دیدم -عاشق آسا در طواف- گفت: یا اباالفیض! دیدی که دید و پذیرفت، و آن تخم به برآمد، و مرا آشنایی داد، و آگاهی بخشید، و به خانه خودم خواند؟ ذوالنون از آن سخن در شور شد. گفت: خداوندا! بهشتی به مشت ارزن به گبری چهل ساله ارزان می‌فروشی. هاتفی آواز داد: که حق تعالی هرکه را خواند، نه به علت خواند، و هرکه را راند نه به علت راند. تو ای ذوالنون! فارغ باش که کار فعال لمایرید با قیاس عقل تو راست نیوفتد. ذکر شیخ #ذوالنون_مصری در تذکرة الاولیاء شیخ عطار نیشابوری * تصویر مرقد شیخ ذوالنون در قاهره 🍀 @parto_e_shams
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств