فاطمه مسیبی بناب، پرستار بیمارستان شمال آمل که روز ۱۲ فروردین با ایست قلبی در خواب درگذشت، بارها از خستگی مفرط ناشی از شیفتهای طولانی با دوستان و نزدیکانش صحبت کرده بود. او تصمیم داشت مهاجرت کند اما...
به گزارش پریستار شب ۱۲ فروردین شبی تلخ برای خانواده فاطمه بود. خانوادهای که احتمالا در تدارک برنامه سیزده بدر بودند اما مجبور شدند لباس سیاه بپوشند و مقدمات خاک سپاری فاطمه را فراهم کنند.
به گفته نزدیکان فاطمه به پریستار او هشت سال سابقه کار در پرستاری داشت. او پیش از بیمارستان شمال آمل، در بیمارستان تأمین اجتماعی بابل مشغول به کار بود، اما به دلیل حجم بالای کار و دستمزد ناکافی، تصمیم به تغییر محل کار گرفت. او بارها به دوستان و نزدیکانش از از فشار کار و خستگی مفرط ناشی از شیفتهای طولانی گفته بود.
فاطمه و همسرش، که هر دو در حرفه پرستاری فعالیت داشتند، ساکن بابل بودند. او هر روز مسیر بابل تا آمل را برای رسیدن به محل کار خود طی میکرد. همسرش هم در بیمارستان روحانی بابل مشغول به کار بود در شبی که آن اتفاق تلخ افتاد، شیفت بود؛ احتمالا تلخترین شیفت زندگیاش.
این زوج برنامه جدی برای مهاجرت داشتند. به ویژه پس از دوران کرونا که ناسپاسی مسئولان زخم عمیقی بر روان جامعه پرستاری وارد کرد، فاطمه تصمیم جدی برای مهاجرت گرفت. او از سال گذشته گرفتن یک معلم خصوصی به طور جدی به یادگیری زبان پرداخته بود
زینب خواهر فاطمه در متنی که در اینستاگرام منتشر کرده به بخشی از جنبههای زندگی او به عنوان یک پرستار اشاره کرده است: «…دوست دارم به بیمارستان طالقانی (ارومیه) بروم و زیرگوش مسئول بخش قلب را داغ کنم تا از داغی دل سوخته مادرم کم شود. تلافی کنم اشکهای مرداد ۹۶ را که برای مرخصی پای شکستهات، که حقت بود اما ناجوانمردانه دل تو را خون کرد… تحصیل در رشته پرستاری و زندگی در غربت از فاطمه ما دخترمتفاوتی ساخت. این تغییر خط فکری و جهانبینی هرچند برای خانواده باور کردنی نبود، اما چون به بلوغ فکریت ایمان داشتیم. این تغییر را پذیرفتیم…»
این روزها حال همسر و خانواده فاطمه توصیف کردنی نیست…واقعا چرا هیچ مسئولی از درد این همه مرگ ناگهانی پرستاران جوان به خودش نمیآید؟ چرا قلب اینها از کار نمیافتد؟… چرا مرگ برای فاطمهها، ساسانها، علیها و… است.
#مهاجرت_پرستاران #مرگ_پرستاران #کادردرمان #پرستاران_ایران
@pareestar