😎در روزگاری که سرزمین هندوکش در گرداب خون و آتش گرفتار بود و چکمههای استبداد کوهها و درهها را زیر پا میفشردند، ستارهای درخشان از خاندان بزرگ خیرخواه درخشیدن گرفت. فرمانده خیرمحمد خیرخواه، فرزند بیکمحمد، در سال ۱۳۴۸ در قریهی تغانک اندراب، در دامان خانوادهای دیده به جهان گشود که تاریخ، شجاعت و آزادگی آنان را در صفحات خود حک کرده است. خانوادهی خیرخواه نهتنها آدرس مبارزه و مقاومت بودند، بلکه نخستین جرقههای جهاد علیه استبداد و تجاوز را در صفحات شمال شعلهور ساختند. خاندان خیرخواه، از دیرباز پرچمدار شرافت، غیرت و مردانگی، شانه به شانهی مردم اندراب در برابر هر متجاوز ایستادگی کردند. فرمانده خیرخواه، وارث این میراث پرافتخار، از همان آغاز زندگی روح مقاومت و شجاعت را در جان خود پروراند و نخستین درسهای ایستادگی را از پدران و اجدادش فرا گرفت.
با آغاز تجاوز قشون سرخ شوروی به خاک افغانستان، خانوادهی خیرخواه همچون صخرهای استوار در برابر این طوفان ایستادند. آنان پایههای مقاومت را در اندراب و دیگر مناطق شمالی بنا نهادند و به نمادی از ایستادگی بدل شدند. فرمانده خیرخواه، که در چنین بستری از شجاعت و تدبیر رشد یافته بود، به قهرمانی تبدیل شد که توانست با عقلانیت و جسارت خود، دشمنان را یکی پس از دیگری به زانو درآورد.
هنگامیکه دوران تاریک طالبان آغاز شد و این گروه با لشکری ۸۰۰۰ نفری به اندراب یورش آوردند، خیال کردند که میتوانند با عبور از هندوکش، مقاومت را در هم بشکنند. اما فرمانده خیرخواه، این فرزند رشید هندوکش، با استقامت و تدبیر، در کنار بزرگان مقاومت، درهی اندراب را به دژی تسخیرناپذیر بدل کرد. او و یارانش ضربهای سهمگین بر پیکر طالبان وارد کردند و رؤیای عبور از اندراب را برای همیشه در گورستان آرزوهایشان دفن نمودند. شکست گروه طالبان در اندراب چنان سنگین بود که رهبرشان، ملا برادر، مجبور شد با پوشیدن چادری از میدان نبرد فرار کند.
با پیروزی در مقاومت اول، فرمانده خیرخواه به عنوان ستون امنیتی حکومت انتقالی و جمهوریت در ولایات مختلف خدمت کرد. از بغلان تا بلخ، از فاریاب تا سمنگان، کندز و وردک، او نهتنها امنیت و آرامش را تأمین میکرد، بلکه الگویی از شجاعت و تدبیر برای سربازان و مردم بود.
یکی از شکوهمندترین رویدادهای زندگی فرمانده خیرخواه، مقاومت او در محاصرهی ولسوالی کشنده ولایت بلخ بود. زمانی که طالبان تمامی مسیرهای منتهی به ولسوالی را مسدود کردند و امداد هوایی نیز ممکن نبود، فرمانده خیرخواه با تدبیر و شجاعت، نیروهای خود را از محاصره نجات داد. او و یارانش برای سه هفته تمام در برابر دشمن ایستادگی کردند و سرانجام با شکستن محاصره و تخلیهی نیروها، قهرمانانه از میدان بیرون آمدند. در این نبرد، او آخرین نفری بود که از آن محاصره سنگین بیرون شد.
در محاصرهی دیگری در ولسوالی نرخ ولایت میدان وردک، طالبان بار دیگر تلاش کردند تا فرمانده خیرخواه و یارانش را به زانو درآورند. اما این فرمانده دلیر، با مدیریت و شجاعت مثالزدنی، حلقهی محاصره را شکست و جان تمامی نیروهای خود، حتی زخمیها و پیکر شهدا را نجات داد.
با تمام نبردهایی که فرمانده خیرخواه تجربه کرد، او هیچگاه جنگ را برای جنگ نمیخواست. او مرد صلح بود و بارها تأکید داشت که «این جنگ ما برای صلح است. ما برای آزادی و عدالت میجنگیم و تا زمانی که دشمن به میز مذاکره حاضر نشود، این مبارزه ادامه خواهد داشت.»
فرمانده خیرخواه که پدر هفت فرزند بود، هرگز رفاه خانوادهی خود را بر مسئولیت دفاع از وطن ترجیح نداد. او با وجود کهولت سن و فرصتهای بیشماری که برای ترک کشور داشت، تصمیم گرفت در سنگر مقاومت باقی بماند و راه آزادیخواهی را ادامه دهد.
با بازگشت طالبان به قدرت، فرمانده خیرخواه بار دیگر به میدان مقاومت شتافت. او در آغاز مقاومت دوم، طالبان را به اشتباه بزرگی کشاند؛ آنها وارد اندراب شدند، بیآنکه تاریخ شکست پیشین خود را مرور کنند. فرمانده خیرخواه و یارانش بهگونهای تاکتیکی منتظر ورود کامل دشمن ماندند و سپس با حملهای کوبنده بیش از ۶۰۰ طالب را به هلاکت رساندند.
وقتی امکانات نظامی محدود شد، فرمانده خیرخواه به کوههای هندوکش پناه برد و جنگهای چریکی را از دل این کوههای استوار آغاز کرد. دو سال مقاومت در این سنگرهای سخت و جانسوز، بارها به پیروزیهای بزرگ انجامید. یکی از نخستین حملات موفق او، بازپسگیری سه قریهی دریشو، تغانک و پسکندی بود. او بیش از ۱۰۰ بار حملات دشمن را دفع کرد و به افسانهای بیبدیل در مقاومت بدل شد
ادامه مطلب 👇🔴