#حمید_بقایی، علی اکبر جوانفکر و حبیب الله جزء خراسانی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی بست نشستند.
#بست_نشینی مربوط به دورانی است که "عدلیه" مستقل در ایران نبود .بعد از فراهم آمدن مقدمات در
#مشروطه و به همت رضا شاه "قوه قضاییه" و کاخ
#دادگستری در معنای صحیح آن پاگرفت و دیگر نیازی به بست نشینی نبود.دیگر نیاز نبود مردم داد به شاه یا امامزاده ببرند و این سنت برافتاد.
بنظر می رسد با شتاب بسیار زیادی در حال عبور از همه دستاوردهای مشروطه هستیم و با نبود "عدلیه و عدالتخانه" مردم وقتی احساس میکنند ظلم و ستمی در حقشان شده چارهای نمیبینند جز اینکه سنتهای دوره استبداد و عصر
#پیشامشروطه را احیا کنند. مساله این نیست که افراد متهم، مجرم هستند یا نیستند؛ بلکه مساله این است که "عدالتخانهای" وجود ندارد که بشود دادخواهی کرد. با زوالی که این مکانیسم دوران جدید پیدا کرده، طبیعی است که یکی بست نشینی در فلان امامزاده را برگزیند و آن دیگری فردا روزی به "دفتر اتحادیه اروپا" پناه ببرد و غیره!
مگر می شود در یک مملکت
#قوه_قضاییه و عدلیه این مقدار خلاف فلسفه وجودی خود عمل کند و در عین حال به این و آن انگ اقدام علیه امنیت بزند؟!
#نوریزاد کفن می پوشد و نمی داند داد خود کجا ببرد. اینکه مجرم است یا نیست یک بحث است و اینکه خواستها و مطالباتش درست و به حق است بحث دیگر؛ بقایی خواهان دادگاه علنی است ؛وکیلش هم حکم میخورد!
آن کارگر حقوق نگرفته و معترض است بعنوان عامل اغتشاش کتک می خورد و آواره دادگاهها میشود و آن دیگری و آن دیگری...!
مهم نیست که ما با این افراد موافقیم یا نه، تاییدشان میکنیم یا خیر؛ اصلا با هم دشمن هستیم یا نیستیم؛ بحث اینجاست که مملکت عدلیه میخواهد تا محاکمات روی اصول صحیح صورت بگیرد؛ تا هم مجرم درست مجازات شود و هم قوه قضاییه با آبرو بتواند با جرم برخورد مقتدرانه ای بکند. قوه قضاییه ما آنگونه عمل کرده که محکومانش صاحب آبرو میشوند! این قوه قضاییه نمیتواند تکیهگاه امنیت اجتماعی باشد و دیر یا زود عدالت در جاهایی دیگر و طرق دیگر و ابزارهایی متنوع پیگیری خواهد شد و آن زمان گوشها برای شنیدن وعده ها سنگین خواهد بود.
@paniranist