کانال خبری پان‌ايرانيست

#جلال_آل_احمد
Канал
Логотип телеграм канала کانال خبری پان‌ايرانيست
@paniranistПродвигать
2,53 тыс.
подписчиков
7,67 тыс.
фото
6,62 тыс.
видео
2,77 тыс.
ссылок
شبکه‌های اجتماعی حزب پان‌ایرانیست: تارنما www.Paniranist.party فیس‌بوک Fb.com/paniranist.info اینستاگرام instagram.com/paniranist.party توییتر https://twitter.com/paniranist_info یوتیوب https://www.youtube.com/c/paniranistinfo/
جلال آلاحمد كتاب «غرب زدگی» را نوشت و خيامی كارخانه «ايران ناسیونال(ایران‌خودرو)» را ساخت

⁉️كدام يك به حال مردم ايران مفيد تر بودند؟
🖌 #مهدی_تدینی/فاشیسم پژوه و مترجم آثار ارنست نولته

⬅️از ادعاهای اصلی #آل‌_احمد در کتاب«#غربزدگی» این است که غربی‌ها در جنگ‌های صلیبی با اقتباس از فنون و معارف اسلامی پس از «پنج شش قرن» به خداوندان فن و سرمایه و معرفت تبدیل شدند و پس از هشت قرن به خداوندان صنعت و ماشین و تکنولوژی. حتماً انتظار دارید او اثبات کند چگونه این فرایند رخ داد؟ واقعاً منتظرید آلاحمد ادعایش را اثبات کند؟ مگر قرار است روشنفکر خودپیامبرپندارِ جهان‌سومی، فرض بنیادین نظریه‌هایش را اثبات کند؟ او فقط از جایگاهی جبروتی امر می‌کند چنین و چنان است. او بر همین مبنا مطالبۀ اصلی‌اش را مطرح می‌کند. می‌گوید غرب به دلیل ترس از نیستی در برابر شرق بیدار شد و تعرض کرد، حالا ما باید از ترس نیستی بیدار شویم و تعرض کنیم یعنی حالا ما باید به غرب حمله کنیم. اما چگونه؟

⬅️ کلیدواژۀ آلاحمد مفهوم «ماشین» است. کلاً ماشین و هر چیز ماشینی را غربی می‌داند. بزرگ‌ترین مشکل او این است که ماشین را غربی‌ها ساخته‌اند. می‌گوید ماشین طلسمی است که غربی‌ها بر سینۀ ما آویختند تا ما را بترسانند و بدوشند! چاره را چه می‌داند؟ می‌گوید خودمان باید ماشین بسازیم! در واقع خودمان باید از نو چرخ را اختراع کنیم. به صراحت می‌گوید ماشین مانند اسب است، باید رام شود و ما تا خودمان ماشین را نسازیم رام‌مان نمی‌شود. می‌گوید باید اقتصاد و آموزش و روشی «مستقل» ایجاد کنیم. اما وقتی می‌پرسیم چگونه؟ پاسخ می‌دهد: «دیگر از من نخواهید وارد جزئیات بشوم که من این‌کاره نیستم...»

⬅️ آلاحمد یا خواب است یا خود را به خواب زده است! می‌گوید ما باید ترس را کنار بگذاریم و این طلسم را بگشاییم. اما صد سال پیش از او کسانی به این ضرورت پی بردند و برای همین دارالفنون تأسیس شد و دانشجو به غرب فرستادند، اما او اتفاقاً دشمن متعصب همان دولتمردانی است که در پی بومی‌سازی ماشین و علوم‌ند! او از هر "ازفرنگ‌برگشته‌ای" سخت بیزار است! از خودشان و علم‌شان! و تهوع‌آورترین مسئله برایش این است که ما از مستشاران غربی راه‌وچاه چیزی را بپرسیم. درست در زمانی که آلاحمدِ همه‌چیزدان متن «غرب‌زدگی» را می‌نوشت، برادران #خیامی #ایران‌_خودرو را پایه‌گذاری می‌کردند و چشم‌ و چراغ صنایع ایران شدند، البته آلاحمد قطعاً به این غربزده‌ها به دیدۀ تحقیر می‌نگریست، و از نظر او مشتی ارازل و بيكاره و بی بخار بر ايران حاكم بودند!

⬅️آلاحمد نویسندۀ بسیار توانایی است، و به جای استدلال، به شیوۀ ادبی آسمان‌وریسمان به هم می‌بافد. او شعبده‌بازی است که در میانۀ نمایش فکر می‌کند پیامبر است! عصا می‌اندازد تا اژدها شود، اما نمی‌شود؛ عصا بر نیل می‌زند تا رود بشکافد، اما آب از آب تکان نمی‌خورد، برای همین از همه خشمگین است و راهش تاختن به همه است!

#جلال_آل_احمد
#برادران_خیامی

@paniranist
✴️ مروری بر «ملاحظات درباره دانشگاه» دکتر طباطبایی

🖌#امیر_آقاجانی

بخش ۱
@paniranist
بخشی از اهمیت کتاب «ملاحظات درباره دانشگاه» اثر دکتر #جواد_طباطبایی از آن جهت است که نظام علمی کنونی کشور بنابر شرایطی نیاز به اصلاحاتی اساسی دارد که لازمۀ بنیادین آن «داشتن نظریه‌ای دربارۀ دانشگاه» است.
دکتر طباطبایی در فصل نخست این کتاب، با عنوان «#دانشگاه_ایرانشهر»، به منطقِ داشتنِ نظریه‌ای دربارۀ دانشگاه در ایران و ماهیت دانشگاه ایرانشهر اشاره می‌کند که فصلی بسیار مهم و راهبردی است.

🔻محتوای فصل نخست را می‌توان در پنج حیطۀ موضوعیِ کلی دسته‌بندی کرد. از این قرار:
۱) تأثیر ایدئولوژی و سیاست‌زدگی بر فهم ضرورت تأسیس دانشگاه در ایران
۲) بیان خاستگاه و منطق ضرورت تأسیس دانشگاه در ایران؛
۳) بیان ریشه‌های تکوین دانشگاه در اروپا و مقایسۀ آن با ایران؛
۴) اشاره به دو مانع (درد) عمده در مسیر توسعۀ دانشگاه در ایران به عنوان یک نهاد مستقل علم و ارایۀ دو راهبرد بنیادین کلان اما به هم مرتبط جهت عبور از این موانع؛
۵) اشاره به سه اصل بنیادین و یک هدف غایی که در اصلاح دانشگاه در ایران دنبال می‌شوند.

دکتر طباطبایی این فصل را با این جملۀ محوری آغاز می‌کند: «دانشگاه در ایران به ضرورتی تأسیس شد». آغاز فصل با این جمله، که چندین بار دیگر هم در قسمت‌های مختلف این فصل تکرار می‌شود، تأکیدی است بر ضرورت درک اینکه دانشگاه در ایران به چه ضرورتی تأسیس شده است، چرا که فهم این ضرورت و منطق آن، نقطۀ آغاز اصلاح نهاد دانشگاه در ایران است.

فهم سرشت و ضرورت دانشگاه در ایران بنابر دلایلی، در طی چند دهۀ گذشته، دچار نقطه‌های کور و «زوایایی تاریک» شده است که مهم‌ترین دلیل آن از نقطه ‌نظر دکتر طباطبایی، شیشۀ کبود ایدئولوژی و سیاست‌زدگی در نگاه به نهاد دانشگاه و نظام علمی کشور است. ریشۀ این ایدئولوژی‌زدگیِ نظام علمی و سیاست‌زدگی نهاد آن را می‌توان در جریانی سیاسی جستجو کرد که «عزم جزم» کرده بوده تا با «قرائت ایدئولوژیکیِ مضمونِ نظامِ سنت»، در بستر «عطف نظر اهل نظام سنت قدمایی به پیکار ناظر بر قدرت»، تصفیه حسابی با مضمون نظام سنت از بنیاد انجام دهد، و در این مسیر ایدئولوژی سیاسی خود را بر فضای فکری و علمی کشور غالب کند.

از جمله نمایندگان این جریان، #جلال_آل‌_احمد بوده است که سیاست‌زدگی وی «مانع از آن بود که تمایز میان منطق پایداری در برابر استیلای غرب و منطق عزم جزم به عقب‌ماندگی به بهانۀ غربزدگی را دریابد» (ص ۲۶). امثال جلال آلاحمد اگر از عوامل دوگانۀ انحطاط و زوال تمدن‌ها (که از سدۀ دوم پیش از میلاد دربارۀ آنها نظر داده شد) آگاه می‌بودند، اینگونه نظراتی درآمیخته با «سیاست‌زدگی فلک‌زده» ارائه نمی‌دادند و از ضرورت تأسیس دانشگاه ملی در ایران بینشی کسب می‌کردند.
#پولوبییوس، رجل سیاسی و تاریخ‌نویس و نظریه‌پرداز اندیشۀ سیاسی یونان، در سدۀ دوم پیش از میلاد گفته بود که زوال تمدن‌ها از دو عامل عمدۀ درونی و بیرونی ناشی می‌شود و عامل درونی نیز از اهمیت بیشتری برخوردار است. دکتر طباطبایی، با نظر به این گفتۀ پایۀ پولوبییوس، به دو خاستگاه ضرورت تأسیس دانشگاه در ایران و در نتیجه، به دو منطق این ضرورت پرداخته است.

🔻از منظر عامل بیرونی، خاستگاه ضرورت تأسیس دانشگاه در ایران عبارتست از:
تکوین نطفۀ آگاهی ایرانیان از خطر استیلای غرب، و در نتیجه، لزوم پایداری در مقابل آن.

🔻 منطق ضرورت تأسیس دانشگاه نیز از این منظر عبارتست از:
تلاشی برای فهم منطق استیلای غربی جهت جلوگیری از این استیلا، و در نتیجه، حفظ استقلال و بقای ملی خود.
اما از منظر عامل درونی، خاستگاه و منطق ضرورت تأسیس دانشگاه متفاوت و بااهمیت‌تر است.

🔻بر این اساس، خاستگاه ضرورت تأسیس دانشگاه در ایران عبارتست از: آگاهی از تصلب و تعطیلی مزمن نظام علمی کشور و خلأ ناشی از آن که منجر به بحران‌هایی شده بود.
منطق این ضرورت تأسیس نیز بر اساس آن آگاهی عبارت بوده است از: تجدید نظام علمی کشور جهت رفع بحران‌های موجودِ حاصل از گسست‌هایی که از رویارویی ایران با جهان مدرن ناشی‌ شده و قرار دادن کشور در مسیر ترقی و ورود به مناسبات جدید جهانی.

دکتر طباطبایی بحث اصلی خود را بر خاستگاه و منطق ضرورت تأسیس دانشگاه در ایران بر اساس عامل درونی قرار می‌دهد، اما پیش از ورود به آن، به ریشه‌های تکوین دانشگاه در اروپا، به صورتی مختصر و فشرده، می‌پردازد. ادامه دارد
#جواد_طباطبایی
#ملاحظات_درباره_دانشگاه

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ
جلال آلاحمد كتاب «غرب زدگی» را نوشت و خيامی كارخانه «ايران ناسیونال(ایران‌خودرو)» را ساخت

⁉️كدام يك به حال مردم ايران مفيد تر بودند؟
🖌 #مهدی_تدینی/فاشیسم پژوه و مترجم آثار ارنست نولته

⬅️از ادعاهای اصلی #آل‌_احمد در کتاب«#غربزدگی» این است که غربی‌ها در جنگ‌های صلیبی با اقتباس از فنون و معارف اسلامی پس از «پنج شش قرن» به خداوندان فن و سرمایه و معرفت تبدیل شدند و پس از هشت قرن به خداوندان صنعت و ماشین و تکنولوژی. حتماً انتظار دارید او اثبات کند چگونه این فرایند رخ داد؟ واقعاً منتظرید آلاحمد ادعایش را اثبات کند؟ مگر قرار است روشنفکر خودپیامبرپندارِ جهان‌سومی، فرض بنیادین نظریه‌هایش را اثبات کند؟ او فقط از جایگاهی جبروتی امر می‌کند چنین و چنان است. او بر همین مبنا مطالبۀ اصلی‌اش را مطرح می‌کند. می‌گوید غرب به دلیل ترس از نیستی در برابر شرق بیدار شد و تعرض کرد، حالا ما باید از ترس نیستی بیدار شویم و تعرض کنیم یعنی حالا ما باید به غرب حمله کنیم. اما چگونه؟

⬅️ کلیدواژۀ آلاحمد مفهوم «ماشین» است. کلاً ماشین و هر چیز ماشینی را غربی می‌داند. بزرگ‌ترین مشکل او این است که ماشین را غربی‌ها ساخته‌اند. می‌گوید ماشین طلسمی است که غربی‌ها بر سینۀ ما آویختند تا ما را بترسانند و بدوشند! چاره را چه می‌داند؟ می‌گوید خودمان باید ماشین بسازیم! در واقع خودمان باید از نو چرخ را اختراع کنیم. به صراحت می‌گوید ماشین مانند اسب است، باید رام شود و ما تا خودمان ماشین را نسازیم رام‌مان نمی‌شود. می‌گوید باید اقتصاد و آموزش و روشی «مستقل» ایجاد کنیم. اما وقتی می‌پرسیم چگونه؟ پاسخ می‌دهد: «دیگر از من نخواهید وارد جزئیات بشوم که من این‌کاره نیستم...»

⬅️ آلاحمد یا خواب است یا خود را به خواب زده است! می‌گوید ما باید ترس را کنار بگذاریم و این طلسم را بگشاییم. اما صد سال پیش از او کسانی به این ضرورت پی بردند و برای همین دارالفنون تأسیس شد و دانشجو به غرب فرستادند، اما او اتفاقاً دشمن متعصب همان دولتمردانی است که در پی بومی‌سازی ماشین و علوم‌ند! او از هر "ازفرنگ‌برگشته‌ای" سخت بیزار است! از خودشان و علم‌شان! و تهوع‌آورترین مسئله برایش این است که ما از مستشاران غربی راه‌وچاه چیزی را بپرسیم. درست در زمانی که آلاحمدِ همه‌چیزدان متن «غرب‌زدگی» را می‌نوشت، برادران #خیامی #ایران‌_خودرو را پایه‌گذاری می‌کردند و چشم‌ و چراغ صنایع ایران شدند، البته آلاحمد قطعاً به این غربزده‌ها به دیدۀ تحقیر می‌نگریست، و از نظر او مشتی ارازل و بيكاره و بی بخار بر ايران حاكم بودند!

⬅️آلاحمد نویسندۀ بسیار توانایی است، و به جای استدلال، به شیوۀ ادبی آسمان‌وریسمان به هم می‌بافد. او شعبده‌بازی است که در میانۀ نمایش فکر می‌کند پیامبر است! عصا می‌اندازد تا اژدها شود، اما نمی‌شود؛ عصا بر نیل می‌زند تا رود بشکافد، اما آب از آب تکان نمی‌خورد، برای همین از همه خشمگین است و راهش تاختن به همه است!

#جلال_آل_احمد
#برادران_خیامی

@paniranist