ائتلاف استراتژیک در
#خاورمیانه#روشنک_آسترکی - بخش ۱/۳
*
#عربستان یک بار در سال ۲۰۰۲ به مدت ۵ سال و بار دیگر در سال ۲۰۱۴ سفیر خود از
#دوحه را فراخواند.
*
#ترامپ در سفر به عربستان: عربستان سعودی، سرپرست حرمین شریفین و قبلهگاه جهان اسلام است.
*
#ترکیه از اینکه کردهای سوریه هم پیمان آمریکا دانسته شدهاند ناراحت است و نقش محوری عربستان را خلاف رویاهای مربوط به «
#امپراتوری_عثمانی» خود میداند.
* خروج از دایره ائتلاف برای ترکیه و قطر هزینههای سنگین و سختی دارد.
**
با پایان سفر ترامپ به ریاض، همزمان با اینکه کارشناسان در حال ارزیابی مبلغ توافقات بین کشورهای آمریکا و عربستان بودند و میکوشیدند از علت سفر و مقاصد ترامپ رمزگشایی کنند، بیانیهای به نام تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، در خبرگزاری دولتی قطر علیه نتایج اجلاس ریاض منتشر شد.
با انتشار این بیانیه ابر سیاهی بر فراز روابط عربستان و تعدادی از هم پیمانانش با قطر ظاهر شد. اگر چه انتساب این گفتار و بیانیه به امیر قطر تکذیب شد اما کلمات میتوانست مفسر نارضایتی قطر از اجلاس ریاض باشد و بازتاب دهنده این نارضایتی باشد.
روزنامه
الجزیره که به نظر میرسد از زبان مقامات ریاض سخن میگوید، مینویسد: «تمیم با تروریستان دست دوستی داد و از فعالیتهای شان حمایت کرد، و قطع رابطه با آنان را رد نمود و میانجیگری کویت را نپذیرفت و در نتیجه هفت کشور عربی روابط خود را با قطر قطع کردند.»
روزنامه
الجزیره قطر را متهم به حمایت از ایران و اخوان کرده است. در پی این اقدامات بود که ریاض و همپیمانانش در صدد تنبیه قطر با اسم رمز «مبارزه با تروریسم» برآمدند.عربستان اعلام کرد روابط دیپلماتیک خود را به طور کامل با قطر قطع کرده، همه گذرگاههای زمینی، دریایی و هوایی را با این کشور بسته است و طبق بیانیه رسمی عنوان کرد «عربستان سعودی در عمل به حق حاکمیت خود و به خاطر حمایت امنیت ملی در برابر خطرات تروریسم و افراطیت، روابط دیپلماتیک و کنسولی خود با قطر را قطع کرد.»
تنش بین قطر و عربستان سابقه تاریخی دارد. عربستان یک بار در سال ۲۰۰۲ به مدت ۵ سال و بار دیگر در سال ۲۰۱۴ سفیر خود از دوحه را فراخوانده است. این دو کشور پیشتر نیز در زمینههای مختلف از جمله مسائل مرزی تنش داشتهاند. در کنار مسائل اقتصادی و سیاسی و سرزمینی، قطر همواره کوشیده است مانع از سیادت ریاض بر جهان عرب باشد. در جهان عرب بدون جمال عبدالناصر و در نبود صدام، عربستان به طور طبیعی خود را بزرگتر جهان عرب قلمداد میکند و انتظار دارد مسائل به شکلی بر محور سیادت عربستان شکل گرفته و حل شود اما قطر نه تنها چنین سیادتی را به رسمیت نشناخته بلکه کوشیده است ضمن فاصله گذاری با سنت، محیط عربی بزرگتری را مورد خطاب و تاثیر قرار دهد. قطر نه تنها کوشیده رشد اقتصادی و رفاه را در کشور خود بالا ببرد بلکه همواره تلاش داشته در کنار ارتقا سطح زندگی شهروندانش، منزلت جهانی خود را نیز بالا ببرد.
میزبانی برای جام جهانی و برگزاری مسابقات و ایجاد ورزشگاههای متعدد نیز در همین راستا است. ایجاد رسانهای به نام
#الجزیره، که برخی آن را بزرگتر از قطرمی دانند، تلاشی هوشمندانه برای تاثیرگذاری بر محیط عربی و دیپلماسی عمومی و فراتر رفتن از دولتهای سنتی عربی است. این رسانه نه تنها در شکل دادن به افکار عمومی عربی نقش داشته بلکه توانسته است نگاه حکومت قطر را به خانهها ببرد و علاوه بر آن در «بهار عربی» نقش بازی کند.
با آغاز اعتراضات در سوریه و سپس اوج گرفتن درگیریهای داخلی، قطر کوشید در سوریه در کنار پوشش دادن صدای اعتراض و مخالفین، گروههای معارض و مسلح درگیر با اسد را حمایت کند. اگر چه قطر و عربستان هر دو علیه اسد بودند اما این به آن معنا نبود که هدفی یکسان در سوریه و سایر نقاطی که درگیر بهار عربی بود را دنبال کنند.
اختلافات دو کشور در مورد محمد مرسی به سرعت خود را نشان داد. قطر موتور تحرکات منطقه را اسلامگرایی و نیروی موثر را اخوانی تشخیص داده بود و در صدد بود با حمایت و کمک آنها شکل جدیدی به منطقه بدهد و خاورمیانهای نو با تکیه بر ارزشهای اخوانی از سویی و برخی شکلهای دموکراسی و انتخابات از سوی دیگر تشکیل دهد. در واقع به اجتماع عربی نگاه داشت و نه به دولتهای مستقر و کلاسیک، در حالی که عربستان از موضعی محافظهکارانه کوشید از کودتا علیه مرسی حمایت کند و در کنار عبدالفتاح سیسی ایستاد. در سوریه گروههایی که تحت حمایت این دو کشور بودند همدیگر را دشمن تعریف کرده و در کنار جنگ با سایر گروها و دولت اسد مناطق و قلمروهای همدیگر را مورد حمله قرار دادند.
پایان بخش نخست
@paniranist