👑رادمان پور ماهک معروف به یعقوب لیث صفاری (۲۲۵ ه.ق – شوّال ۲۶۵ ه.ق) آهنگر و بنیانگذار دودمان صفاریان در سیستان به مرکزیت زَرَنگ بود.
🔴وی در طول حیات سیاسی و همچنین به قدرت رسیدنش در سیستان موفق به شکست خوارج، علویان، طاهریان و فتح مناطقی همچون کرمان و فارس شد. توجه یعقوب لیث پس از تصرف فارس، خوزستان و سرکوب محمد بن واصل، به بغداد مرکز خلافت عباسی معطوف شد. براندازی دولت طاهریان که خلافت حامی آنها بود؛ حمایت از مخالفان خلیفه معتمد و نگرشهای ضدعربی یعقوب، خلیفه را مجبور کرد که طی نامهای یعقوب را لعن کرده و آمادهٔ نبرد با وی شود. پس از رسیدن دو سپاه به هم در ۷ شوّال ۲۶۵ ه.ق جنگ سختی درگرفت که در نهایت با پیروزی سپاه خلافت عباسی همراه بود. یعقوب پس از عقبنشینی سخت بیمار شد. عمرو، برادر یعقوب، بهمحض بیمار شدن برادرش خود را به او رساند؛ اما یعقوب در شوّال سال ۲۶۵ ه.ق بر اثر قولنج از دنیا رفت تا برادرش عمرو قدرت سلسلهٔ صفاریان را در دست بگیرد.
🔴بهزادان پور ونداد هرمزد ملقب به اَبومُسْلِمِ خُراسانی (۷۱۸–۷۵۵ میلادی) فرمانده نظامی ایرانی و رهبر جنبش سیاهجامگان در خراسان بود که توانست با براندازی حکومت بنی امیه، حکومت بنی عباس را پایهگذاری کند. نام اصلی او بهزادان پور وندیداد یا ونداد (پسر ونداد) بود که به توصیه ابراهیم امام، یکی از بزرگان بنی عباس، به عبدالرحمن تغییر نام داد و با حکم وی رهسپار خراسان شد تا رهبری جنبش ضد اموی در این منطقه را بر عهده بگیرد. وی پس از پیروزی بر حاکم خراسان و تسخیر مرو، سپاهی را روانه عراق نمود و توانست در سال ۱۳۲ هجری قمری، مروان، آخرین خلیفه اموی را شکست دهد. با بر تخت نشستن ابوالعباس عبدالله سفاح به عنوان اولین خلیفه عباسی، امارت خراسان به ابومسلم سپرده شد. اما قدرت و نفوذ وی برای خلیفه و اطرافیان او نگرانکننده بود. سرانجام، ابومسلم در سال ۱۳۳ ه.خ (۱۳۷ ه.ق)، به نحو توطئهآمیزی به دستور منصور، دومین خلیفه عباسی به قتل رسید.
👑دیدگاهها دربارهٔ هدف نهایی ابومسلم در انقلاب عباسی متفاوت است. برخی ادعا میکنند که او آرزو داشت یک حکومت ملی ایرانی برقرار سازد و اینکه او با ملبس کردن خود به لباس طغیان دینی، با بنیامیه جنگید تا به این ترتیب خلافت را در دست گیرد. برخی دیگر انگیزه او را کاملاً مذهبی و خالی از فحواهای قومی میدانند. میتوان اینگونه گفت که او خیلی ساده میخواسته بنیامیه را نابود کند و اینکه جنبههای اجتماعی و سیاسی انقلاب او پررنگتر از جنبههای مذهبی بودند؛ شاید او در نهایت تبدیل به دشمن عباسیان نیز میشده است. در هر صورت، شورش او زندهکنندهٔ فرهنگ ایرانی بود که این فرهنگ برای مدت زیادی بر دولت خلیفه چیره بود. شورش او همچنین سرآغاز برخاستن سلسلههای محلی ایرانی بود. کشته شدن ابومسلم، سرآغاز قیامها و شورشهای متعددی شد که به خونخواهی او شکل گرفت و برخی از آنها سالهای سال، خلفای عباسی را به خود مشغول نموده بود.
👑برخی اسلامشناسان معتقدند که زندگی ابومسلم خراسانی در تهیهٔ سیرههای نبوی (زندگینامهٔ محمد، پیامبر اسلام) به عنوان الگوی اولیه استفاده شده است. به خصوص به شباهت جنگهای ابومسلم، پیروانش و دخترش فاطمه (منظور، دختر ابومسلم است) با سرگذشت محمد اشاره شده است.
👑رهبر اصلی مبارزان ایرانی علیه سلطهٔ خلافت عباسی و رهبر جنبش خرمدینان بود که پس از مرگ ابومسلم خراسانی، بر خلافت عباسی شورید. قیام بابک خرمدین خواستار بازگشت عزت و شکوه گذشته ایرانیان بود و به غرب و مرکز ایران سرایت نموده و پس از بیست سال با خیانت شکست خورد. این قیام نشانگر تداوم احساسات و دلبستگی ایرانیان نسبت به سرزمین و نیاکان خود بود.
👑خرمدینان، مرگ ابومسلم را انکار کردند و معتقد بودند که او باز خواهد گشت تا عدالت را در جهان، برقرار کند. در دوران خلافت عباسیان، آذربایجان، کانون مقاومت طولانیمدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین، رهبری میشد و بر شمال غربی ایران، تأثیر گذاشته بود و بیش از ۲۰ سال — از ۲۰۱ ه.ق / ۸۱۶ م تا ۲۲۲ ه.ق /۸۳۷ م — طول کشید. از نگاه کلیفورد ادموند باسورث، این مقاومت قطعاً پایههای دینی داشت اما ممکن است که پایههای سیاسی-اجتماعی نیز داشته باشد. شورش او به روشنی از حس ضدِعربی ایرانیان در آذربایجان بهره میبرده است. تعداد نیروهای لشکر بابک را در ابوالمعالی ۱۰۰ هزار نفر، در تنبیه الاشراف مسعودی ۲۰۰ هزار نفر،در تاریخ بغدادی ۳۰۰ هزار نفر یا بیشمار و در تبصره العوام بیشمار ذکر کردهاند که بیشک مبالغهآمیز است ولی حداقل دلالت بر بزرگ بودن لشکر آن دارد.
👑بابک خرمدین زندگی گمنامی در آذربایجان داشت تا اینکه مورد توجه جاویدان بن سهل، رهبر جنبش خرمدینان — که مدت کوتاهی بعد درگذشت — قرار گرفت. بابک ادعا کرد که روح جاویدان در کالبد او وارد شده و تحریک ساکنان بذ را آغاز کرد. او قدرت جدیدی به جنبش دینی-اجتماعی که ریشه در مذهب مزدک داشت، بخشید و از روشهای خشونتآمیزِ ویژهای بهره گرفت. به نظر میرسد که قیام او از ۲۰۱ ه.ق / ۸۱۶ م آغاز و با نقشهٔ حاتم پسر هرثمه، یاری شده بود و با مشکلات مختلفی در استانهای شرقی که به دنبال آن مأمون به بغداد بازگشت، آسان گشته بود.
👑در ۲۰۴ ه.ق/ ۸۱۹–۸۲۰ م مأمون، یحیی بن معاذ را به سوی بابک فرستاد که با درگیری بینتیجه در موقعیتهای مختلف (جنگی) همراه بود؛ همانطور که تلاش دیگر فرماندهان خلافت، شانس بهتری نداشتند. در پایان خلافت مأمون شورش تا ناحیه جبال هم کشیده شد، که این باعث نخستین نگرانی خلیفه معتصم گردید و باعث شد تا او شورش این ناحیه را ریشهکن کند. در ۲۲۰ ه.ق / ۸۳۵ م معتصم افشین را مأمور سرکوب بابک کرد. این فرمانده قلعههای جادهٔ بذ را که بابک ویران کردهبود را تعمیر کرد و علیرغم شکست بغای کبیر در هشتادسر، توانست طرخان، یکی از فرماندهان شورشی را غافلگیر کند. سپس با نیروهای تحت فرماندهی جعفر خیاط و داوطلبان ابودلف تجدید قوا کرد و در ۲۲۲ ه.ق /۸۳۷ م اردوگاهی را تحت حفاظت دیدهبانها برپا کرد. (چرا که مکرراً از بذ مورد هجوم واقع شدهبود) بعد از حملهٔ ناموفق داوطلبان، بذ در ۹ رمضان ۲۲۲ ه.ق/۱۵ اوت ۸۳۷ م توسط نیروهای فرغانهای فتح و غارت شد. بابک فرار کرد ولی توسط بزرگ ارمنستانی - سهل بن سنباط - که به او پناه دادهبود، دستگیر شد و به افشین تحویل دادهشد. او به سامرا فرستاده شد و در ۳ صفر ۲۲۳ / ۴ ژانویه ۸۳۸ به سامرا رسید. معتصم او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و با بیرحمی زیاد او را اعدام کرد. جنازهٔ او بر چوبهٔ دارش باقیماند و منجر شد تا نامش به این منطقهٔ شهر اطلاق گردد.
👑دستگیری و اعدام بابک پایان جنبش خرمدینان نبود و آنها ادامه حیات دادند تا مدرکی گواه بر حیاتشان در قرن ۳ ه.ق/۹ م باشند. داوطلبان شورش گذشته، که خود را بابکیه نام نهادند، در بذ تا قرن ۵ ه.ق / ۱۱ م ادامه حیات دادند و به انتظار او ماندند و آیین خاصی انجام میدادند.
🔴فردا ۱۷ دی ماه سالگرد رهبر سرخ جامگان یعنی دلیر مرد ایران، بابک خرمدین است
این رافضی دلقک زاده ای که میبینید تا وقتی ایران بود خایه مالی ملی گرا هارو میکرد از ترس کونش رفته کانادا از اونجا شروع کرده رافضی گری و خایه مالی برای عمام اش عنلی بنت سگی طالب.
👑نام اختصاری پلیس مخفی آلمان در دوره حاکمیت حزب ناسیونالسوسیالیست کارگران آلمان بود. در طی این دوره، گشتاپو بازوی اجرایی در بحث امنیت داخلی و ضد جاسوسی بوده و تحت فرمان وافن اساس به سرکوب کردن مخالفین و مبارزه با جاسوسان میپرداخت. این سازمان در سال ۱۹۳۳ میلادی به دستور آدولف هیتلر، پیشوای آلمان و از میان نیروهای امنیتی نخبه جمهوری وایمار تشکیل شد.
نقل است در سفر عتبات در طاق کسری ناصر الدین شاه به وزرای خود گفته من دادگر ترم یا انوشیروان؟ پس از تملقات حضار گفته بودند شما؛ شاه در جواب گفته بود به چاپلوسی گفتید نه از روی واقع، ليك من داد گر ترم، انوشیروان مثل بوذرجمهر در اطرافش بودند و در اطراف من شما هستید. از این گفتار شاه استنباط میشود که میدانسته «اطرافیانش» مردم درستی نیستند، بی غیرت اند، پول پرستند، و اجنبی خواهند، اما چه می توانست بکند؟ چنین بار آمده بودند.
✍️ قاضی احمد غفاری کاشانی 📚 تاریخ نگارستان، مصحح مرتضی مدرسی گیلانی