Смотреть в Telegram
▫️ 📚 درباره‌ی واژگان عربی در فارسی کهن . . . . . . . . . ‏ ✍🏻 آذرتاش آذرنوش 🔻 وضعیت کلمات عربی در زبان کهن فارسی چندین بار مورد بحث قرار گرفته است. اما هنوز جای یک پژوهش جدی فراگیر خالی است. زیرا پژوهش‌های موجود نتایج متفاوت داده‌اند و سبب آن است که حضور کلمات عربی در زبان کهن فارسی ما را دچار سرگردانی کرده است؛ چندان که همیشه برای سؤال‌های خود پاسخ‌های شایسته نمی‌یابیم. شاید بتوانیم سؤال‌های اصلی را چنین دسته‌بندی کنیم: ۱. چرا از همان سدهء اول هجری که تک‌جمله‌هایی به زبان فارسی روایت شده است، واژه‌های عربی حضوری پررنگ دارند؟ مثلاً در قرن اول ق. شعر ابن مفرغ (شامل سه کلمهء نبیذ، عصارات، سمیه)، در سدهء ۲ ق. مدح مأمون (که ظاهراً جعلی است) و سدهء سوم مدایح یعقوب و دیگران همه درصد قابل توجهی کلمهء عربی دارند؟ ۲. در میانهء قرن ۳ــ۴ چرا برخلاف جهت معقول، از تعداد کلمات عربی اندکی کاسته می‌شود (مثلاً: رودکی)؛ در پایان قرن و در حوزهء شاهنامه‌ها عربی به حداقل می‌رسد. ۳. چرا نثر کم‌تر از شعر به [واژگان] عربی روی آورده است؟ تحول بهره‌برداری از عربی چگونه بوده است؟ آیا درصد کلمات عربی در آغاز قرن ۵ (دانشنامه، التفهیم) از درصد کلمات نیمهء قرن ۴ (ترجمه‌های طبری) بیش‌تر بوده است یا کم‌تر؟ ۴. آیا می‌توان زبانِ دانش‌های مختلف را (مثلاً تفسیر را) با هم (مثلاً با نجوم) یک‌جا بررسی کرد؟ یکی از نخستین کسانی که به بررسی این واژه‌ها پرداخته، مرحوم بهار (سال ۱۳۳۱) است؛ مثلاً وی دربارهء التفهیم چنین می‌گوید: «مجموع کلمات منقول از التفهیم ۹۲۱ کلمه است و مجموع کلمات تازی آن ۳۶ کلمه است، از قرار ۳/۹ و از صدی چهار هم چیزی کم‌تر.» اگر اسم‌های عربی را هم حساب کنیم، «صدی پنج تازی به کار برده است.» کار جدی‌تر در مقالهء پرپیچ و تاب و دیر فهم لازار جلوه‌گر است ... وی در صفحاتی معین از ۸ کتاب فارسی کهن (از تاریخ طبری/ بلعمی تا تفسیر ابوالفتوح رازی) تعداد کلمات عربی و فارسی و بسامد هریک را جست‌وجو کرده و در چندین تابلو نهاده است. آن نتیجهء کلی‌ای که از این بحث حاصل می‌شود، آن است که گرایش به کلمات عربی مسیر فرارونده‌ای دارد: اگر حجم کلمات عربی در سدهء ۴ ق. ۲۵ تا ۳۰ درصد است، در قرن ۶ ق. به ۵۰درصد می‌رسد. در سال ۱۹۶۹، بوزانی ... اصل را بر آن گذاشت که شعری فارسی، در قرن ۳، در دربار امیران پدید آمده؛ فارسی‌سرایان همه دوزبانه بودند و شعر فارسی را نوعی تجربهء ادبی تلقی می‌کردند و ناچار از همان آغاز تحت تأثیر واژگان عربی قرار داشتند. وی، به همین جهت، به ورود تدریجی وام‌واژه‌ها اعتقادی ندارد. زیرا گاه، در آغاز، کلمهء عربی بیش‌تری به کار برده‌اند تا دوران بعد. بوزانی نیز مانند لازار اختلاف درصد واژگان عربی را در نخستین آثار، زاییدهء سبک می‌داند نه تحول زمانی. درصدهایی که او پیشنهاد کرده، به قرار زیر است: شهید بلخی (قرن ۳ق.): کم‌تر از ۱۷ درصد؛ ابوالهیثم (قرن ۴ ق.): ۲۰ درصد؛ ابوشکور (بین ۳۳۳ـ۳۳۷ ق.): ۱/۵ درصد که زاییدهء سبکی است که برگزیده، نه احساسات ملی (هم این چنین است فردوسی)؛ میسری (میان ۳۲۷ـ۳۲۹ق.): ۲۰ درصد. این شاعر، چنان‌که اشاره شد، در ۹۹ بیت اول، حتی یک کلمهء عربی به کار نبرده است. تردید نیست که سبک و محتوای اندرزآمیز این بخش در فارسی‌گویی او تأثیر داشته، اما تهی بودن ۱۰۰ بیت از واژگان عربی هم بی‌انگیزه نمی‌تواند بود. بوزانی اشاره می‌کند که نثر با شعر قابل قیاس نیست و می‌پندارد که نویسندگان ایرانی که بیش‌تر به کار ترجمه دست زده‌اند، می‌کوشیدند به هر ترتیب شده معادل‌هایی در برابر کلمات عربی پیدا کنند ... من گمان می‌کنم که ... اصرار در معادل‌یابی به هنگام ترجمه که در ترجمه‌های قرآنی به نحو چشمگیری جلوه‌گر است، اگرچه واقعیتی تردیدناپذیر است، همیشگی نیست. بوزانی برای بلعمی ۱۱ درصد، برای تفسیر کمبریج ۷ درصد و برای تاریخ بیهقی ۲۵ درصد کلمهء عربی شمارده است. رضا صادقی (۱۳۷۲) نیز با موضوع درصد واژگان عربی روبه‌رو گشته است و «با محاسبهء پیچیده‌ای که در ۱۰۰ صفحه از کتاب التفهیم» انجام داده، درصد واژگان علمی را چنین یافته است: ۲۲ درصد فارسی، ۴۴ درصد عربی، ۳۴ درصد فارسی و عربی. اینک ملاحظه می‌شود که با ۵ درصد مرحوم بهار چقدر فاصله داریم. گزارش ما شاید نشان داده باشد که موضوع واژگان فارسی و عربی در آثار کهن موضوعی سختْ مهم است.🔺📎ــــــــــــــــــــ ‎برگرفته از: چالش میان فارسی و عربی ‎ص ۲۹۲ـ۲۹۵، هم‌راه با اندکی کوتاه‌نویسی ‎👉رنج‌کشیدگان به روزگار👉زبان فارسی و واژگان عربی ● در پویه‌ی زبان فارسی⁦ گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات https://t.center/OnPersianLanguage/
Telegram Center
Telegram Center
Канал