عکاسی کردن از تمام صحنههای زندگیام این احساس رو بهم میده که انگار همه چیز ثبت شده و خیالم راحته که اگر یک روزی در سن پیری، تمام خاطراتم رو فراموش کنم، عکس هایی رو دارم که بهشون نگاه کنم و بگم «زندگی خوبی داشتم.»
در صورتی که اگر شخصی، بیریا به شما محبت کنه هیچوقت بهتون احساس ” ناکافی بودن “ رو نمیده، اعتماد به نفستون رو ازتون نمیگیره، با شما بیریا و رک صحبت میکنه، خوبتون رو میخواد. اما آدم مهرطلب گاهی برای این که از نظر شما عالی به نظر برسه براتون دروغ سرهم میکنه. و وقتی ببینه محبت هاش بی پاسخ مونده، ورژن تاکستیکترِ خودش رو نشون میده. یک مثال رو میگم و تموم؛ تمامی نقص هاتون رو به روتون میآره، نه برای این که درستش کنید، برای این که اعتماد به نفس رو از خودتون بگیره تا احساس بهتری داشته باشه.
اوایل شما احساس خوبی نسبت بهش دارین، به محبت هاش وابسته میشین، اما کم کم که میگذره اون به خاطر کمبود عاطفی که داره اعتماد به نفستون، خوشحالیتون، روابطتون رو از شما میدزده و کاری میکنه فقر عاطفی رو به شدت احساس کنید. و اون وسط فقط خودتون میمونید و خودتون.
میخوام راجع به آدم های ” مهربون “ و ” مهرطلب “ صحبت کنم. با یک مثال ساده خلاصهاش کنم، آدم مهربون به شما کمک میکنه تا کمتر احساس تنهایی رو تجربه بکنید، اما آدم مهرطلب به شما کمک میکنه که خودش احساس تنهایی نکنه. حالا یعنی چی؟ این آدم مهرطلب، به شما محبت های بی اندازه میکنه همه چیز رو برای شما فراهم میکنه و هیچ لطفی نیست که در حق شما نکرده باشه. اما در ازای تمام کارهاش، از شما انتظارات بیجا داره. یکی از دیالوگ های معروفشون هم اینه که ” من که فلان کار رو برات انجام دادم، تو چرا انجامش نمیدی ؟؟ “