✳️ نوشته انتقادی یک
دانشجو درباره وضعیت اسفبار جوانان ایرانی ؛ اکثریت مردم بی سواد ، باسوادها حق دخالت در سیاست را ندارند و بی سوادها سکاندار امور کشورند!
#روز_دانشجو 10 شهریور 1340
❇️ دانشجو حق دخالت در سیاست و تظاهرات دارد
یک دانشجوی دانشکده پزشکی اهواز در یادداشتی انتقادی که «
#تهران_مصور » آن را منتشر ساخت نوشت: من به نام یک دانشجوی ایرانی معتقدم که در محیط ایران بخصوص
دانشجو و سیاست باید به یکدیگر پیوستگی داشته باشند. بچشم دیده ام بیشتر کسانی که خود را سیاستمدار برجسته ایران معرفی می کنند از نظر معلومات کلاسیک در حدودی پایین تر از یک دانشجوی دانشگاه هستند.
اصولا در کشوری که کمتر از ده درصد از مردم آن قدرت خواندن و نوشتن دارند، این غلط است که گفته شود بی سوادها باید سیاستمدار باشند، ولی باسوادهای آن کشور حق مداخله در امور سیاسی نداشته باشند.
من معتقدم که
دانشجو حق تظاهر دارد و این حق در همه کشورهای مترقی جهان به رسمیت شناخته شده است. دانشجویان کشور کره جنوبی در معلق کردن حکومت سینگمان ری، دانشجویان ژاپن در مخالفت با سفر معاون نخست وزیر شوروی به این کشور، دانشجویان ترکیه در مخالفت با رژیم فاسد عدنان مندرس، دانشجویان فرانسه در مخالفت با سیاست استعماری فرانسه در تونس و الجزایر، دانشجویان انگلیسی در مخالفت با تسلیحات اتمی و دانشجویان کوبایی در مخالفت با تجاوزات آمریکا در این کشور نقش موثری بازی کرده اند.
مخالفت های این دانشجویان با تظاهرات همراه بوده است؛ بنابراین نمی توان دانشجویان را از داشتن حق تظاهر محروم ساخت، ولی می توان گفت که
دانشجو در محیط دانشگاه حق تظاهر ندارد و این اصل از طرف بسیاری از دانشجویان کشورهای دیگر نیز به رسمیت شناخته شده است.
پلیس نباید به محیط دانشگاه وارد شود؛ زیرا این کار اهانت به ساحت دانش شمرده می شود، در عین حال
دانشجو نباید آنقدر از خود نقطه ضعف نشان دهد که منجر به مداخله پلیس در کارهای او شود.
❇️ وضعیت اسفبار برای جوانان ایرانی در جامعه
مهین هوشمند، دانشجوی سال دوم دانشکده ادبیات، در یادداشتی به مشکلات جوانان ایرانی پرداخت و نوشت: به چشمان عاصی و لرزان جوانان ما نگاه کنید، نفرت از زندگی و زدگی از اجتماع در چهره های بیگناه و آرزومند آنان خوانده می شود. آن ها در اجتماعی که یاس و بدبینی به شدت هر چه تمام تر جانشان را چون خوره می خورد، چگونه و به چه چیزی می توانند امید داشته باشند؟ و به کجا روی بیاورند؟
تصور کنید در محیط خانوادگی که باید سرشار از محبت و عاطفه باشد جز توهین و تحقیر با چیزی دیگر مواجه نمی شوند. پدران و مادران آن ها که بالا رفتن غلط راندمان زندگی سخت عصبانیشان کرده است، گناه را به گردن فرزندان خود می اندازند. جوانانی که از خانواده های خود سرخورده اند به اجتماع و مردم آن روی می آورند، اما جز نیرنگ و فساد، دروغ و ریا چیزی نمی بینند.
رهبران قوم باید غنی را جرئت بخشند، فقیر را حمایت کنند و جوانان آرزومند را هادی گردند. آن ها باید فکر و هوش جوانان را تقویت کنند تا چرخ زندگی اجتماع را بچرخش درآورند، حال آن که بارها دیده شده است کسانی که رهبری اجتماع را به دست دارند، در اولین قدم با حربه هایی گوناگون بمبارزه با نسل جوان برخاسته اند.
شما می گویید جوانان ما حق ندارند در کارهای اجتماعی و سیاسی مداخله کنند، ولی آیا می توانید عادلانه و عاقلانه ثابت کنید که یک سلول زنده و موثر اجتماع نباید حق دخالت در زندگی خودش داشته باشد؟ چنانکه جوانان ما از شرکت در فعالیت های اجتماعی محروم باشند، زندگی به چه صورتی درخواهد آمد؟ موجودی که با تمام محرومیت ها و اجحافات می سازد، چگونه نباید در سرنوشت اجتماع خود شریک باشد و خود را در آینده محیطی که در دامن آن بزرگ شده است سهیم نداند؟
http://yon.ir/1JI8o @oldnewspaper