✳️ میانه سطور خاطرات بنی صدر!
#سیدروح_الله_امین_آبادی -
#روزنامه_قدس : بی شک درباره «ابوالحسن بنی صدر» نخستین رئیس جمهور ایران این روزها بسیار سخن گفته خواهد شد، از غرور و تکبر او، از خدمت ها و خیانت هایش، از کرده و نکرده هایش ولی آن چه که در میانه سطور خاطرات اولین رئیس جمهور ایران کمتر دیده شده و نیاز به واکاوی دارد اقدامی است که او در روزهای پایانی تصدی فرماندهی کل نیروهای مسلح و ریاست جمهوری به آن فکر می کرد و چون از واکنش مردم و سپاه نگران بود به آن دست نزد و یا نتوانست انجام دهد!
#بنی_صدر در روزهای پایانی تصدی فرماندهی کل نیروهای مسلح در سفری به همدان و کرمانشاه می رود، او در مصاحبه ای که در کتاب «درس تجربه» منتشر شده می گوید: « برای این كه در تاریخ نماند كه امكان كودتا بود و به بنی صدر پیشنهاد هم شد و او نكرد [در کرمانشاه] گفتم، الان می آییم بررسی می كنیم كه چقدر امكان كودتا هست، اگر بخواهیم برویم تهران و این آقایان را خلع ید کنیم؟ بله، این کار، کودتا نیست و اینها، حکومتشان غیر قانونی است و می خواهیم از دستشان بگیریم... این موضوع را هم باید توجه بكنید. آن ها هر چه نیرو از پاسدارها داشتند، از همه جای ایران، توی تهران جمع كرده بودند... بعضیها گفتند: شما باید به طریقی با صدام حسین ارتباط پیدا كنید و او در مدتی که ما در تهران مشغول حل مسئله هستیم، به اصطلاح عملی نکنند. گفتم: «یعنی با دشمن گفت و گو کنیم؟! به او بگوئیم، ما می خواهیم در تهران، دست [عده ای] را از حکومت کوتاه کنیم و در این مدت که داریم عملیات می کنیم، شما در جبهه های جنگ هیچ کاری نکنید تا ما نیروهایمان را از جبهه جنگ ببریم تهران. حالا اگر او گفت آری ولی بعد نیروهایش را آورد جلو، چه کار کنیم؟... این ملت چنین کاری را به ما خواهد بخشید؟!...کودتا یعنی این که، شب که خوابیدند و صبح بیدار شدند، کارها تمام شده باشد، نه این که شما [برای این کار] به مدت یک ماه بخواهید قشون ببرید به تهران.آیا در تمام این مدت آنها هم ایستاده اند که تماشا کنند؟! و بگذارند که شما با سلام و صلوات وارد مرکز کشور بشوید؟! پاسدارهای آن ها هم، اسلحه را بگذارند زمین و دستها را بگیرند بالا؟! این، به خواب و خیال بیشتر شبیه است تا تصمیم به یک کودتا.»
بنی صدر در این خاطرات به صراحت می گوید که با کودتا به دلایلی مخالف بوده ولی امکان آن را سنجیده است و با توجه به این که نگران اقدام صدام علیرغم وعده داده شده بود و از سوی دیگر از واکنش پاسداران انقلاب می هراسید دست به آن نزد.
بنی صدر در این خاطرات از افرادی نیز نام می برد که چون دار فانی را وداع گفته اند امکانی برای صحت سنجی ادعاهای مطرح شده درباره آنان نیست ولی اقرار العقلا علی انفسهم را جایز شمرده و سوال می کنیم، آیا فرمانده کل نیروهای مسلح یک کشور در شرایط جنگ با دشمن خارجی، امکان کودتا علیه حکومت مرکزی را بررسی کند، صلاحیت تصدی سمتی در این ساختار را خواهد داشت؟!
این که بنی صدر می گوید «برای ثبت در تاریخ» امکان کودتا را بررسی کرده بیشتر به یک طنز و مسخره کردن تاریخ شبیه است تا بیان امر واقع، بنی صدر در آن ساعات که برای بقا با میلیشیای منافقین متحد شده بود به هر چه که فکر می کرد، تاریخ و قضاوت آن در میانشان نبود، در یک کلام بررسی امکان کودتا از سوی یک مقام مسئول خود می تواند علت تامه بی کفایتی او برای تصدی هر سمتی باشد.
و نکته پایانی این که بنی صدر در خاطرات خود بسیار تلاش می کند خود را یک فرد وطن پرست جلوه گر سازد، چنان چه در سطور پیش ذکر شد وی با اشاره به بررسی امکان گفت و گو با صدام برای توقف جنگ جهت انجام کودتا در تهران این سوال را مطرح می کند که «آیا این ملت چنین کاری را به ما خواهد بخشید؟!» ولی همو پس از برکناری از پست ریاست جمهوری به همراه سرکرده منافقین به فرانسه رفته و دوستان به اصطلاح «مجاهدِ خلق» او بعدها به عنوان متحدین صدام وارد جنگ با مردم ایران شدند و او کاری جدی و درخور علیه این متحدین انجام نداد!
این یادداشت در صفحه دو شماره 19 مهر 1400
روزنامه قدس منتشر شده است.
#شرح_عکس1359. ابوالحسن بنیصدر در یکی از بازدیدها، از مناطق جنگی
منبع عکس :
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران @seyedrohollahaminabadi@oldnewspaper