❇️ داستان زندگی زن کارتن خوابی که همبازی
#نوید_محمدزاده شد
#شاه_فرتوت_ابریقستان@oldkingofebrighestanژاوهوند که روزگاری کارتن خواب بود و جسم بی جانش روزگاری نه چندان دور جوی آب رها شده بود حالا در ۶۳ سالگی در نشست خبری فیلم
#مغزهای_کوچک_زنگ_زده گفت:
«من متاسفم برای کسانی که فکر میکنند در تهران چنین قشری نیستند. من هم این زندگی سخت را تجربه کردهام.»
🔹برشی از زندگی
#لادن_ژاوهوند از کارتن خوابی تا پرده سینما
◽️۳روز افتاده بودم تو جوب. بدنم از چند جا شکسته بود و بیهوش شده بودم. برف سنگینی اومده بود که روی من رو پوشونده بود.
◽️بعد از ۳ روز كارگرای شهرداری جسم بیجونم رو پيدا كرده بودن. ۴ روز هم تو سردخونه بيمارستان مونده بودم تا شايد خونوادهای، آشنایی، كسوكاری برای جنازهم پيدا بشه.
◽️بعد از ۴روز جنازهم رو از سردخونه بيرون آورده بودن تا به بهشتزهرا منتقل كنن اما پروندهم گم شده بود و جنازهم داخل كاور روی يه تخت وسط راهروی بيمارستان مونده بود. چند ساعت بعد گرخماي بيرون از سردخونه بدنم رو زنده كرده بود. معجزه شده بود و من به هوش اومده بودم.
◽️اين فقط روایتی از بخش کوچکی از زندگی لادن است، زندگی ای كه از ۴ سالگی با او سر ناسازگاری داشته و در طول آن اعتياد از ۱۴ سالگی، فروش موادمخدر، مبتلاكردن خواهرها و برادرها به مواد، طلاق، زندان و حكم اعدام، از دستدادن فرزند، مرگ هفتروزه، از دستدادن خواهر كارتنخواب در اثر سرما، اعدام برادر به جرم حمل مواد مخدر، خودكشيهای نافرجام، ۲۳ سال كارتنخوابي و ۱۰۶ مرتبه ترك اعتياد را تجربه كرده است.
◽️لادن از زندان آزاد میشود اما به خانه نمیرود مستقيم به خانه ساقی محل میرود تا يك دل سير - به اندازه همه سالهای حبس- مواد بكشد و دوباره روز از نو، روزی از نو؛ دوباره اعتياد و به اين در و آن در زدن برای بهدستآوردن پولی كه خرج مواد كند.
◽️با دلالی و جنسفروختن به تازهواردها پول در میآوردم جوری كه هيچوقت مواد همراه خودم نباشه و دوباره حبس نكشم. هميشه ۵،۶ نفر دوروبرم بودن و به اونا هم جنس میرسوندم. دلم برای خماری كشيدنشون میسوخت و میگفتم: «امشب مهمون من»!
◽️سرقفلی پارك شده بودم. همه ميدونستن كه جایی ندارم، از بقيه هم بزرگتر بودم؛ حتی کلانتری كه چند وقت يهبار میاومد معتادارو جمع كنه، میگفت با لادن کاری نداشته باشين؛ جز اينجا جایی نداره!
◽️سال۹۳ بود كه يه روز يكی از دوستام گفت: لادن من چندساله تو رو میشناسم. دستور اومده كه تا چند روز ديگه پارك دروازهغار رو خراب كنن. بهتره برای خودت دنبال جا و مكان باشی.اين يه تيكه از پازل ترك اعتيادم بود.
◽️تيكه بعد وقتی جور شد كه يه نفر كاملا اتفاقي ۵۰۰ هزار تومن به من داد و گفت لادن توی همين محله دروازهغار هم میشه با اين پول يه اتاق اجاره كرد. تو پير شدی و تو سرمای امسال دوام نمياری.
◽️اما تيكه سوم پازل وقتی بود كه یکی از خانمهای مسئول توی مركز ترك اعتياد فهميد كه تصميم به ترك دارم. گفت: «بابا تو ديگه ۶۰ سالت شده؛ يه پات لب گوره. بزن حالشو ببر»! اينجا ديگه واقعا بهم برخورد.
◽️يه ساك برداشتم و راه افتادم سمت مركز ترك اعتياد ميدون قيام. داد میکشیدم و فرياد میزدم و میگفتم كه میخوام ترك كنم». قبل از اون هم ۱۰۶ بار ترك كرده بودم اما اين بار، بار آخر بود.
◽️قبل از واردشدن به ساختمون جمعيت، يه شيشه متادون رو كه برای مصرف يه هفته به من داده بودن سر كشيدم و قسم خوردم كه همهچيز همونجا تموم بشه.
خبر اينكه لادن با پای خودش رفته جمعيت، مث بمب توی دروازهغار پيچيد. پشت سر منهم گروهگروه از بچههای دروازهغار راهی جمعيت شدن.
◽️من عاشق سينمام. جوون كه بودم زياد سينما میرفتم اما هيچوقت به مغزم خطور نمیکرد كه يه روز بازيگر بشم. كی؟ لادن؟ اصلا کی مياد به يه معتاد پيشنهاد بازیگری بده؟
◽️سر ضبط، نه فيلمنامه رو میخوندم نه تمرين میکردم، فقط آقای سیدی میگفت: لادن اين حرف رو بزن يا اين كار رو بكن؛ منم همونی كه میخواست رو اجرا میکردم.
◽️بچههای پشت صحنه میگفتن لادن بازیگری توی خون تو هست؛ انگار از بچگی بازيگر بودی. آره! از بچگي بازيگر بودم؛ از همون ۴ سالگي كه بابام سرمرو ميتراشيد و لباس پسرونه تنم میکرد. آره من نقشهای زیادی توی زندگیام بازی كردهام.
◽️حالا هم سيب دنيا چرخاش رو
زده و توی جشنواره فجر امسال فيلمم اكران میشه «مغزهاي كوچك
زنگ
زده» به کارگردانی
#هومن_سیدی با بازی
#نويد_محمدزاده،
#فرهاد_اصلانی،
#فريد_سجادی_حسینی و
#لادن_ژاوهوند.
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan