شاه فرتوت ابریقستان

#محمدعلی_فروغی
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
شادروان ‎#محمدعلی_فروغی زمانی گفته بود:
«عجب باد سفاهتی می‌وزد!»

امروز نیست که ببیند شهر از سفاهت مشحون شده و بادی هم نمی‌وزد!

#پدرام_سلطانی

#حجت_عبدالملکی #عبدالملکی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
بخشی از نامه ذکاءالملک #فروغی به سید حسن تقی‌زاده، نوامبر ۱۹۲۱‌:

متحیرم که چه عرض کنم. مجلس شورای ملی نمایش غریبی از خود می‌دهد. آنچه در روزنامه‌ها ملاحظه می‌فرمایید نمونه‌ خیلی ضعیفی از حقیقت است. بیرون مجلس هم نعوذ بالله.

آنچه به تحقیق می‌توانم عرض کنم این است که امروز مجلس شورای ملی نماینده حقیقی و مظهر کامل ملت ایران است. اما حقیقت ملت ایران را اگر از حیث مدارک و مشاعر یک اندازه اطلاع دارید، از حیث صلاح و #فساد نمی‌توانید تصور کنید و به وهم درآورید. بنده هم از عهده بیان بر نمی‌آیم. چیزی که منظور نیست حتی در اخیار مصلحت و بهبودی حال مملکت و ملت است.

می‌فرمایید در این مدت کسی به فکر من نیفتاد. بفرمایید کسی به فکر چه افتاد؟ آنچه من می‌بینم در این مملکت همه‌کس از اعلی و ادنی بدون استثنا (یعنی اگر استثنایی باشد همان در حکم النادر کالمعدوم است) وجههٔ همتش، تحصیل مال است و بس. آنهم گویی ملتزم شده‌اند از غیر مجرای صحیح باشد و انصاف این است که از مجرای صحیح میسر نمی‌شود. مگر اینکه شخص به قوت لایموت قانع شود. آنهم باز نه برای همه‌کس.

یگانه وسیلهٔ تحصیل شغل و مقام و هر مقصود دیگر، امروز دسته‌بندی و انتریگ‌بازی و شارلاتانی است. تا آنجا که معلم شدن و حتی رد و قبول شاگردان در امتحانات از روی دسته‌بندی و به ملاحظات شخصی می‌شود.

وزرا به قول عوام مثل پیراهن و زیرجامه عوض می‌شوند و هر وزیری که عوض می‌شود و بر سر کار می‌آید، اجزای ادارات را بیرون می‌کند و یک دسته تازه از قوم و خویش‌های خود یا دوستان یا کسانی که با او برای وزیرشدنش در دسیسه‌کاری شریک بوده‌اند، بر سر کار می‌آورد بی‌هیچ مناسبتی.

تجار و کسبه دست از کاسبی برداشته و سیاست‌مآب شده و منظور واحد از سیاست‌مآبی این است که از این نمد کلاهی داشته باشند. هرچه آخوند و ملا هست می‌خواهد یا در ادارات مستخدم باشد (استخدام شود) یا مستمری‌خور باشد.

حضرتعالی می‌دانید که قحط‌الرجال امروزی ما نتیجه آن است که در دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه از لیاقت اشخاص صرف‌نظر کرده و هوسناکی اولیای مملکت، مدار امور بود.

حالا به مراتب بدتر شده و فقط انتریگ‌ و دسیسه و دسته‌بندی و فحاشی و بستگی به مقامات مقتدرهٔ خارجی و داخلی میزان پیشرفت مقصود است و بنده پیش‌بینی می‌کنم که اگر امر بر همین منوال بگذرد، تا ده پانزده سال دیگر معلومات ایرانی‌ها به درجه‌ای برسد که یک نفر آدم قابل مخاطبه و مصاحبه یافت نشود و اعضای ادارات، همه اشخاصی باشند که پانزده سال قبل، قابل مهتری و جلوداری شمرده نمی‌شدند.

سست عنصری و سبکسری ما به جایی رسیده که از یک طرف جراید جدیدالتاسیس ما به مناسبت احوال روسیه موسوم به «طوفان» و «آتشفشان» و «احشویروش» می‌باشند(به مناسبت اینکه وزیر مختار روس، یهودی است). از طرف دیگر آخوند و ملا و روضه‌خوان، منکر مدارس جدیده شده، می‌خواهند درِ آنها را ببندند و روزنامه‌‌ای را که برای نسوان طبع می‌شود توقیف کنند. مختصر خر بازار غریبی است.

بنده که عقلم نمی‌رسد که چگونه تصور نجاح و فلاحتی برای این قوم می‌شود کرد. فقط امیدی که می‌توانم به خود بدهم این است که همانطور که برخلاف قواعد عقلی تاکنون این ملت و دولت باقی مانده (اگرچه به کثافت و فضاحت) باز هم بماند، یا بهبودی یابد و الا در جبین این کشتی نور رستگاری نیست.

#محمدعلی_فروغی
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
بخشی جالب از خاطرات همسر #رضاشاه درباره سواد رضاشاه :

مرحوم آقای #محمدعلی_فروغی (اولین نخست وزیر سلطنت محمدرضا) خیلی با سواد بود و علاوه بر آنکه طرف مشورت رضا قرار می‌گرفت، ساعتها می‌نشست و برای رضا از تاریخ ایران تعریف می‌کرد و حتی او را تعلیم خط می‌داد و سواد می‌آموخت... چنان قشنگ حرف می‌زد که ما صدای چکاچاک شمشیر #نادرشاه را می‌شنیدیم. کار به جائی رسیده بود که رضا می‌گفت شبها خواب #کوروش هخامنشی و #داریوش را می‌بیند.
یک ملای جوان که خط بسیار خوبی داشت، رضا او را از چالوس آورده به تهران و در دفتر به کار گماشته بود. این ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورده و کت و شلواری شده بود و رضا هم اسم او را گذاشت #هیراد.
این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد و بعضی اوقات هم به رضا سواد می‌آموخت. اسم اصلیش بود #رحیمعلی_فقیه_یعسویی.

رضا در اوائل آدم کم سوادی بود. چون در دیویزیون قزاق با روس‌ها خدمت کرده بود زبان روسی را عین فارسی صحبت می‌کرد. ترکی را هم خیلی عالی حرف می‌زد. چون مدت کمی در نزد وزیرمختار انگلیس به عنوان رئیس محافظین سفارت انگلیس خدمت کرده بود مقداری هم انگلیسی می‌دانست. رو خوانی فارسی را هم بلد بود اما دستخط نداشت. بعد که به تهران قوا کشید معلم خصوصی گرفت و نوشتن یاد گرفت. من هم شب‌ها با او کار می‌کردم و کنار دستش می‌نشستم تا شعرهائی را که می‌گویم بنویسد و تمرین خط کند.

این ضعف رضا نبود که سواد نداشته، بلکه قوت او بوده که علیرغم ‌بی‌سوادی به آن مقام رفیع رسید و فرمانده کل قشون (سردار سپه) شد.

بعد که سواد پیدا کرد، کتابهای مورد علاقه‌اش مربوط به #ناپلئون بود و خیلی در مورد ناپلئون کنجکاوی می‌کرد و به او علاقمند شده بود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan