پیامدهای رفتار دوگانه با الگوهای متفاوت انتقاد
#سهند_ایرانمهر#شاه_فرتوت_ابریقستان@oldkingofebrighestan در خبرها آمده است که از حضور
#محمد_خاتمی در مراسم عزاداری پیامبر اسلام و امامحسن مجتبی(۲۸صفر)در منزل
#غلامحسین_کرباسچی ممانعت به عمل آمده است.
این اقدام به دلایل زیادی «عقلانی» نیست، با لحاظ داشتن مناسبت مراسمی که از آن منع شده، «احساسی» هم نیست، در نظر آوردن اینکه
#محمود_احمدینژاد ظهر در « بست نشینی» شرکت میکند و حتا انعکاس سخنانش موجب فیلتر شدن برخی سایتها میشود و بعد این عضو مجمع تشخیص مصلحت (!) نظام به مناطق زلزله زده میرود، می توان گفت که منع خاتمی، حتی «رویه» هم نیست.
منع خاتمی بیش از آنکه بواسطه منع یک شهروند یا یک شخصیت سیاسی مهم باشد، بواسطه پیامی که در خود دارد موجب تامل و در عین حال نگرانی است.
خاتمی و احمدینژاد اکنون نماد دوگونه مخالفت و انتقادند:
گونه اول مبنای انتقاد خود را بر تمرکز بر حقوق فردی واجتماعی شهروندان مطابق با قانون اساسی بنا نهاده است و در بیان آن دو خطقرمز اساسی دارد:
اول خارج نشدن از مسیر ادب و انصاف و دوم لحاظ داشتن خیرجمعی و احتراز از تفرق یا تشدید واگرایی بین تودههای مختلف مردم، طبقات اجتماعی ونیز مردم و حاکمیت.
گونه دوم اما به کل، متفاوت است. نوع انتقاد احمدینژاد غالبا داعیه قانون ندارد و در بیشتر اوقات مستظهر به اخبار غیب و اشاراتی پیشگویانه در مورد آینده است. تقابل طبقات اجتماعی، گروههای سیاسی و حتا افراد و شخصیتها جزء جداییناپذیر آن و لحاظ داشتن مسایل اخلاقی نیز خارج از اولویتهای آن است.
این تفاوتها میان این دو مدل انتقاد، مخالفت، زاویه پیداکردن- یا هرچه اسمش را بگذاریم- وجود دارد و به خوبی ملموس است به ویژه اینکه برای نمونه توجه داشته باشیم وقتی احمدینژاد به صراحت بخشهای مختلف حاکمیت را زیرسوال میبرد که سخن از رسیدگی به اتهامات مالی یکی از افراد حلقه نزدیک به اوست و در حالی صدر و ذیل را متهم میکند که هنوز رفتاری که با سیدمحمد خاتمی شده با وی نشده است با اینحال: آنک محمود احمدینژاد و اینک محمد خاتمی.
پیام منع خاتمی، پیام تکاندهندهای است. نه بواسطه منع یک شخص و نه بخاطر آنکه متعرض اغماض حاکمیت نسبت به رفتارهای فردی چون احمدینژاد باشیم بلکه از آن حیث که این رفتار خواسته و ناخواسته، روش احمدینژادی را به عنوان روش مخالفت و انتقاد بر روش محمد خاتمی رجحان میدهد و در حالیکه بردباری خود نسبت به یک مدل و اعطای مشوق بدان را نشان میدهد، نابردباری و شدت عمل را در مورد مدل دیگر نیز آشکار میکند.
بیهیچ جانبداری و با دید منصفانه میتوان گفت که نفوذ و جایگاه کنونی محمدخاتمی با وجود این رفتارها، نه تنها تنزل نیافته بلکه به میزان زیادی افزایش یافته و دو انتخابات گذشته محک کافی برای تعیین این مساله بوده است، بنابراین نگرانی از اعمال محدودیت یا نوع رفتار با او بیش از آنکه خاستگاهی مبتنی بر نگرانیهای سیاسی یا جناحی و انتخاباتی باشد، بیشتر نگرانی برای ساختاری است که در آستانه تحولات پیچیده جهانی و چالشهای مهم داخلی، نمیداند که پیامد رفتار دوگانه در مواجهه با رقیبسیاسی و پیامی که به جامعه میدهدچیست و عملا خود را در مسیر کدام گونه از رفتار قرار خواهد داد.
تردیدی نیست که وقتی روش محمد خاتمی تلخ وغیرقابل تحمل در نظرآید، روش احمدینژاد هم در نهایت تحمل نخواهد شد اما سخن بر سر آن است که در برابر چالش مخالفت و انتقاد که جزء جداناشدنی زندگی مدنی است، زمینه را برای کدام نوع از انواع مخالفت و انتقاد شکل و خود را در برابر کدام مدل از منتقد یا مخالف قرار دادهایم؟
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan