#هاشمی_شاهرودی؛ قضاوت از منظر خود و ديگر زندانيان
#عيسی_سحرخيزهاشمي شاهرودي رفته است و دستش از دنيا كوتاه، از آن دنيا هم كه ما بيخبريم و نميدانيم شب اول قبر، چه پاسخي به نكير و منكر داده يا خواهد داد و از همه مهم تر، با حقالناسي كه بر گردن داشت، چه پاسخي به ناس و خلقالله.
از امر سياست و اقتصاد كه بگذريم و جنگ و جهاد، ميماند امر قضا و قضاوت و رياست بر
#قوهقضائيه و امور زندانها.
به قضاوت شخص خودم و زندانيان سياسي و غيرسياسياي كه چه در بازداشتگاههاي اطلاعات و سپاه يا زندانهاي اوين، كچويي و رجاييشهر كرج، مدتي با آن ها هم بند و هم سفره بودهام، مرحوم شاهرودي هم از سلف خود سر بود، هم از خلف خود. هـرچند كه او نه در انتخاب محمد
#يزدی نقش داشت و نه در برگزيده شدن صادق آملي
#لاريجانی.
اين دو منصوب رهبري بودند كه مسلما آيتالله
#خامنهای به دليل مسئوليتي كه داشته و دارد، تا همين حالا، سه دهه بايد در اين جهان و آن جهان، پاسخگوي قوه قضائيه جمهوري اسلامي باشد.
هاشمي شاهرودي همچنين بر خلاف آن دو، هـرچند در جايگاه استاد آقاي خامنهاي قرار داشت و يكي از مجريان جا انداختن فقاهت و رهبري وي، اما در امر سياست و قضا مقلد بي چون و چراي او بود.
مرحوم شاهرودي وقتي برگزيده شد، ابتدا ساده انگار بود و گمان ميبرد ميتواند "ويرانه"اي را كه به إرث برده بازسازي كند، اما هرچه گذشت دريافت كه كارهاي نيست، به ويژه در برخورد با پروندههاي سياسي و مطبوعاتي.
در ابتداي امر به روزنامه نگاران، وكلا و حقوقدانان دو وعده مهم داد؛ چند شعبهاي كردن دادگاه مطبوعات، تعويض جلاد روزنامهها و قاتل روزنامهنگاران.
در امر اول نسبتا موفق شد چون حساسيت رهبري زياد نبود، در امر دوم شكست خورد چون آقاي خامنهاي پشت قاضي
#مرتضوی درآمد و پيام داد كه مخالف تعويض چنين "قاضي حزباللهي"اي است.
پس از آن بود كه از مرحوم شاهرودي نقل شد كه مسئوليت شرعي و سياسي برخورد قوه قضائيه با اين جماعت را از دوش خود برداشته و در اين دو امر خطير دخالت نميكند. همان شد كه نام "عالیجناب خاكستري" زبانزد عام و خاص شد!
اين امر در جريان بستن فلهاي مطبوعات به خوبي روشن شد، همان وقت كه احكام قلع و قمع صادر ميشد و بيست نشريه يك شبه تعطيل، اما رئيس قوهقضائيه و معاونش عليزاده از همه جا بيخبر!
مورد خاص آن صدور دستور توقيف روزنامههاي اخبار اقتصاد و صبح امروز، ٤٨ ساعت پس از آن كشتار بزرگ. حكم صادر شده بود و ماموران موتورسوار قوه قضائيه حاضر در دفاتر اين دو روزنامه، اما مسئولان اصلي بي اطلاع؛ حتي اصرار داشتند كه "حكمي صادر نشده" و توصيه ميكردند كه "شماره فردا را زير چاپ ببريد، منتشر و توزيع كنيد".
روزنامه "اخبار اقتصاد" با مدير مسئولي عيسي
سحرخيز به توصيه شفاهي و غيرمكتوب توجه نكرد و تنها به نشر شماره اينترنتي بسنده كرد، اما روزنامه "صبح امروز" فرداي آن روز منتشر شد و يك دو روز بعد، باز در ميان بهت و بي خبري رئيس قوه قضا توقيف.
اما در امور زندان و زندانيان غيرسياسي و غيرمطبوعاتي مرحوم شاهرودي كارنامه نسبتا مناسبي داشت، هم از نظر رسيدگي در داخل زندان ها و هم دادن مرخصي يا آزادي مشروط به زندانياني كه خانوادههايشان از نظر مالي زير فشار بودند. اين گروه با آراي حكم باز و مرخصي كاري، پول ميدادند و رفاه نسبي ميخريدند.
شايد هاشمي شاهرودي تلاش ميكرد كفهٔ سنگين عملكرد خود در مورد زندانيان سياسي و مطبوعاتي را از اين طريق اندكي سبك سازد؛ كفهاي كه جانشينش سنگينتر كرد تا "حبس معنا داشته باشد و زنداني حسابي متنبه شود"، به ويژه اگر منتقد قوه قضائيه بوده و باشد.
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan