#ایران یک بحران بیشتر ندارد و آن
#بحران_رهبری است.
تمامی بحرانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ذیل همین یک بحران قابل تعریف است، این بحران امر تازهای نیست و ریشههای آن را باید ذیل واژه "حُــکم" در اسلام جستجو کرد که باعتقاد این مختصر، بحرانیترین مدخلِ فرهنگ اسلامی در کل جهان اسلام است.
ما میراث دار همه منازعات مفهومی و مشاجرات عملی از صدر اسلام تاکنون هستیم و شوربختانه باید گفت که این مفهوم، از سویی الاستیک، از سویی مقدس و از کمترین ظرفیت برای تحول مفهومی و بیشترین امکان برای بازی برخوردار است!
آنچه امروز بر ما میرود محصول سنت ناپژوهیدهای است که با تصویری آرمانی در صدر انقلاب تبیین و تحکیم شد و به کژ رویهای بیشتر افتاد.
هیچ یک از مقولات دولت، مشارکت مدنی، نیازهای جغرافیایی و الزامات زمانی - در مقام تکلیف - [نه تنها] راهی به جایی نخواهد برد که گاه حتی بحران خواهد افزود.
مادامی که تحول معناداری در حوزه اختیار و اقتدار "رهبری" اتفاق نیفتد. "رهبری" مسئول مستقیم یا غیرمستقیم همه اتفاقاتی است که در یک زیستبوم ملی اتفاق میافتد و در عین حال باعتبار همان پلاتفرم سنتی غیرپاسخگوترین مقام و داور کل ست!
در نظام سیاسی شیعی، رهبری ظرفیت و حیثیتی دوگانه و پارادوکسال دارد: از سویی میتواند با سوگیری عقلی/عرفی (مبانی معرفتی شیعه) راه به سامانهای دمکراتیک ببرد و از سویی باستناد نسبتهای آخرالزمانی (مبانی پساغیبت) میتواند با استبدادیترین شکل به معضلی آپوکالیپتیک و فرجامین بدل شده و در دل جامعه مدرن جز از راه تولید بحران ادامه حیات ندهد.
همه کوششهای نظری و کنشهای عملی باید صرف امکان و الزام پاسخگویی "رهبری" شود.
بقای این مفهوم در هالهای قدسی حتی دمکراتیکترین تعریف از اصل عرفی و انسانیِ "تفکیک قوای سه گانه" را سخیف و مبتذل میکند و هیچ نهاد عرفیِ منتخبی قادر به ایفای وظایف خود نخواهد بود.
"رهبری" را عرفی کنید تا چرخه تولید بحران در جامعه اسلامی متوقف شود و دولت به مفهوم مدنی آن جان بگیرد.
#رضا_بهشتی_معزبرگرفته از فیسبوک نگارنده
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan