گفتگوی
#علی_کریمی با
#ساکت در برنامه نود، تداعی یکی
از سکانسهای فیلم
#جدایی_نادر_از_سیمین بود؛ آنجا که
#شهاب_حسینی در دادگاه میگوید:
«من زود جوش میارم، نمیتونم درست حرف بزنم و ... »(که همین موضوع را عامل باختن خودش در زندگی میداند). علی کریمی هم دوشنبه شب در مقابل آرامش و تسلط ساکت، تپقهای زیادی میزد و صدایش میلرزید و در جایی برای دفاع
از خود گفت: «من استرس ندارم، مدل حرف زدنم اینجوریه».
علی کریمی و شهاب حسینی فیلم
جدایی، انعکاس های اصیل و واقعی
از وضعیتشان هستند؛ یکی انعکاس ناکامی و عصبیت، و دیگری لکنت و خفقان.
علی کریمی فقط و فقط فوتبال بازی کرده و اهل حضور در برنامههای تلویزیونی نبوده و در مقابل دوربین، چونان یک شهروند اصیل و واقعی، صدایش میلرزد، لکنت میگیرد، پروژکتورهای استودیو برایش جالب است، به پخش ۴ دقیقه آگهی واکنش نشان میدهد و حواسش به دوربینها نیست که ترکیب صورتش را زیبا نشان دهد. آن طرف نیز، شهاب حسینی در "
جدایی"، آنقدر نیروی کارش را فروخته و کار کرده است که دیگر خودش و کنترل بر خودش و وضعیت را فراموش کرده و
از دست داده است و در برابر قانون و طبقه بالا دست، یک خشمگین واقعی است؛ حتی اگر حق با او باشد، نمیتواند درست
از آن استفاده کند؛ مثل علی کریمی.
اما هم سینما مخاطب دارد و هم برنامه نود. مخاطب میفهمد که
جدایی، نمایش بحران جدی اخلاقی در طبقه متوسط و الکن بودن قانون است و
از سویی دیگر مخاطب به مناظرههای این چنینی در تلویزیون عادت دارد و گول لکنت نزدن و خوب حرف زدن را نمیخورد و حتی شاید برعکس؛ لکنت برایش تداعی صداقت و شرافت است.
بی جهت نیست این حجم
از واکنش و حمایت مردم
از علی کریمی. لکنت او، لکنت این جماعت خشمگین است.
#مسعود_ریاحی#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan