شاه فرتوت ابریقستان

#بهروز_وثوقی
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوکیلیپ زیبایی ازفیلم «کندو» به نویسندگی و کارگردانی “فریدون گُله” و با بازی #بهروز_وثوقی و زنده‌یاد #داوود_رشیدی

خواننده: #ابی (#ابراهیم_حامدی)
آهنگساز: #واروژان
ترانه سرا: #ایرج_جنتی_عطایی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برشهایی از فیلم #تنگسیر

پ.ن. این فیلم در زمان "شاه سابق ایران"، توقیف نشد، مجوز گرفت و در سینماهای کشور اکران شد!

#صادق_چوبک
#امیر_نادری
#بهروز_وثوقی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #تنگسیر
نویسنده و کارگردان : #امیر_نادری
بر اساس داستانی از #صادق_چوبک
بازیگران : #بهروز_وثوقی، #پرویز_فنی‌زاده

موسیقی : #لوریس_چکناواریان
محصول ۱۳۵۲

جوایز:
جایزه بهترین بازیگر برای بهروز وثوقی از جشنواره فیلم دهلی نو ۱۹۷۵
- جایزه بهترين کارگردانی برای امیر نادری از جشنواره فیلم سپاس ۱۳۵۳

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
نگاهی کوتاه به زندگینامه #صادق_چوبک
به بهانهٔ ۱۳ تیرماه، سالروز درگذشتش

صادق چوبک (زاده تیر ۱۲۹۵ بوشهر - درگذشته تیر ۱۳۷۷ برکلی) به همراه #صادق_هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی مدرن ایران است.
از آثار مشهور وی می‌توان از مجموعه داستان "انتری_که_لوطی‌اش_مرده_بود" و رمانهای "سنگ_صبور" و #تنگسیر نام برد که بعدها از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام به کارگردانی #امیر_نادری و بازی #بهروز_وثوقی ساخته شده‌است.
اکثر داستانهای وی حکایت تیره‌روزی مردمی است که اسیر خرافه و نادانی و پایبند به مذهب خویش هستند. 

چوبک از اولین کوتاه نویسان قصه فارسی است و پس از #محمدعلی_جمالزاده و صادق هدایت می‌توان از او بعنوان یکی از پیشروان قصه‌نویسی جدید ایران نام برد

صادق چوبک تا کلاس سوم ابتدایی در مدرسه "سعادت" بوشهر درس خواند. او در سال ۱۳۰۳ به بیماری مالاریا مبتلا شد و برای معالجه به شیراز رفت و پس از درمان بیماری، در مدرسه‌های "شفاییه"، "باقریه"، "سلطانیه" و "حیات" تحصیل نمود و در سال ۱۳۱۳ توانست گواهی‌نامه‌ سیکل خود را بگیرد. وی در سال ۱۳۱۴ در تهران به ادامه تحصیل پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۱۶ دیپلم ادبی خود را از کالج آمریکایی تهران دریافت کرد.

چوبک بعد از گرفتن دیپلم، مدت کوتاهی در مدرسه "شرافت" خرمشهر به تدریس پرداخت و پس از آن به خدمت سربازی فرا خوانده شد. در سال اول سربازی معمولی بود ولی در سال دوم به دلیل تسلط به زبان انگلیسی به عنوان مترجم، خدمتش را در ستاد ارتش در سال ۱۳۱۷ به پایان رساند.
نخستین کتاب او با نام "خیمه‌شب‌بازی" در سال ۱۳۲۴ و با هزینه‌ شخصی وی منتشر شد که #بزرگ_علوی پس از خواندن داستان‌هایش او را تشویق به چاپ آن‌ها در مطبوعات نمود. چوبک در این کتاب، داستان "اسائه‌_ادب" را به صادق هدایت و داستان "بعدازظهر_پاییزی" را به "مسعود_فرزاد" هدیه کرد که علیرغم محبوبیت بسیار، این کتاب به خاطر داستان "اسائه‌ ادب" تا ۱٠ سال بعد اجازه‌ تجدید چاپ پیدا نکرد. در سال ۱۳۲۶ به پیشنهاد "الول ساتن" (شرق‌شناس) در روابط عمومی سفارت انگلیس به عنوان مترجم استخدام شد.
در سال ۱۳۲۸ دومین مجموعه‌ داستان او با نام "انتری که لوطی‌اش مرده بود" منتشر شد که داستان‌های دو کتاب "خیمه‌شب‌بازی" و "انتری که لوطی‌اش مرده بود" از لحاظ فضاسازی، نمایش روحیه و روابط شخصیت‌ها در گفتگوهای زنده و طبیعی، از بهترین‌های ادبیات داستانی ایران محسوب می‌شدند...


جهت مطالعهٔ متن کامل به پیوند زیر مراجعه کنید :

بیوگرافی صادق چوبک - ادبی هنری پرسه
http://www.parceh.com/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%DA%86%D9%88%D8%A8%DA%A9/66-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%DA%86%D9%88%D8%A8%DA%A9


عکس از راست : صادق چوبک، حسن رضوی ، فروغی و صادق هدایت
‏شاه آباد تهران ١٣ فروردین ماه ١٣٢٥

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوکیلیپ زیبایی ازفیلم «کندو» به نویسندگی و کارگردانی “فریدون گُله” و با بازی #بهروز_وثوقی و زنده‌یاد #داوود_رشیدی

خواننده: #ابی (#ابراهیم_حامدی)
آهنگساز: #واروژان
ترانه سرا: #ایرج_جنتی_عطایی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
✔️سخنی در امتناع نادیده گرفتن فرهنگ عامه

✍️ #سهند_ایرانمهر

در چنین روزی قلب #ناصر_ملک‌مطیعی از حرکت بازایستاد. خودش اما سالها پیش از این رفته بود. این‌گونه درگذشتن‌ها در فرهنگ ما، بی‌سابقه نیست.
برسرزبان و در برابر چشم و ناگهان غایب‌از نظر با یک جمله آشنایِ «...درگذشت». در ساحت هنر؛ آن هم سینما، ناصر ملک مطیعی، #محمدعلی_فردین و #بهروز_وثوقی و تنی‌ دیگر، همه مشمول این قاعده شدند به چوب میراث‌داری فرهنگ منحط و مبتذل! در نگرشی که حالا آلات‌موسیقی و پیام‌رسان و کنسرت مجوزدار را هم مصداق ابتذال می‌داند!

🔸ناصر با آن کلاه مخملی و هیبت مردانه، قهرمان ژانری بود که در آن "فتیان"، متولی احقاق حق بودند. پهلوانانِ آن، صدرنشین جایی از جامعه که در جستجوی #عدالت، نه به شیخ امیدی بود و نه به شاه و شحنه. جایی نه زیر مقصورهٔ مسجد و دالان عدالتخانه، که سر گذر و گوشه قهوه‌خانه.
در قحطی دستگیری و عدالت، عدالتِ مردم بی‌کس و کار، از این جماعت طلب می‌شد. غبغب و سگرمه ابروی پرپشت این قوم، نه از جنس ابروی گزمه و عسس یا سلطان صاحبقران که از جنس لوطی سر محله بود که هم، لبی، تَر و هم لعبتی دربر می‌کرد. هم بی پروا و رک‌گوی معرکه‌ ظالم و مظلوم بود و هم محجوبِ زانو زده گود زورخانه. هم در آبِ حرام، قاعده و قانون داشت و هم در نان حلال. هم عربده‌کش خرابات بود و هم عفیف و خجلِ ساحت عشق و ناموس. هم قرابه را دست به دست می کرد و هم عَلَم و کُتل تِکیه را.
این مردمان را، «داش» بخوانیم یا لوطی و مشدی و قلندر، فرقی نمی‌کند. در همه اینها «رو» باز می‌کردند. اخلاق‌شان هم خاص خودشان بود، نه زهد و ریای شیخ را داشتند و نه زیرکی رند. نوعی قلندری و جهل به سود و زیان کار که اصطلاحا "جاهلی" خوانده می‌شد. نوعی، عیاری تقلیل یافته به کوچه‌های خاکی و راسته بازار.

در نتیجه، ناصر ملک مطیعی اگرچه "امیرکبیر" و "غلام ژاندارم" هم شد، اما در ذهنِ مردم، "مهدی مشکی" و"فرمان" بود. آینه‌ تمام نمای طبقه‌ای که زمانی در بی‌سامانی جامعه و فقدان قانون، کلانتر عشق‌ها و انتقام‌ها بودند و آنچنان سرگران که حتی در لهجه نیز چندان سرِ تلفظ درست کلمات را نداشتند چنانکه دیوار، "دیفال" می‌شد و اتومبیل "هتل‌مبین"!

این چنین بود که زنجیر بی‌سوسه و دستمال یزدی و کلاه مخملین و شالِ" لام الف لا" (که بعدها شد کمربند پهن چرم با سگک درشت) و گیوه تخت آجیده و پشت خوابیده (که شد ورنی قیصری) اسباب قهرمانانی شد که نه تنها در خاطرهٔ بخارگرفته آینه حمام‌ها و گود زورخانه و راسته بازار و صندلی لهستانی قهوه‌خانه‌ها که در ذهن تک تک ایرانیان نقش بستند و ناصر ملک‌مطیعی تجلی هنرمندانه و زیرپوستی همه این‌ها بود، بی سودای قضاوت اخلاقی یا تاریخی و اجتماعی.

این گونه، بعد از #انقلاب، مطلوب آن نظام اخلاقی نبود که قهرمانان رستگارش، تنها، سر در سجاده و دست در تسبیح داشتند. اگرچه هنوز مشکی پوشانی بودند که پنجه‌بوکس را جایگزین چاقوی ضامن‌دار کرده بودند و به اختیار و خودجوش، میدان‌دار برخی بزنگاه‌ها بودند؛ اما قرار نبود چون قهرمانان #فیلمفارسی، ساز خود بزنند و داعی مردم ستمدیده کوی و برزن شوند. هرچند برخی نورستگان آن پایگاه طبقاتی، وقتی به کسوت مطلوب درآمدند، سر به سینماتوگراف بردند و کارگردان هم شدند اما این با آن ساحتی که ناصرخان یکه‌تاز آن بود، از ثری تا ثریا تفاوت داشت.

دلیل دیگر، حرام کردن سینما بر امثال ملک مطیعی آن بود که، حکومتگران در این مرز و بوم، همواره از چیزی که «بوده» روی برگردانده‌ و راوی چیزی بوده‌اند که در نظرشان «باید» باشد. پس لاجرم، این مهم نیست که زمزمه مردم کوچه و بازار یا ذائقه و آمال آنها چه بوده است، سخن از الزامات و بایدهایی است که کسی چون ناصر ملک مطیعی را که همچنان معترف بود که من «مهدی مشکی‌ام»، برنمی‌تابید.

ناصرملک‌مطیعی خلاصه سرنوشت فرهنگ عامه ماست؛ بدون اینکه قضاوت اخلاقی یا جامعه شناختی درباره این فرهنگ داشته باشیم. فرهنگی که در دوره‌های مختلف تاریخی دیده نشده است اما هست. تاریخِ بدون راوی که جدی هم گرفته نمی‌شود و همواره تلاش می‌شود، به جای آن، فرهنگی خط کشی شده، رسمی و جبری جایگزین شود.
نتیجه این فشار از بالا و مقاومت از پایین نیز هماره آن بوده است که در تاریخ ما دنیای اخلاقی و اجتماعی حاکمان و طبقات خاص، متفاوت از دنیای مردم عادی و انگاره هایشان باشد. این دوگانگی و جدایی آنچنان است که حتی نمایش مصاحبه ناصر ملک مطیعی بعد از چهار دهه، گره‌ کوری ماند تا او هم جزیی ناخوانده از دنیای مردمی باشد که در نقطه‌ای کور ایستاده‌اند و عشق و نفرت خود را می‌سرایند. سرایش به زبانی که تنها در فهم طبقه خود می‌گنجد و در همانجا نیز جاودانه می‌شود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برشهایی از فیلم #تنگسیر با شرکت #بهروز_وثوقی

پ.ن. این فیلم در زمان «شاه سابق ایران» مجوز گرفت و در سینماهای کشور پخش شد

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
#تنگسیر
نویسنده و کارگردان : #امیر_نادری
بر اساس داستانی از #صادق_چوبک
بازیگران : #بهروز_وثوقی، #پرویز_فنی‌زاده
فیلمبردار : #نعمت_حقیقی
موسیقی : #لوریس_چکناواریان
محصول :1352
مدت زمان :112 دقیقه

خلاصه داستان :
زارمحمد هنگامی که می‌خواهد ورزای سکینه را که فرار کرده‌است رام کند؛ به گاو صدمه می‌زند و مورد سرزنش سکینه واقع می‌شود که او اگر زور و بازو دارد برود طلبش را که بزرگان بوشهری خورده‌اند بگیرد. این حادثه، پرخاش و تحقیر سکینه نسبت به زارمحمد، موجب می‌شود تا زارمحمد برای گرفتن طلبش از آقا علی وکیل، عبدالکریم حاج حمزه، ابول گنده رجب و شیخ ابوتراب برازجانی اقدام کند. آن‌ها زارمحمد را تحقیر کرده بیرون می‌کنند و می‌گویند که سرمایه‌اش در معامله سوخت شده است...
جوایز
جایزه بهترین بازیگر برای بهروز وثوقی از جشنواره فیلم دهلی نو 1975
- جایزه بهترين کارگردانی برای امیر نادری از جشنواره فیلم سپاس 1353

@oldkingofebrighestan
۲۰ اسفند زادروز #قیصر سینمای ایران، #بهروز_وثوقی
۱۳۱۶

برقرار باشی استاد

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوکیلیپ زیبایی ازفیلم «کندو» به نویسندگی و کارگردانی “فریدون گُله” و با بازی #بهروز_وثوقی و زنده‌یاد #داوود_رشیدی

خواننده: #ابی (#ابراهیم_حامدی)
آهنگساز: #واروژان
ترانه سرا: #ایرج_جنتی_عطایی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برشهایی از فیلم #تنگسیر با شرکت #بهروز_وثوقی

پ.ن. این فیلم در زمان «شاه سابق ایران» مجوز گرفت و در سینماهای کشور پخش شد

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
#تنگسیر
نویسنده و کارگردان : #امیر_نادری
بر اساس داستانی از #صادق_چوبک
بازیگران : #بهروز_وثوقی، #پرویز_فنی‌زاده
فیلمبردار : #نعمت_حقیقی
موسیقی : #لوریس_چکناواریان
محصول :1352
مدت زمان :112 دقیقه

خلاصه داستان :
زارمحمد هنگامی که می‌خواهد ورزای سکینه را که فرار کرده‌است رام کند؛ به گاو صدمه می‌زند و مورد سرزنش سکینه واقع می‌شود که او اگر زور و بازو دارد برود طلبش را که بزرگان بوشهری خورده‌اند بگیرد. این حادثه، پرخاش و تحقیر سکینه نسبت به زارمحمد، موجب می‌شود تا زارمحمد برای گرفتن طلبش از آقا علی وکیل، عبدالکریم حاج حمزه، ابول گنده رجب و شیخ ابوتراب برازجانی اقدام کند. آن‌ها زارمحمد را تحقیر کرده بیرون می‌کنند و می‌گویند که سرمایه‌اش در معامله سوخت شده است...
جوایز
جایزه بهترین بازیگر برای بهروز وثوقی از جشنواره فیلم دهلی نو 1975
- جایزه بهترين کارگردانی برای امیر نادری از جشنواره فیلم سپاس 1353

@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
نگاه اجمالی به زندگینامه #صادق_چوبک
به بهانهٔ ۱۳ تیرماه، سالروز درگذشتش

صادق چوبک (زاده تیر ۱۲۹۵ بوشهر - درگذشته تیر ۱۳۷۷ برکلی) نویسنده ایرانی بود.
وی به همراه #صادق_هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی می‌توان از مجموعه داستان #انتری_که_لوطی‌اش_مرده_بود و رمانهای #سنگ_صبور و #تنگسیر نام برد.
از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام به کارگردانی #امیر_نادری و بازی #بهروز_وثوقی ساخته شده‌است.
اکثر داستانهای وی حکایت تیره‌روزی مردمی است که اسیر خرافه و نادانی و پایبند به مذهب خویش هستند. 

چوبک از اولین کوتاه نویسان قصه فارسی است و پس از #محمدعلی_جمالزاده و صادق هدایت می‌توان از او بعنوان یکی از پیشروان قصه‌نویسی جدید ایران نام برد

صادق چوبک تا کلاس سوم ابتدایی در مدرسه "سعادت" بوشهر درس خواند. او در سال 1303 به بیماری مالاریا مبتلا شد و برای معالجه به شیراز رفت و پس از درمان بیماری، در مدرسه‌های "شفاییه"، "باقریه"، "سلطانیه" و "حیات" تحصیل نمود و در سال 1313 توانست گواهی‌نامه‌ سیکل خود را بگیرد. وی در سال 1314 در تهران به ادامه تحصیل پرداخت و سرانجام در سال 1316 دیپلم ادبی خود را از کالج آمریکایی تهران دریافت کرد.

چوبک بعد از گرفتن دیپلم، مدت کوتاهی در مدرسه "شرافت" خرمشهر به تدریس پرداخت و پس از آن به خدمت سربازی فرا خوانده شد. در سال اول سربازی معمولی بود ولی در سال دوم به دلیل تسلط به زبان انگلیسی به عنوان مترجم، خدمتش را در ستاد ارتش در سال 1317 به پایان رساند.
نخستین کتاب او با نام #خیمه‌شب‌بازی در سال 1324 و با هزینه‌ شخصی وی منتشر شد که #بزرگ_علوی پس از خواندن داستان‌هایش او را تشویق به چاپ آن‌ها در مطبوعات نمود. چوبک در این کتاب، داستان #اسائه‌_ادب را به صادق هدایت و داستان #بعدازظهر_پاییزی را به #مسعود_فرزاد هدیه کرد که علیرغم محبوبیت بسیار، این کتاب به خاطر داستان "اسائه‌ ادب" تا 10 سال بعد اجازه‌ تجدید چاپ پیدا نکرد. در سال 1326 به پیشنهاد "الول ساتن" (شرق‌شناس) در روابط عمومی سفارت انگلیس به عنوان مترجم استخدام شد.
در سال 1328 دومین مجموعه‌ داستان او با نام "انتری که لوطی‌اش مرده بود" منتشر شد که داستان‌های دو کتاب "خیمه‌شب‌بازی" و "انتری که لوطی‌اش مرده بود" از لحاظ فضاسازی، نمایش روحیه و روابط شخصیت‌ها در گفتگوهای زنده و طبیعی، از بهترین‌های ادبیات داستانی ایران محسوب می‌شدند.


جهت مطالعهٔ متن کامل به پیوند زیر مراجعه کنید :

بیوگرافی صادق چوبک - ادبی هنری پرسه
http://www.parceh.com/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%DA%86%D9%88%D8%A8%DA%A9/66-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%DA%86%D9%88%D8%A8%DA%A9


@oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوکیلیپ زیبایی ازفیلم «کندو» به نویسندگی و کارگردانی “فریدون گُله” و با بازی #بهروز_وثوقی و زنده‌یاد #داوود_رشیدی

خواننده: #ابی (#ابراهیم_حامدی)
آهنگساز: #واروژان
ترانه سرا: #ایرج_جنتی_عطایی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
✔️سخنی در امتناع نادیده گرفتن فرهنگ عامه

✍️ #سهند_ایرانمهر

در چنین روزی قلب #ناصر_ملک‌مطیعی از حرکت بازایستاد. خودش اما سالها پیش از این رفته بود. این‌گونه درگذشتن‌ها در فرهنگ ما، بی‌سابقه نیست.
برسرزبان و در برابر چشم و ناگهان غایب‌از نظر با یک جمله آشنایِ «...درگذشت». در ساحت هنر؛ آن هم سینما، ناصر ملک مطیعی، #محمدعلی_فردین و #بهروز_وثوقی و تنی‌ دیگر، همه مشمول این قاعده شدند به چوب میراث‌داری فرهنگ منحط و مبتذل! در نگرشی که حالا آلات‌موسیقی و پیام‌رسان و کنسرت مجوزدار را هم مصداق ابتذال می‌داند!

🔸ناصر با آن کلاه مخملی و هیبت مردانه، قهرمان ژانری بود که در آن "فتیان"، متولی احقاق حق بودند. پهلوانانِ آن، صدرنشین جایی از جامعه که در جستجوی #عدالت، نه به شیخ امیدی بود و نه به شاه و شحنه. جایی نه زیر مقصورهٔ مسجد و دالان عدالتخانه، که سر گذر و گوشه قهوه‌خانه.
در قحطی دستگیری و عدالت، عدالتِ مردم بی‌کس و کار، از این جماعت طلب می‌شد. غبغب و سگرمه ابروی پرپشت این قوم، نه از جنس ابروی گزمه و عسس یا سلطان صاحبقران که از جنس لوطی سر محله بود که هم، لبی، تَر و هم لعبتی دربر می‌کرد. هم بی پروا و رک‌گوی معرکه‌ ظالم و مظلوم بود و هم محجوبِ زانو زده گود زورخانه. هم در آبِ حرام، قاعده و قانون داشت و هم در نان حلال. هم عربده‌کش خرابات بود و هم عفیف و خجلِ ساحت عشق و ناموس. هم قرابه را دست به دست می کرد و هم عَلَم و کُتل تِکیه را.
این مردمان را، «داش» بخوانیم یا لوطی و مشدی و قلندر، فرقی نمی‌کند. در همه اینها «رو» باز می‌کردند. اخلاق‌شان هم خاص خودشان بود، نه زهد و ریای شیخ را داشتند و نه زیرکی رند. نوعی قلندری و جهل به سود و زیان کار که اصطلاحا "جاهلی" خوانده می‌شد. نوعی، عیاری تقلیل یافته به کوچه‌های خاکی و راسته بازار.

در نتیجه، ناصر ملک مطیعی اگرچه "امیرکبیر" و "غلام ژاندارم" هم شد، اما در ذهنِ مردم، "مهدی مشکی" و"فرمان" بود. آینه‌ تمام نمای طبقه‌ای که زمانی در بی‌سامانی جامعه و فقدان قانون، کلانتر عشق‌ها و انتقام‌ها بودند و آنچنان سرگران که حتی در لهجه نیز چندان سرِ تلفظ درست کلمات را نداشتند چنانکه دیوار، "دیفال" می‌شد و اتومبیل "هتل‌مبین"!

این چنین بود که زنجیر بی‌سوسه و دستمال یزدی و کلاه مخملین و شالِ" لام الف لا" (که بعدها شد کمربند پهن چرم با سگک درشت) و گیوه تخت آجیده و پشت خوابیده (که شد ورنی قیصری) اسباب قهرمانانی شد که نه تنها در خاطرهٔ بخارگرفته آینه حمام‌ها و گود زورخانه و راسته بازار و صندلی لهستانی قهوه‌خانه‌ها که در ذهن تک تک ایرانیان نقش بستند و ناصر ملک‌مطیعی تجلی هنرمندانه و زیرپوستی همه این‌ها بود، بی سودای قضاوت اخلاقی یا تاریخی و اجتماعی.

این گونه، بعد از #انقلاب، مطلوب آن نظام اخلاقی نبود که قهرمانان رستگارش، تنها، سر در سجاده و دست در تسبیح داشتند. اگرچه هنوز مشکی پوشانی بودند که پنجه‌بوکس را جایگزین چاقوی ضامن‌دار کرده بودند و به اختیار و خودجوش، میدان‌دار برخی بزنگاه‌ها بودند؛ اما قرار نبود چون قهرمانان #فیلمفارسی، ساز خود بزنند و داعی مردم ستمدیده کوی و برزن شوند. هرچند برخی نورستگان آن پایگاه طبقاتی، وقتی به کسوت مطلوب درآمدند، سر به سینماتوگراف بردند و کارگردان هم شدند اما این با آن ساحتی که ناصرخان یکه‌تاز آن بود، از ثری تا ثریا تفاوت داشت.

دلیل دیگر، حرام کردن سینما بر امثال ملک مطیعی آن بود که، حکومتگران در این مرز و بوم، همواره از چیزی که «بوده» روی برگردانده‌ و راوی چیزی بوده‌اند که در نظرشان «باید» باشد. پس لاجرم، این مهم نیست که زمزمه مردم کوچه و بازار یا ذائقه و آمال آنها چه بوده است، سخن از الزامات و بایدهایی است که کسی چون ناصر ملک مطیعی را که همچنان معترف بود که من «مهدی مشکی‌ام»، برنمی‌تابید.

ناصرملک‌مطیعی خلاصه سرنوشت فرهنگ عامه ماست؛ بدون اینکه قضاوت اخلاقی یا جامعه شناختی درباره این فرهنگ داشته باشیم. فرهنگی که در دوره‌های مختلف تاریخی دیده نشده است اما هست. تاریخِ بدون راوی که جدی هم گرفته نمی‌شود و همواره تلاش می‌شود، به جای آن، فرهنگی خط کشی شده، رسمی و جبری جایگزین شود.
نتیجه این فشار از بالا و مقاومت از پایین نیز هماره آن بوده است که در تاریخ ما دنیای اخلاقی و اجتماعی حاکمان و طبقات خاص، متفاوت از دنیای مردم عادی و انگاره هایشان باشد. این دوگانگی و جدایی آنچنان است که حتی نمایش مصاحبه ناصر ملک مطیعی بعد از چهار دهه، گره‌ کوری ماند تا او هم جزیی ناخوانده از دنیای مردمی باشد که در نقطه‌ای کور ایستاده‌اند و عشق و نفرت خود را می‌سرایند. سرایش به زبانی که تنها در فهم طبقه خود می‌گنجد و در همانجا نیز جاودانه می‌شود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
#تنگسیر
نویسنده و کارگردان : #امیر_نادری
بر اساس داستانی از #صادق_چوبک
بازیگران : #بهروز_وثوقی، #پرویز_فنی‌زاده
فیلمبردار : #نعمت_حقیقی
موسیقی : #لوریس_چکناواریان
محصول :1352
مدت زمان :112 دقیقه

خلاصه داستان :
زارمحمد هنگامی که می‌خواهد ورزای سکینه را که فرار کرده‌است رام کند؛ به گاو صدمه می‌زند و مورد سرزنش سکینه واقع می‌شود که او اگر زور و بازو دارد برود طلبش را که بزرگان بوشهری خورده‌اند بگیرد. این حادثه، پرخاش و تحقیر سکینه نسبت به زارمحمد، موجب می‌شود تا زارمحمد برای گرفتن طلبش از آقا علی وکیل، عبدالکریم حاج حمزه، ابول گنده رجب و شیخ ابوتراب برازجانی اقدام کند. آن‌ها زارمحمد را تحقیر کرده بیرون می‌کنند و می‌گویند که سرمایه‌اش در معامله سوخت شده است...
جوایز
جایزه بهترین بازیگر برای بهروز وثوقی از جشنواره فیلم دهلی نو 1975
- جایزه بهترين کارگردانی برای امیر نادری از جشنواره فیلم سپاس 1353

@oldkingofebrighestan
Ещё