در جمع فعالان و تأثیرگذاران فرهنگی
#گیلان و
#رشت بودم که همه اهل علم و فضل بودند، دکتر مداحی خاطره ای گفت از سختی های
#اردوی_جهادی در مناطق محروم
#سیستان_وبلوچستان، که سه روز نان خشک می خوردیم و مسئولین هم برای ما غذا نمی فرستادند، بعد از سه روز به داروی شیرینی که همراه داشتیم پناه بردیم که بهترین شیرینی زندگی ام بود...
بعد از جلسه ازش پرسیدم در اون منطقه آدمی زاد وجود نداشت ازش غذا بگیرید؟
گفت چرا... پس ما داشتیم برای کی کار می کردیم! ولی
#سنی بودند و سنی های بدی هم بودند..!
گفتم من از بهترین روزهای عمرم را بین
#اهل_سنت از (اقوام، فرق و گرایش های مختلف) بودم و اتفاقاً از بهترین غذاهای عمرم را در روستاهای بلوچستان خوردم... این چه تصویری است که از جامعه هدف خود دارید؛ و اصلا با این تصور چرا رفتید برای کار جهادی؟! (مردمی که با رسیدن هر مهمان سرزده ای تنها دارایی های خود از بز و گوسفند و مرغ و... را بدون اینکه مثل ما دست و دلشان بلرزد برای پذیرایی قربانی میکنند).
واقعاً فکر میکنیم مردم سوء ظن ما را درک نمیکنند؟ و با این گمان بد با ساخت چند چهاردیواری انتظار تاثیرگذاری هم داریم؟! راستی این ذهنیت منفی ساخته کجاست؟